تولید نماهنگ و سرود برای مجموعه ای چون مرکز موسیقی انقلاب اسلامی (مأوا) تبدیل به یکی از دغدغه های مهم شده و مدیران آن از طراحی و اجرای چند پروژه طی سال ۹۷ خبر می دهند آن هم در شرایطی که اگر تلاش تعداد کمی از مجموعه های غیردولتی نبود می توان گفت دیگر «سرود و آهنگ های انقلابی» که زمانی وِرد زبان مردم کوچه و بازار بود، به طور کلی از فرهنگ واژگان فرهنگی هنری کشورمان ناپدید می شد.
پس از اینکه احسان خداپرست قائم مقام مرکز «مأوا»، قاسم صرافان شاعر و ترانه سرا، مهدیار عقابی کارگردان نماهنگ پرطرفدار «ارغوان»، سید امین باطنی پژوهشگر و از اعضای «مأوا» و سهیل باطنی کارشناس موسیقی در بخش اول و دوم نشست به آسیب شناسی جریان موسیقی انقلاب، نقش مرکز «مأوا» در رشد و پرورش نیروهای ارزشی در حوزه ساخت نماهنگ، فرآیندهای مربوط به تولید نماهنگ تاثیرگذار و نحوه حضور برخی از ترانه سرایان و خوانندگان خارج از طیف فکری و ساختاری مأوا پرداختند، موضوع کارکرد شعر در حوزه سرود و نماهنگ و بررسی آسیب های موجود در این حوزه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
مولفه های تولید سرودهای ماندگار مشابه آثار تولیدشده در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، نحوه همکاری کارگردان یک نماهنگ با شاعر در جریان «مهندسی معکوس»، شرایط تولید آثار سفارشی در حوزه سرود و نماهنگ، فقدان مدیریت منسجم در حوزه سرود و آهنگ های انقلابی، پیشنهاد همکاری با آهنگسازان و سینماگران حرفه ای در حوزه سرود، نظارت و ارزشیابی آثار موسیقایی در مرکز مأوا، طرح یک انتقاد از اعضای «اتاق ایده» مرکز موسیقی انقلاب اسلامی، کم توجهی مدیریت در حوزه پخش سرودهای باکیفیت در رسانه ملی از جمله مباحثی بود که در بخش سوم نشست مدیران مرکز موسیقی انقلاب اسلامی (مأوا) به آن اشاره شد.
قاسم صرافان شاعر و ترانه سرا در بخش پایانی نشست درباره اهمیت پرداختن به حضور شاعر در فرم و تصویر بیان کرد: من سعی می کنم در حوزه انتخاب نظریه ها چه نظرات فردی و چه نظرات از قبل مطالعه شده، دَر را روی نظریات جدید و متفاوت نبندم زیرا مدل های مختلف نگاه کردن به یک موضوع می تواند با نتایج متنوع تر و البته اثرگذارتر همراه باشد. گاهی ممکن است شاعر بگوید کاری به سناریوی تصویر نداشته و آن چیزی را که در ذهنم می گذرد روی کاغذ می آورم و این مشکل کارگردان کلیپ است که سناریو را با شعر و ملودی هماهنگ کند. این دیدگاه می تواند مزایایی داشته باشد مثلا دست کارگردان را برای خلاقیت باز بگذارد. ممکن است کارگردان به این نتیجه برسد که نمیتواند این حس را در فضای رئال بسازد ولی می تواند همان حالت را در فضای تجریدی و سوررئال به تصویر بکشد پس این که شاعر کاری به سناریوی تصویری نداشته باشد می تواند باعث نوآوری تیم تصویر شود.
وقتی کار شاعر سخت می شود
وی ادامه داد: من به لحاظ شخصیت ذهنی و تفکر شاعرانه و هنری این گونه هستم که وقتی شعر می گویم همان طور که حدودی از ملودی آن را تصویر می کنم چارچوبی از تصویر نمایشی آن را نیز در ذهنم تصور می کنم. در برخی اوقات هم این اتفاق می افتد که سناریو و ملودی آماده است و بعد به شاعر می گویند که روی این ملودی شعر بسراید که این مدل معمولا در تولیدات «مأوا» اتفاق می افتد زیرا ابتدا ایده اولیه شکل گرفته سپس فضای کلیپ و تصویر ترسیم شده و بعد سرایش شعر بر آن اساس انجام میشود.
