هنوز ۲۴ ساعت از پایان سریال «پدر» نگذشته است که «ریحانه پارسا» بازیگر نقش «لیلا» در این سریال که در قصه «روندی از دختر بیقید و بند تا یک عاشق مذهبی و بعد از آن یک محجبه کامل را طی کرده است» با عکسهایی از خود در صفحه اینستاگرامش موج انتقادات را به سمت خود و رسانه ملی روانه کرد. عمده انتقادات روی این مسأله میچرخید که چرا رسانه ملی باید کسانی را که اعتقادی به حجاب و فرهنگ دینی ندارند به عنوان نماد حجاب و عفاف معرفی کند و مخاطب در تناقض «خود واقعی» افراد با «برساخت رسانهای» آنها قرار گیرد.
انتقادات رسانهای باعث شد چالش ریحانه پارسا به عوامل فیلم هم کشیده شود و صفحه فیلم سریال پدر با انتقاد بازیگرش با انتشار نمایی از فیلم که ریحانه پارسا با چادر ایستاده است، نوشت: «ما عاشق نقشها میشویم نه نقشپردازان» و همین باعث شد تا ریحانه پارسا ساعتی بعد در صفحه اینستاگرامش به تمجید از «بهرنگ توفیقی» و «حامد عنقا» بنویسد: «من دست شما رو میبوسم. من تا ابد مدیون اعتماد این دو عزیزم. من، ریحانه پارسا دختری که از الان تا همیشه اگر کسی میشناستش به واسطه سریال پدر هست (این رو هیچ وقت یادش نمیره) از همین پست میگم اگر این روزها عکسی دیده شده که فرق زیادی با تصویر این ماههای اخیر داره بیهیچ جبههگیری خاصی و موضع داشتن بوده و هست؛ صرفا توجیهی است که ریحانه هیچ شباهت (ظاهری) به لیلای دیده شده نداره!»
این کار غیرحرفهای ریحانه پارسا بار دیگر «نحوه مدیریت ستارههای تلویزیونی» را مورد توجه قرار میدهد و اینکه آیا صداوسیما برنامهای برای مدیریت ستارههایش دارد؟!
در اصول حرفهای درباره آثار هنری، حقوقی از جمله «حق تصویر»، «حق شهرت»، «حق تجاری سازی و بازرگانی» و ... وجود دارد که اگر رسانه ملی در قراردادهایش روی آنها تکیه میکرد میتوانست جلوی بسیاری از این اتفاقات که تفاوت «برساخت رسانهای» با «خود واقعی افراد» یا درآمدزایی از طریق چهره شدن آنها را ایجاد میکند بگیرد. این را میتوان در داخل با ماندگار شدن چهرههای «یوسف پیامبر»، «مریم مقدس» و «مختار» مشاهده کرد. مرحوم «فرجالله سلحشور» با «مصطفی زمانی» قراردادی بست که تا ۵ سال نتواند هر فیلمی که میخواهد بازی کند و آن فیلمها به نقش یوسف پیامبر لطمه بزند؛ مصطفی زمانی البته یک بازیگر تازهوارد بود، اما همین اتفاق را «داوود میرباقری» با بازیگر قدرتمند و سوپراستار زمان خود یعنی «فریبرز عربنیا» رقم زد و مختار را ماندگار کرد و همچنین «شهریار بحرانی» این کار را با «شبنم قلیخانی» به انجام رساند و همه این بازیگران نیز با قبول اصول حرفهای به این تعهدات پایبند بودند. در اختیارگیری حق مالکیت شخصیت نیز نمونههای قابل بحثی در کشور داشته است که از جمله آن «دعوای استفاده از شخصیت جنابخان در برنامه خندوانه» بود. سالارزهی، مالک و سازنده جنابخان طی قراردادی که با خندوانه یک داشت، این شخصیت را در آن اثر ارائه کرد، اما از ارائه آن در سریهای دیگر جلوگیری کرد تا دست آخر با یک قرارداد جدید حق استفاده از آن دوباره به خندوانه رسید.
