شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۵

«نفس»؛ گرفتار در تنگنای درازگویی و سطحی‌نگری!

سریال نفس

سینماپرس: «نفس»، تصویرگر سطحی و نادلچسب و گذرای دوران انقلاب شده است. در واقع مبهم‌نمایی و درازگویی زائد و سطحی‌نگری و ارائه ضعیف و ناباور اوضاع اجتماعی و سیاسی سال‌های قبل، وقت و بعد از انقلاب ایران، نفس را ناتوان و زمینگیر کرد و نتوانست رضایت مخاطبان انبوه تلویزیون را کسب کند.

جبار آذین/ سومین ساخته تلویزیونی جلیل سامان که دو سریال پیشین او، «ارمغان تاریکی» و «پروانه» با استقبال مخاطب روبه‌رو شد و مضمون منافق‌ستیز آن جوایزی را برای سازندگانش به ارمغان آورد، همانند آنها روایتگر داستانی عاشقانه در بستر رویدادها و حوادث سیاسی اجتماعی با رویکرد منافق‌ستیزی است و از این منظر حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد. سه‌گانه این کارگردان تلویزیون، نشان می‌دهد که او از نقش پژوهش در تولید این نوع آثار آگاه است، هرچند در اجرای هنری آن چندان موفق نباشد! از همین‌رو شناخت برخی خصوصیات و اعمال سازمان مجاهدین، این امتیاز را فراهم آورده تا سامان در مقام نویسنده و کارگردان برخلاف «نفس»، در دو سریال قبلی خود، در پردازش بعضی شخصیت‌های اصلی تا حد باورپذیری موفق باشد. با این همه و به‌رغم کوشش کارگردان برای پردازش مناسب آدم‌ها و ماجراهای نفس، در این سریال، اشکالاتی وجود دارد و مواردی ناکامل رها شده است.

از جمله شخصیت‌پردازی ناهید که بیش از اندازه ساده، زودباور، شیدا، گنگ و بلاتکلیف تصویر شده، همچنین افشای ناکامل شخصیت واقعی روزبه، به شیوه معماگونه که باعث آسیب و نقص ساختار هنری و روایی این سریال شده است. صدالبته این توجیه درستی نمی‌تواند باشد که کارگردان خواسته در فصل بعدی «نفس» به آنها و دیگران بپردازد. او باید بداند که هیچ مخاطب سریال‌های تلویزیونی، ۳۰، ۴۰ بخش منتظر نمی‌ماند تا کارگردان هر وقت دلش خواست شخصیت‌های مجموعه‌اش را معرفی کند! و این یک نقص بزرگ و آشکار «نفس» است. کاش جلیل سامان «نفس» را هم مانند دو سریال قبل خود با منطق داستانی و نمایشی مناسب جمع و جور می‌کرد و با جذابیت به پایان می‌رساند، چراکه «نفس» برای ادامه داشتن، مجبور شده مسائل بسیار و پرداخت آدم‌ها و ماجراهایش را به بعد موکول کند و سطحی  ضعیف از کنار پرداخت لازم مبارزات ضدپهلوی و رخداد عظیم انقلاب بگذرد. به همین دلیل «نفس»، تصویرگر سطحی و نادلچسب و گذرای دوران انقلاب شده است. در واقع مبهم‌نمایی و درازگویی زائد و سطحی‌نگری و ارائه ضعیف و ناباور اوضاع اجتماعی و سیاسی سال‌های قبل، وقت و بعد از انقلاب ایران، نفس را ناتوان و زمینگیر کرد و نتوانست رضایت مخاطبان انبوه تلویزیون را کسب کند.

نظرات

  • بیتا ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ - ۱۱:۲۸
    1 0
    عدم پردازش دقیق و‌کامل و‌دلچسب شخصیت روزبه و در جاهایی بطرز خطرناک عاشق پیشه نشان دادن او و پررنگتر نشان دادن این بعد شخصیتیش و‌همچنین عدم پرداخت واضح از سازمان، گرایشات و تفکرات و کارها و عملیاتهایی که منجر به کشته و شهید شدن مردم و شخصیتها در طول ان دوران شده..... که مخاطبین احساسی دهه هفتاد و هشتادی بشدت از بعد هیولایی او‌غافل شده و تحت تاثیر دو‌قطره اشک روزبه، به نحوی به حیات بخشی به اعضای سازمان منافقین منجر شده است. تا جایی شخصیت روزبه را بسیار دوست دارند،‌ از شخصیت حمید متنفرند و مینا را پس از کشته شدن، شهید می نامند...شخصیت ها و فیلمنامه به دلیل عدم پردازش خوب بنظرم، سوژه جذاب را شهید کرده اند. اقای سامان می توانست با استفاده از فیلمهای مستندی که در مورد ترورهای دهه شصت وجود دارد، و الحاق آن به هر قسمت سریال یک ۵۰/۶۰دقیقه کامل بیننده را در ۳۰ قسمت نسبت به جنایات منافقین در آن دوره روشن کنند و ان مخاطبین احساسی را از هاله ای از ابهام دراورند تا امروز شاهد آن نباشیم که اکثریت دلشان برای روزبه و زنده ماندنش و عشق و‌عاشقی های دروغینش با ناهید، ضعف نرود.....

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.