زمانی که یک فیلمِ سخیف و مبتذل با برچسب کمدی در سینما ساخته و اکران میشود قطعاً بعد از دیدن فیلم آن را از یاد میبریم، اما اینکه همین فیلم تبدیل به پرفروشترین اثر سینمایی میشود و باید مدام از آن به عنوان فیلم پرفروش یاد کنیم شرمآور است، فیلمی مثل «هزارپا» که بر اساس موقعیتهای مبتذل شکل گرفته است، فارغ از تفکر و نگرش که تنها قصد آن خالی کردن جیب مخاطب بوده اساساً تفکر بساز و بفروش مهمترین نکته حائز اهمیت در ساخت آن از جانب کارگردانش بوده است، اینکه صرفاً جنبه سرگرمی سینما مطرح باشد بدون لحاظ جنبههای فرهنگی آن نتیجهاش هم میشود فیلمی مثل هزارپا. این فیلم بعد از فروش ۴۰ میلیاردیاش چند روزی است در شبکه خانگی توزیع شده است، اما در دو قسمت ۱۰ هزار تومانی که اینگونه از توزیع برای اولین بار است که اتفاق میافتد، چراکه عوامل ساخت این فیلم در تلاش بودند که آن را در یک قسمت ۲۰ هزار تومانی توزیع کنند، اما با مخالفت مدیران قرار بر این شد که هزارپا در دو قسمت توزیع شود که این شیوه دور زدن مخالفتهای مسئولان محسوب میشود. همیشه رسم بر این بوده که نسخه سینمایی فیلمها در شبکه خانگی کوتاهتر شوند، اما هزارپا بر خلاف چارچوبهای مرسوم در توزیع خانگیاش اضافه شده است، حالا در این نسخه خانگی چگالی بیحرمتیها و سخیف بودن فیلم به حد اعلا رسیده است این در شرایطی است که تعداد بیشتری در مقایسه با تعداد تماشاگرانِ سینما این فیلم را در خانه میبینند. اینکه مسئولان ارشاد در زمان اکران اجازه نمایش چند سکانس را ندادند و حالا این فیلم در شبکه خانگی به کاملترین شکل ممکن توزیع شده جای سؤال و البته تعجب دارد. فیلمساز پیشکسوت ما سینمای کمدی را به شدت به سخره گرفته است که با تک سکانسها بیسروشکل توقع دارد مخاطب را بخنداند و البته مخاطبهای عام میخندند، زیرا فرهنگ سینمای کمدی ما در همین حد است که دو بازیگر برقصند یا اینکه دیالوگهای جنسی بگویند.
این روزها تعریف سینمای کمدی همین است ترکیب زوج بازیگر البته پرفروش (ترجیحاً رضاعطاران) و جا دادنِ دیالوگهای اروتیک وار در دهانِ آنها تضمینی است برای فروش بالا و اساساً فرهنگ در سینمای کمدی تبدیل به هجویات شده است. مخاطب هم که فرهنگ مطالعه ندارد فکر میکند سینمای کمدی یعنی هزارپا، چرا؟ چون خندهآور است، اما باید این نکته را فراموش نکنیم که حرفهای رکیک و جنسی در جامعه ما بیش ازحد رواج دارد. اینستاگرام یا تلگرام مملو از همین شوخیهاست که فیلمسازهای ما از همین شوخیها در دیالوگنویسی کمدی استفاده میکنند، اینکه فیلمساز از دیالوگهای جنسی دوپهلو استفاده ابزاری و غیرسینمایی میکند بسیار تأسفآور است، اما جدا از بحث ساختاری که در زمان اکران مفصل به آن پرداخته شد بحث ضد ارزشی بودن فیلم است و انگار وزارت ارشاد در برابر این فیلم بیش از حد کوتاه آمده است. توهین به ارزشهای آرمانی و دفاع مقدس، رزمندگان شیمیایی و مفقودالاثر چگونه در این فیلم جا گرفته است؟ آسایشگاه جانبازانی که در فیلم میبینیم کاملاً زاده فکر نویسنده است. این یک توهین بزرگ به جانبازان است، چراکه چنین مکانی مصداق واقعی ندارد و نکته فاجعه برانگیزتر که مدیر آسایشگاه جانبازان است که چرا به این اندازه عقب افتاده و الکن است که سریع در دام میافتد و در سکانسهای آخر آن دیالوگهای مستهجن دو پهلو را میگوید! این شوخی با خانواده شهید محسوب نمیشود؟ چرا برای رسیدن به پول حاضر به انجام هر کاری میشویم، رقص با پای مصنوعی میشود شاه سکانس فیلم.
فاجعه انگیزتر از این هم مگر داریم؟
در برهه عجیبی قرار گرفتیم که ارزشها دیگر برای برخی به ظاهر هنرمندان مهم نیستند. حالا میشود با همه چیز شوخی کرد حتی با جانباز، بسیجی و مفقودالاثر. چگونه به آیندگان از ارزشهای مقدس حرف بزنیم در شرایطی که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای کشورمان هزارپاست؛ فیلمی که اساساً سخیف و لمپن است. میگویند در شرایط بد اقتصادی قرار گرفتیم که فیلمی مثل هزارپا میتواند مردم را کمی شاد کند، اما واقعاً این فیلم را میشود با خانواده تماشا کرد؟ فیلمی که ملغمهای از دیالوگهای جنسی و موقعیتهای اروتیک است؟ تمامی دیالوگهای این فیلم بر اساس شوخیهای کف خیابان نوشته شده است فارغ از کمی نگرش انسانی. در این میان وظیفه سینما و فرهنگ چه میشود؟ چگونه به نسل جدید بگوییم که هزارپا سخیف و مبتذل است و بچههای جانباز، شأن و منزلت گرانبهایی دارند، هزارپا یک اثر ضدجنگ است که تلاش کرده است مقوله جنگ را به شوخی بکشاند. این همه سال فیلمسازان دفاع مقدس سعی کردند قسمتی از واقعه جنگ را به تصویر بکشند تا نسلهای بعدی جنگ و آدمهای جنگ را درک کنند، اما هزارپا به دلیل سرمایهاندوزی تصویری دروغ به مخاطب سینما نشان میدهد که حتماً عواقب ناخوشایندی درآینده خواهد داشت.
*روزنامه جوان
ارسال نظر