به گزارش سینماپرس، شروع فعالیتهای حرفهای حسین پارسایی به ابتدای دهه ۶۰ بازمیگردد، همزمان با پیروزی انقلاب و باب شدن اجراهای مسجدی. او همزمان با شروع جنگ، چندین نمایش از جمله «طریق عشق» را آماده میکند که در همان حال و هوای پس از انقلاب و جنگ بود. پای آثارش به مناطق جنگی باز میشود، برنامهای که در آن سالها برای حفظ روحیه رزمندگان تدارک دیده میشد.
با پایان جنگ حسین پارسایی پایش به دانشگاه باز میشود و فعالیتهایش را حرفهای میکند. نتیجه این حرفهایگری تاسیس گروه «آیین» در سال ۷۴ در قم با مشارکت حسین فدایی حسین و محمدرضا آزاد و مجید ملامحمدی میشود. آنان به پای ثابت جشنواره فجر بدل میشوند تا جایی که پارسایی موفق به کسب جایزه بازیگری فجر در سال ۱۳۷۴ برای نمایش «به گل نشستگان» هم میشود. خودش به خبرآنلاین گفته است بعدها کورش زارعی، علی فرحناک، سید جواد طاهری، احمد سلیمانی و ... به این جمع اضافه شدند. همان آدمهایی که تا به امروز پای ثابت آثار حسین پارسایی بودهاند، چه نمایشهای مذهبی و چه موزیکالهای لاکچری.
حسین پارسایی و مجید ملامحمدی
او و تیم قمیها پایشان به حوزه هنری باز میشود و فعالیتهایشان در حوزه رقم میخورد. نتیجه چنین امری، همراستایی آثارشان با اهداف نمایشی حوزه است. «شبیه پدر»، «تپه افلاک»، «هزار و دومین شب شهرزاد»، «کانال کمیل»، «هذیان»، «آینهای توی سقف»، «طوفان روح»، «قصیده بلند باران»، «یلدا» مهمترین آثار گروه آیین است؛ اوج این همراستایی نمایش «کانال کمیل» است، نمایشی که در زمان اجرایش با استقبال مخاطبان آن روز قرار میگیرد.
با رفتن حسین پاکدل از تئاتر شهر، حسین پارسایی وارد جهان مدیریت تئاتر میشود و خودش میگوید از همان زمان از آیین هم جدا میشود، هر چند تا به امروز احمد سلیمانی پای ثابت آثارش بوده است. ابتدا تئاتر شهر، سپس اداره کل هنرهای نمایشی، بعد بنیاد رودکی و این اواخر دفتر نمایش خانگی سازمان سینمایی؛ اما او مبتکر جشنوارهای است به نام جشنواره تئاتر بچههای مسجد. دفتر تئاتر بچههای مسجد از زیرمجموعههای دفتر هنرهای نمایشی حوزه هنری است که با پارسایی رقم میخورد و سپس به انقیاد کوروش زارعی درمیآید. زارعی به محض تکیه بر کرسی مدیریت تئاتر حوزه هنری، جشنواره را احیا میکند. جشنوارهای که اکنون به محل جدال میان موافقان و مخالفان حسین پارسایی بدل شده است. حسین پارسایی که دیگر تمایلی به اجرای نمایشهای اصطلاحاً مسجدی ندارد.
پارسایی در سالهای اخیر وقت خود را صرف سه نمایشی کرده است که موجب داغ شدن بحثهای گذشته شده است. از تلاشهای او در تئاتر مذهبی تا اتفاقات دوره مدیریت او. انتقادها از گذشته او به قدری زیاد میشود که او در نهایت میگوید قصد دارد شیوه تازهای در تئاتر را بیازماید؛ چون هنرمند است. این موضوع به زعم بسیاری انشقاق پارسایی از بدنه اصولگرای تئاتر کشور تعبیر میشود. او که در سال ۱۳۹۴ دبیر جشنواره مقاومت میشود، آخرین سنگر رفقای سابقش را هم ترک میکند. او به جرگه تئاتر پولساز پیوسته بود؛ اما یک خبر همه چیز را دگرگون کرد. کوروش زارعی، همکار و همگروه سابق او در حوزه هنری و گروه آیین از تجلیل از حسین پارسایی در چهاردهمین جشنواره تئاتر بچههای مسجد خبر میدهد. صحبتهای زارعی با مخالفت خبرنگاران همراه میشود تا جایی که این ادعا مطرح میشود این جایزه برای تطهیر حسین پارسایی و مشروعیت دادن به نمایش تازه اوست. حسین پارسایی تصمیم دارد نمایشی با عنوان «راز گل سرخ» با همان محوریت آثار مذهبیش در رشت روی صحنه برد، شاید برای ایام فاطمیه.
