مهدی خرامان/ دیروز «فتح سنگر به سنگر» برای برمسند نشاندن «لیبرال» ها بود، امروز «فتح پلان به پلان» برای نقش بستن «فحشا»، دیروز هدف نمایان کردن تنها چند تار مو بود، اما امروز تنها چند پلان تا صحنه جنسی فاصله باقیست! دیروز معاون اول دولت «اصلاحات»، قانون اصلاح «آیین نامه نظارت بر نمایش فیلم» را امضا می کرد تا همه پایبند بند ۷ ماده ۳ یعنی عدم وجود «اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشا و اعمال منافی عفت عمومی» باشند، اما امروز دولت «اعتدال» از این هم عبور می کند تا شاید با آمار سازی حال سینمای کشور را خوب نشان دهد!
اما اشتباه از آنجایی شروع می شودکه نوک پیکان انتقاد فقط به سوی ابوالحسن داوودی و فیلم هزارپا رود، او فیلمی ساخته و در اختیار مسئولین برای صدور مجوز قرار داده است، شاید روزی دیگر، فردی خواستار مجوز اکران برای فیلمی با «نماهای جنسی» باشد، آیا فقط کارگردان و تهیه کننده که سودای سود بیشتر در سر دارند مقصرند؟ یا آن کسی که وظیفه اش رعایت قوانین صدور مجوز اکران است!؟
فیلم های ایرانی مانند هزارپا که شبیه قصه های رادیویی است نیاز به دو چشم بینا هم ندارد و اگر مسئول گوش شنوا داشته باشد، مقصد حرف را می گیرد، اما چه کنیم که مسئولین فرهنگی مانند کبک سرشان را در برف فرو کرده اند و انگار مخاطب آیه «... صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ» آنها هستند. البته بحث بر سر این نیست که آیا وزیر می تواند با خانواده این فیلم را تماشا کند یا نه؟ شاید وزیر محترم با خانواده خود راحت درباره کوچک و یا بزرگ بودن سایز بعضی چیز ها(!) حرف بزند و یا موضوع این نیست که چرا محدودیت سنی برای چنین آثاری قرار نمی دهند؟ که من نگارنده و هم شما خواننده می دانیم که در سینما بی در و پیکر ایران حرفی گزاف است، مشکل فرهنگ ریشه دار تر از این مسائل است!
رفتار وزارت فرهنگ و ارشاد مصداق حکایت سعدی است که می گوید «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان» اما اکنون با صدور مجوز هایی همچون هزارپا و عرق سرد حقیقتا «دفع افسد به فاسد» ارجحیت دارد و در کنار پرسش از کارگردان باید مسئول فرهنگی بازخواست شود که چگونه به اثری با کنایه های جنسی و یا صحنه های اروتیک وتوهین به مقام جانبازان و زیر پا گذاشتن ماده ۷ قانون و تبصره اش که به صراحت درباره کرامت زنان صحبت می کند مجوز اکران داده اند!؟
اکنون که وزارت فرهنگ و ارشاد در حال ضربه زدن به فرهنگ است، کمیسیون فرهنگی براساس ماده ۶۰ آیین نامه مجلس باید نقطه عطف این اوضاع قرار بگیرد، اما وای به روزی که نمک هم بگندد و چه کنیم که مسند نشینان فرهنگ، بیشتر به سلفی بگیران حقارت شهره هستند و تنها زمانی یاد فرهنگ و سینما می افتند که قرار باشد با سلبریتی عکس سلفی بگیرند و وعده های صد من یه غاز درباره حل مشکلات اکران فیلم هایشان دهند، اما نمی دانم این چه شوخی تلخی است که مدعیان، همیشه بی خبر تر از آن شاعر در گور خوابیده هستند، مدعیانی که عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی را یدک می کشند اما نگارنده فکر می کند که بعضی از آن ها سالی یکبار هم پایشان به سالن سینما باز نمی شود، فکری که از عملکرد و نوع مصاحبه های آن ها برداشت می شود و سکوتی که علامت رضایت از اوضاع نابسامان فرهنگ را نشان می دهد!
اکنونکه قرارگاه مرکزی فرهنگ بهاشتباه خودیها را زیر آتشگرفته، تنها راه باقیمانده مطالبه گری حداکثری جامعه است تا تصور نشود که هزینه تصمیم های اشتباه دولت «تقریبا هیچ» است، ایکاش مسئولین فرهنگی نظر مردم را درباره چنین آثاری جویا شوند تا فکر نکنند که فقط یک قشر خاص با چنین ابتذالی در سینما مشکلدارند، هنوز هم حرف همان است، هیچکس با سینما مخالف نیست بلکه جامعه با ترویج فحشا مخالفت دارد! مسئله ای که روزبه روز به آن نزدیک تر وعادی تر می شویم!
درهرحال ولنگاری و از سوی دیگر انفعال به نقطه اوج خود رسیده است وهرچقدر وزارت فرهنگ و ارشاد با لابی تلاش کند که جشنواره فجری خنثی برای اهالی رسانه برگزار کند و یا با آمار سازی حال سینما را خوب نشان دهد، شاید در ظاهر پرزرق و برق جلوه دهد اما در پشت پرده نقره ای نتیجه ای جز مرگ آرام ماهیت سینما جمهوری اسلامی ایران دیده نمی شود و تنها راه برونرفت، بازتاب مطالبه گری از مسئولین فرهنگی است!
نظرات