این شاعر توضیح داد: به اعتقاد من شعری موفق است که هم در تبدیل به تصویر و نماهنگ و هم در وزن و امکان نشستن ملودی روی آن قابلیت خوبی داشته باشد. سرودن شعر قبل از ملودی، قطعا دست شاعر را باز می گذارد ولی من نمیگویم حتماً این مدل به یک نتیجه مطلوب میرسد، چراکه گاهیاوقات برعکس این مساله هم اتفاق افتاده است. لذا نباید از این فرصت که میتوان ملودی خوب و جذابی داشته و روی آن کلام گذاشت چشمپوشی کرد. به همین ترتیب این فرصت را هم نباید از دست داد که یک سناریو و ایده خوب را به عنوان پایه ای برای شعر درنظر بگیریم؛ هر چند ممکن است کار شاعر را خیلی سختتر کند و به جای کشف و تولید تصاویر، ذهنش معطوف چینش کلمات مناسب روی ملودی بشود، ولی برای ملودیهای خاص، قطعا این سختی، ارزشش را دارد.
برای شعر نباید سناریو تعریف کرد
مهدیار عقابی کارگردان نماهنگ نیز بعد از صحبت های صرافان اظهار کرد: من چند تجربه تعامل با شاعران مختلف داشتم و به این نتیجه رسیدم برای مدل شعری که در آن تکخوان وجود دارد نباید سناریو تعریف کرد زیرا شاعر باید تخیل کند، تنها باشد و هرچه که دوست دارد روی کاغذ بیاورد. من اگر بخواهم برای یک تکخوانی کار تصویری بکنم به هیچوجه سناریویی ارایه نمیدهم که شاعر بخواهد روی آن سناریو شعر بگوید، به دلیل آنکه من و شاعر دو نگاه متفاوت نسبت به این مساله داریم.
وی ادامه داد: من فکر می کنم آنچه که آقای صرافان درباره نحوه تعامل شاعر با فرم و تصویر به آن اشاره کرد در حوزه سرود قابل انتقال است زیرا می تواند یک اتمسفر یا انرژی را از شعر به سرود منتقل کند. سرود، دیالوگ و فضای شاعرانه عجیب و غریبی نمیخواهد بسازد بلکه قرار است حرفهایش را صادر کند پس می توان شاعر را با کارگردان هماهنگ کرد ولی در حوزه تغزلی و تک خوان این کار دشوارتر است.
سرود و شعارزدگی غیرهنرمندانه
قاسم صرافان درباره معضل شعارزدگی در برخی از نماهنگ ها و سرودهای منتشر شده با موضوعات مختلف تصریح کرد: وقتی درباره سرود صحبت می کنم گاهی اوقات فلسفه هایی پیرامون این موضوع یافت می شود که درست هستند ولی با واقعیت ها در حوزه عمل فاصله دارند به همین دلیل لازم است نگاه واقع بینانه تری به تعاریف داشته باشیم. ما باید ماجرا را به سمتی هدایت کنیم که در سرود نیز مانند بسیاری از آثار خوانندگان موسیقی پاپ به آثاری جذاب و پرطرفدار برسیم. مگر نه اینکه درهمان دهه ۶۰ آثار ارایه شده توسط گروه سرود «آباده» به ذهن و دل مردم نشست؟ پس ما در همین ایام نیز می توانیم به درخشش سرود در فضای موسیقی کشور امیدوار باشیم.
وی ادامه داد: آثار پرمخاطبی مثل «ارغوان» نشان میدهد که ما می توانیم به شنیده شدن سرود امیدوار باشیم. بعد از گروه سرود «آباده» تا دوره ای که نماهنگ «ارغوان» تولید شد، سرود خوب داشته ایم ولی سرود خاصی که بخواهد مخاطب های فراوانی داشته باشد، دیده نمی شود. یکی از دلایل این کم فروغی می تواند به دلیل شعارزدگی در شعرها باشد، البته شعار هم میتواند در آثاری حماسی و شورانگیز و با توجه به هدف گذاری و فضای ملودی به صورت هنرمندانه و تاثیرگذار استفاده شود و مثل برخی از آثار اوایل انقلاب یا زمان جنگ ماندگار هم بشود. آنچه مشکل ساز است شعارزدگی غیرهنرمندانه و افراطی و سهل انگارانه است.