این مسأله را میتوان با توجه به تجربههای جهانی در دیگر سازمانهای رسانهای نیز مورد بررسی قرار داد که در درجه اول به قراردادهای ستارهها بازمیگردد. در سازمانهای رسانهای دنیا به واسطه آنکه «ستاره» آخرین حلقه ارتباط سازمان رسانهای با مخاطب است، قراردادهای ویژهای با آنها تنظیم میشود که در آن «حق شهرت»، «حق تصویر»، «حق مالکیت معنوی»، «حق تبلیغات و تجاری سازی برند» و... لحاظ میشود و حتی در برخی قراردادها «لزوم رعایت چارچوبهای ایدئولوژیک سازمان رسانهای» نیز گنجانده میشود که در صورت تخطی از سوی سازمان رسانهای، برخورد حقوقی لازم انجام میشود و این برخورد بهخاطر شفاف بودن فضای رسانهای برای مخاطب قابل قبول بوده و همواره حق را به سازمان رسانهای میدهند. در شبکههای رسانهای دنیا ستارهها حتی اختیار تام روی حساب کاربری خود در فضای مجازی ندارند و اکانتهای آنها در شبکههای اجتماعی طبق قرارداد جزئی از نسبت کارمندی آنها با سازمان رسانهای به حساب میآید. سازمانهای رسانهای همواره در چند چالش «اقتصادی و بازرگانی»، «سیاسی» و «فرهنگی و اجتماعی» با ستارههای خود قرار دارند، اما قراردادهای حقوقی محکم و لازمالاجرایی که با آنها میبندند باعث میشود ستاره نتواند خارج از چارچوبهای سازمان رسانهای عمل کند.
رعایت اصول حرفهای در هالیوود تا آنجاست که «تام هنکس» بازیگر نامدار و صداپیشه شخصیت «وودی» در داستان اسباببازی در مصاحبهای میگوید از او سوال شد آیا در حال ساخت داستان اسباببازی ۴ هستید و او گفت: بله! و فردای آن روز وکیل دیزنی با وی تماس گرفت و به او گوشزد کرد در قراردادش ذکر شده است که حق ندارد درباره کاری که با هالیوود انجام میدهد صحبت کند.
این مسأله صرفا در سازمانهای رسانهای وجود ندارد، بلکه در هر حوزهای که سلبریتی هست این قوانین لحاظ میشود. کریستیانو رونالدو هنگام بستن قرارداد با باشگاهها حق مالکیت تصویر خود را برای خود نگه داشت و اعلام کرد رسانه Mint حقوق تصویری او را به دست گرفته است و هیچکس حق استفاده از تصویر او را بدون اجازه این سازمان رسانهای ندارد.
در همین زمینه حامد عنقا در گفتوگویی درباره قرارداد بازیگرانش گفته بود: «بله! من این کار را کردم؛ روز اول هم با بازیگران درباره این مساله طی کردیم. یک نکته درباره بازیگر نقش اولمان خانم پارسا بگویم؛ ایشان در یک خانواده بسیار مذهبی بزرگ شده و پدرشان هم مخالف جدی برای ورود او به سینما بود، اما وقتی به دفتر سینمایی ما آمد و درباره گروه تحقیق کرد اجازه داد در این پروژه حضور پیدا کند. در واقع من قرارداد را با پدر ایشان بستم و ایشان به ما گفت: من خیالم راحت است که دخترم در این دفتر سینمایی کار کند، همانجا ما شرطهای اینچنینی را گفتیم. حتی در روند تولید هم همه حرفها را زدیم و در قرارداد هم آوردیم، اما به نظر شما ضمانت اجرایی این چیست؟ در سینمای اروپا ما چنین چیزی داریم؛ یعنی نظارت میکند و قرارداد میبندد و اجازه نمیدهد آن بازیگر حتی در سوپرمارکت خرید کند، چون معتقدند اگر مردم هنرپیشه را ببینند دیگر پول برای سینما نمیدهند. آنجا قراردادهای سفت و سخت و قانونهای محکمی وجود دارد که میدانند اگر خطا کنند سینما آنها را کلا محروم میکند. اینجا ایران است و قدرت سلبریتیها در آن غیرقابل تصور است. علاوه بر این، مهمترین مسائل کشورمان با کدخدامنشی و مصلحتاندیشی حل میشود»؛ توضیحی که معلوم میکند عوامل فیلم پدر و مواجهه ریحانه پارسا با آنها نیز خارج از همین قاعده قراردادی، حقوقی و مبتنی بر همان کدخدامنشی و مصلحتاندیشی بوده است.
ارسال نظر