کلید واژههای جشنوارهزدگی، فیلمهای جشنوارهای، ستادهای جشنواره و ... نقل زبان اهالی رسانه شده و انگار به این پدیده نامتقارن در عرصه فرهنگی عادت کردهاند. هر بار که مصاحبهای در این باب منتشر میشود تمرکز سخنان دوری از جشنوارهزدگی و اختصاص بودجه به تولیدات موضوعی است؛ اما آنچه به نتیجه نمیرسد همین سخنان است.
گویا نتیجهای که برگزاری جشنواره در ارائه آمار در کارنامه مدیران دارد تولید یک فیلم یا یک اثر فاخر با همان بودجه برای تحقق اهداف موضوعی سازمان مورد نظر ندارد. اما جشنواره که برگزار شود سر و صدای بیشتری دارد و قدرت مانور مدیران در ارائه آمار بیشتر به چشم میخورد.
جشنواره سیمرغی که معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برگزار میکند هم در دسته همین جشنوارهها قرار میگیرد که امسال دهمین دوره خود را پشت سر میگذارد. اما هیچ آماری از نتایج برگزاری این ۱۰ دوره نیست و نمیتوان تعیین کرد برگزاری آن تا به حال چه تأثیری بر ارتقا فرهنگ در بین گروه هدف جشنواره داشته یا پدیده تازهای را به عرصه فرهنگ معرفی کرده باشد؛ اما آنچه مسلم است توانسته کارنامه خوبی برای مدیران فرهنگی وزارت بهداشت داشته باشد.
به دفعات و در رایزنیهای مختلف از وزارت بهداشت دعوت شدهاست تا در پروژههای فرهنگی فاخر که به حوزه موضوعی آن وزارتخانه ارتباط دارد مشارکت کند اما نتیجه تنها برگزاری جشنواره بوده و هست. جشنواره سلامت وزارت بهداشت در راستای اهداف این سازمان برگزار میشود که حرفی نیست، با وجود اینکه میتواند بودجهاش را صرف ساخت یک فیلم فاخر با موضوع مورد نظر خود کند . اما جشنواره سیمرغ دیگر چه توجیهی دارد.
سایتهای وابسته به این جشنواره درباره آن چنین توضیح میدهند: « معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در راستای تحقق آرمانهای نظام کارآمد جمهوری اسلامی ایران و با عنایت بر لزوم گسترش و ترویج فرهنگ اسلامی - ایرانی و همچنین ترویج فرهنگ سلامت با بهرهمندی از ابزار هنر و به منظور شناسایی و رشد استعدادهای فرهنگی و هنری دانشجویان، کارکنان، اساتید و جامعه پزشکی کشور، اقدام به برگزاری دهمین جشنواره بین المللی سیمرغ نموده است.»
اشتباه بنیادین اینجاست که فرهنگ و هنر را به مثابه یک فعالیت فوق برنامه و تفریحی میپنداریم
دردسر از همینجا شروع میشود که احساس میکنیم دانشجویان و متخصصان باید در همه حوزههای فعالیتی ورود داشته باشند و اشتباه بنیادین اینجاست که فرهنگ و هنر را به مثابه یک فعالیت فوق برنامه و تفریحی میپنداریم که در بین دانشجویان پزشکی بهدنبال استعدادهای فیلمسازی، نمایشنامهنویسی و یا مجسمهسازی است. البته که ممکن است چنین استعدادهایی وجود داشته باشند و پیش از این هم شاهد شکوفایی آنها بودهایم اما بستر کشف این استعداد در این جشنوارهها نیست و در واقع اصلا کارکرد جشنواره استعداد یابی اولیه در عرصههای فرهنگی و هنری نیست. جشنوارههایی هم که از طرف نهادهای فرهنگی کشور برگزار میشود هدفشان شناسایی استعداد نیست و میدان دادن به کسانی است که قبلا استعداد خود را کشف کرده، برای آن تلاش کردهاند و در جشنواره فرصت نمایش آن را پیدا میکنند.
معاونتهای فرهنگی سازمانها میتوانند شرایط یافت این استعداد را در گروههای هدف خود با برگزاری نمایشگاهها و کلاسهای متعدد در سطح دانشکدهها فراهم کنند. اما در هر صورت این سازمانها بودجهای دارند و بیان میکنند که ما حق انتخاب داریم، اما وقتی قانونگذار سازمانها را موظف کرد بخشی از بودجه خود را به امور فرهنگی اختصاص دهند هدف اعتلای فرهنگ در عرصههای تخصصی خود بود نه راهاندازی یک سیستم فرهنگی موازی با نهادهای مسئول فرهنگ.
حالا هم که دیگر این جشنوارههای سازمانی قدرت گرفتهاند و با بودجهای که دارند به جای کمک به اعتلای فرهنگ با رویکرد تخصصی و مورد نیاز سازمانهای مرتبط خود بهدنبال وجوهه بینالمللی بخشیدن به چیزی هستند که آینده و نتیجهاش مشخص نیست. جشنواره سیمرغ هم با افتخار خبری را بر این مبنی منتشر کرد: «جشنواره بین المللی سیمرغ با انتشار فراخوان و ارسال آن به بخش فرهنگی سفارتخانههای مستقر در تهران، برای همکاری و حضور دانشجویان خارجی در این رویداد دعوت به عمل آورد. بیش از ۷۰ سفارتخانه در جریان نحوه برگزاری دهمین جشنواره بین المللی سیمرغ قرار گرفتند و از آنها برای حضور دانشجویان و مشارکت در بخش بین الملل این رویداد فرهنگی هنری دعوت شد.»
نظر نگارنده درباره اصل موضوع جشنواره پیش از این بیان شد اما علی رغم آن وقتی گروه هدفی به وسعت تمام دانشکدههای علوم پزشکی کشور وجود دارد به دنبال چه اهدافی هستیم که از ۷۰ کشور هم درخواست همکاری میکنیم، همکاری که دلیل و هدف و جزئیاتش مشخص نیست. بهتر نیست بر همین اهداف فرهنگی که در دانشگاههای علوم پزشکی در پیش گرفتید تمرکز کنید و بعد اگر دستاوردی داشت به دانشگاههای ۷۰ کشور دیگر ارائهاش دهید؟ البته منظور از ارائه دستاورد اخباری نیست که به سبک پاراگراف زیر برای رسانههای وابسته به خود ارسال میکنید: «پرشورترین، شلوغترین و آخرین اختتامیه نهمین جشنواره سیمرغ عصر امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه در تالار اصلی پردیس تئاتر تهران با حضور دانشجویان، داوران، دبیران و مسئولان ستادی وزارت بهداشت در حالی برگزار شد که سالن در میان هیاهو، تشویقها و غریو شادی دانشجویان گم بود. حال و هوای مراسم با مجریگری داغ فرزاد حسنی هیجان بیشتری یافت.»
گویا نتایج مد نظر جشنواره از دانشکدههای داخل کشور محقق نشده که حالا مطالبه همکاری از کشورهای دیگر دارد. چون با بررسی بازی یاران وزارت بهداشت در وزارت فرهنگ گویا اهداف فرهنگی این وزارتخانه باید بر خارج مرزهای کشور متمرکز شود و با انتخاب مهرههای فرهنگی که خودشان اغلب به صورت گروهی و مافیا گونه فعالیت میکنند در جشنوارههای بهداشتی اعتراض فرهنگیان را هم نسبت به این موازیکاریها خنثی میکنند. البته حکایت جشنوارههای مشابه در سازمانهای دیگر هم همچنان ادامه دارد.
*تسنیم
ارسال نظر