«سهل ممتنع» را جدی بگیریم
این کارشناس مسایل فرهنگی افزود: سرود مختصات مربوط به خودش را دارد که ما باید این مختصات را بشناسیم و در جایی که تهدیدی وجود دارد آن را به فرصت تبدیل کنیم. یعنی اگر ما می گوییم سرود در ایران به سمت چارچوب های کلیشه ای کشیده می شود، بدین جهت است که خواننده ای وجود ندارد تا با صدای منعطف خود همه ملودی ها را اجرا کند، یعنی خوانندگان عموما کم سن و سال و کم تجربه میزان گام یا تحریر و جنس صدایشان به شکلی است که آهنگسازی را محدود میکند، لذا ما باید ترفندهایی را طراحی کنیم تا بر اساس آن بتوانیم در نهایت اثر جذابی را در چارچوب سرود به مخاطب ارایه دهیم یعنی همان اتفاقی که در نماهنگ «ارغوان» افتاد.
وی گفت: مفهومی در هنر و ادبیات به نام «سهل ممتنع» وجود دارد که در ترانه وس رود نقش کمک کننده دارد. در مقوله سرود نمی توان واژه ها و تصویرهای پیچیده و غیر روان را به مخاطب ارایه داد. شاید در ژانرهای دیگر موسیقی چون پاپ و راک بتوان از واژه ای سنگین تر و سخت تر یا تصاویر انتزاعی و پیچیده استفاده کرد، اما در سرود نه، زیرا مخاطب سرود را می شنود تا از مجرای شعری سهل (نه سهل انگارانه) با اثر ارتباط عاطفی بهتری برقرار کند. البته این واژه «سهل ممتنع» با شعار فرق دارد و یک شاعر نباید به جای شعر سهل ممتنع، شعار سهل ولی غیرممتنع و دم دستی بگوید.
این شاعر و ترانه سرا توضیح داد: متاسفانه برخی از افراد به اندازه دانش فنی و ادبی، در بحث ذوقی شعر تجربه و توانایی ندارند. بحث فنی و آکادمی یک مساله و اثرگذاری و دلنشینی مسالهای دیگر است. بحث بلاغت شعر، یک چیز است و بحث ملاحت چیز دیگر. این موضوع در بحث سرود بسیار مشکل تر می شود زیرا تشخیص اینکه کدام شعر در نهایت و پس از قرار گرفتن روی ملودی میتواند منجر به اثری «ملیح» و «تاثیرگذار» باشد، نیازمند تجربه و تسلط ویژه است. در این راستا باید به دوستان حق داد که وقتی شعر «ارغوان» را روی کاغذ دیدند به درستی تشخیص داده نمیشد که این اثر تبدیل به یک کار ماندگار خواهد شد یا نه، لذا باید چنین اتفاقی هم در حوزه افرادی که کار کارشناسی، داوری و تصویب را بر عهده دارند و هم در حوزه کسانی که اثر را تولید میکنند، بیفتد.
صرافان اضافه کرد: زمانی که بنده یک شعر به کارگردان یا آهنگساز می دهم، این دو باید به آن حد تفکر و ذوق قوی رسیده باشند که بتوانند سهل ممتنع بودن را از شعاری بی شور بودن تفکیک کنند. رسیدن به زبان «سهل ممتنع» سخت ترین کار شاعر است که البته ویژگی بسیاری از شعرها و شاعرانی است که هم مردم و هم کارشناسان با آثارشان همراه شده و ارتباط عاطفی برقرار کرده اند. حلقه گمشده شعر به ویژه در حوزه موسیقی، ترانه و سرود این است که فرد بتواند شعری را بگوید که هم عمق داشته باشد و هم مردم به راحتی بتوانند با آن همراهی کنند. به عبارتی جنس کلام آن جنسی باشد که در موسیقی قابل پیادهسازی باشد. بسیاری از شاعران جوانتر برای من شعرهایی را میخوانند که شعر محاوره است ولی ترانه نیست، یعنی شعر به زبان محاوره نوشته شده و پر از تصویر است که وقتی پشت تریبون خوانده میشود، فرد را تشویق میکنند و ترانه دکلمهای است، اما اگر خواننده ای بخواهد این شعر را بخواند، مشخص است که جواب نمیدهد یعنی جنس ترانه، شعر محاوره است چون سهل ممتنع و همراهی با فضای موسیقی در آن وجود ندارد. حال مساله اصلی اینجاست که کلیدواژه «سهل ممتنع» نباید شاعر را به شعار و سهل انگاری بکشاند.
این شاعر با اشاره به موضوع آثار سفارشی و نقش شاعران در این حوزه برای تولید آثار باکیفیت خاطرنشان کرد: سفارش دهنده در شعاری شدن یا نشدن یک اثر نقش موثری دارد. جالب است بدانید در برخی از مواقع سفارش دهنده به شاعر یکسری کلمات را سفارش می دهد و می گوید «این کلمات عینا باید در اثری که تولید می شود، به کار برده شود. » یعنی با این کار ذهن شاعر عملا بسته می شود. اما من بر این باورم در همین چارچوب نیز می توان کارهایی انجام داد، به عبارتی وقتی می خواهیم یک نماهنگ شورانگیز و حماسی بسازیم، طبیعتا چنین کاری نزدیک به شعار خواهد بود اما در این راستا باید شعار هم هنرمندانه سروده شود، شعاری که تفاوت آن با شعار بی تاثیر کاملا ملموس باشد. همین نماهنگ «سفیران عشق» که حاج صادق آهنگران در بخشی از آن، سرود ماندگار«ای لشگر صاحب زمان» را خوانده، از جنس شعار است ولی شعاری که به خوبی توانسته از مولفه های حماسه استفاده کند.
وی ادامه داد: من در نماهنگ «فرمانده» تلاش کردم تا به این مواردی که ذکر کردم، نزدیک شوم ولی اینکه چقدر موفق بودم باید از بازخورد مخاطبان فهمید. وقتی اثر در حوزه حماسه و شور هدفگذاری می شود، دیگر نمیتوان از تصاویر کاملا شاعرانه و احساسی استفاده کرد چون باید شنونده را به شور بیاورد بنابراین وزن و کلمات خاص خودش را میخواهد. حتی در نماهنگ «فرمانده»، در شعر «بر قائد و فرمانده این فتح مبارک باد / بر مردم آزاده این فتح مبارک باد»، «فرمانده» را با «آزاده» قافیه گرفتهام. البته این شِبهقافیه است و قافیه نیست و به نظر و تجربه من از نظر موسیقایی و شنیداری، شبه قافیه در شعار و ترجیعبند یک سرود شعاری میتواند کارآیی خودش را داشته باشد، به ویژه اینکه پشت سر آن، ردیف طولانی «این فتح مبارک باد» میآید و نبود قافیه کامل حس نمیشود.
ملودی ای که برای مردم ساخته نشده نباشد مورد توجه هم قرار نمیگیرد
صرافان با بیان اینکه نقد و بررسی گونه های مختلف نماهنگ ها را باید در حوزه های مختلف و تفکیک شده مورد ارزیابی قرار داد، به موضوع ناموفق بودن سرودها غیر از موارد انگشت شمار طی سال های اخیر پرداخت و گفت: به اعتقاد من بخش زیادی از این مساله مدیریتی است. شما نگاهی به هزینههای بودجه سرود و بودجه یک قطعه پاپ بیندازید. مشخص است که با این بودجه محدود احتمال موفقیت اثر هم کاهش می یابد. پیشنهاد بنده این است که اگر بودجه مشخص و محدود است، پس به جای ساخت مثلا چهار سرود، یک سرود با بودجه همان چهار سرود بسازیم، یعنی از بهترین آهنگسازها، شاعران و کارگردانان استفاده کنیم و برای انتخاب اعضای گروه و صداسازی گروهها و به کارگیری صداهای بهتر و تنظیم و سازبندی حرفهای تر هزینه کنیم.
سهیل سرافرازی «مأوا» در حوزه تولید شعر و سرود گفت: این کلیدواژه «سهل ممتنع» که آقای صرافان به آن اشاره کردند باید در حوزه موسیقی هم اتفاق بیفتد. خاطرم هست در جایی خوانده بودم وقتی موسیقی سریال «روزی روزگاری» ساخته می شد، استاد فخرالدینی گفته بود « ملودی این را نوشته و ابتدا آن را مچاله کرده و در سطل زباله انداخته و با خود میگوید خوب نیست که ملودی سادهای و با اسم من ساخته و تحویل مردم شود». استاد فخرالدینی بعد از آن فکر میکند که این ملودی به مردم نزدیکتر است و میگوید «ملودی باید برای مردم و تنظیم موسیقایی برای موسیقدانان باشد»؛ یعنی همان سهل ممتنعی که در ترانه اتفاق میافتد. اگر ملودی برای مردم نباشد مورد توجه هم قرار نمیگیرد. اصلا به همین دلیل است که در حال حاضر پایه و اساس موسیقی پاپ، ملودی است یعنی اتفاقی در تنظیم نمیافتد زیرا تولیدکنندگان سعی میکنند ملودی را به ذهن مردم نزدیک کنند.
اتفاقات خوب را با تولید بی کیفیت خراب نکنیم
مهدیار عقابی هم درباره موضوع پرهیز از شعارزدگی در سرود عنوان کرد: جبهه فرهنگی انقلاب نیازمند گونه های مختلف سرود است. البته اتفاقات بسیار خوبی در این حوزه افتاده است، اما باید مواظب باشیم که این اتفاقات را با ساخت سرودهای بی کیفیت خراب نکنیم. متاسفانه در چند وقت اخیر آثار بی کیفیتی تولیدشده که از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش شده اند. این مساله باید در سیستم مدیریتی اصلاح و احتیاط بیشتری هم برای آن لحاظ شود. ما می توانیم از ظرفیت هایی که در اختیار داریم به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم، در این راستا نباید اجازه خطا داد، بلکه باید فضا را طوری فراهم کرد تا افرادی که میخواهند کار کنند، آرامآرام راه را پیدا کنند تا از هول حلیم در دیگ نیفتند.
احسان خداپرست قائم مقام «مأوا» ضمن جمع بندی مباحث مطرح شده توضیح داد: مرکز «مأوا» از ابتدای فعالیت های خود تاکنون این شعار را سرلوحه کارهای خود قرار داده که «هر نماهنگ احتمالا آخرین نماهنگ است» لذا زمانی برای از دست دادن کار باکیفیت ندارد یعنی وقتی کاری بخواهد استارت بخورد، تصور ما این است که اگر این آخرین کار مأوا باشد باید چقدر برای آن انرژی گذاشت؟ تمام تلاش و انرژی مأوا بر این است که هر اثری که بخواهد تولید شود بهترین اتفاق باشد. البته خطایی که بقیه مجموعه ها دارند و خوشبختانه مرکز «مأوا» در فضای ساختاری خود توانسته این مساله را مدیریت کند، جداسازی تولید نماهنگ حرفه ای از تولیدات آموزشی بوده است.
وی در پایان عنوان کرد: ما در طول سال یکسری کارهایی را با بودجه بسیار محدود تولید می کنیم که غالبا در آثار آموزشی و غیرقابل پخش ما قرار می گیرد. اساسا هدف ما از تولید چنین کارهایی هم این است که هنرمند با تولید نماهنگ بتواند بستری برای آزمون و خطا و رشد داشته باشد. اما در حوزه تولید نماهنگ های حرفه ای که توسط هنرمندان کاربلد مرکز «مأوا» تولید و پخش شده ما به رتبه قابل قبولی رسیده ایم که خوشبختانه با استقبال مخاطبان و کارشناسان نیز مواجه شده است.
*مهر
ارسال نظر