به نظر میرسد ایده تجلیل از حسین پارسایی توسط مجدالدین معلمی، معاون هنری جدید حوزه هنری - و مدیر سابق حوزه هنری در قم - و کوروش زارعی رقم خورده باشد. هر چند در تماس با برخی مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی مشخص میشود نهاد بالادستی حوزه هنری به هیچ عنوان موافق با تجلیل حسین پارسایی نیستند. برای مثال، امیر جاوید، مدیر روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی در توئیتی که مزین به تصویر حسین پارسایی و مهناز افشار است، مینویسد:
یاسر جلالی، دستیار ویژه حجتالاسلام قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی نیز در توئیتی مینویسد:
هر چند عبارت تئاتر «ضدمسجد» کمی خارج از ادبیات تئاتر ایران است؛ اما عدمحضور مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی در این مراسم بیش از پیش از شکاف میان مسئولان حوزه هنری و سیاستگذاران سازمان تبلیغات اسلامی خبر میدهد. حتی خبرگزاری فارس در تیتر خبر تجلیل مینویسد «حوزه هنری از حسین پارسایی کارگردان تئاترهای لاکچری تقدیر کرد» تا نشان دهد حامیان همیشگی حوزه هنری چندان از رفتار این نهاد رضایت ندارند. در این خبر آمده است:
اصولاً مسؤولان این جشنواره معیار مشخصی براساس ویژگیهای محتوایی آن برای تجلیل از چهرهها دارند یا صرفا رفیقبازی حرف آخر را میزند!؟ انتخاب حسین پارسایی بهعنوان چهره برتر تئاتر ملی در حوزه مسجد ازدو جنبه جای سوال دارد؛ نخست آنکه وقتی صحبت از یک جشنواره مردمی با محوریت مسجد به میان میآید قاعدتاً باید کسانی در جشنواره مورد تجلیل قرار گیرند که همچنان بر اساس مختصات محتوایی آن قدم بردارند یا آنکه حداقل در نقطه مقابل آرمانهای جشنواره قرار نداشته باشند که درباره حسین پارسایی که سالیان پیش با تئاترهای مذهبی بیشتر شناخته میشد، اوضاع کاملا روشن است، زیرا کافی است نگاهی به کارنامه کاری پارسایی در چند سال اخیر بیندازیم تا به خوبی متوجه شویم این کارگردان با تولید نمایشهای لاکچری چون «بینوایان»، «الیورتوئیست» و «مولنروژ» که صرفاً بر مبنای ترویج نمایشنامههای غربی روی صحنه رفتهاند، نهتنها دیگر هیچ شباهتی با حسین پارسایی دغدغهمند و متعهد ندارد، بلکه شخص پارسایی هم انگار دیگر هیچ قرابتی با جامعه متعهد تئاتری کشور ندارد و خود را سرگرم تولید تئاترهای پرهزینهای که هیچ ارتباطی با فرهنگ و هنر کشور ندارد، کرده است و شاید تنها دغدغه پارسایی طی سالهای اخیر صرفاً تعامل با سلبریتیهای سینما در حوزه تئاتر باشد.
هر چند نویسنده مطلب تعریف مشخصی از برخی عبارات نمیدهد؛ اما از مسئولان حوزه هنری میخواهد «یک دوره آسیبشناسی برگزار کنند تا بررسی کنند چطور میشود موسس چنین جشنوارهای طی سالیان اخیر به پایهگذار تئاترهای لاکچری در کشور تبدیل شده است.»
انتقادها به بنیاد روایت نیز کشیده میشود تا جایی که سیدمحمد یاشار نادری، مدیرعامل بنیاد روایت فتح در توئیتی، بدون ذکر نام و صرفاً با بیان «تجلیل از فردی معلومالحال»، حسین پارسایی را مصداق نفوذ فرهنگی میداند و مینویسد:
در همین راستا، محمد محمدی، مدیر روابط عمومی بنیاد روایت فتح نیز مینویسد:
این اظهارنظرها در حالی رقم میخورد که حسین پارسایی دبیر سابق جشنواره تئاتر مقاومت، متعلق به بنیاد روایت بوده و به نظر میرسد کوروش زارعی یکی از گزینههای دبیری دوره جدید آن باشد. با این حال پس از تجلیل پرحاشیه از حسین پارسایی، با حضور سفیر سویس در نمایش مری پاپینز به کارگردانی احمد سلیمانی و حمایت حسین پارسایی، یک ویدئو جنجالی میشود. ویدئویی که شاید نشانگر کلیدواژه نفوذ فرهنگی در کلام مسئولان بنیاد روایت باشد.
حال باید دید با وجود نگاه منفی مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی و بنیاد روایت، در حوزه هنری چه واکنشهایی بازتاب مییابد. در حالی که کوروش زارعی به شدت از این تجلیل حمایت میکند، حسین پارسایی در پیامی اینستاگرامی مینویسد:
امشب به لطف کوروش زارعی رفیق دیرینهام و البته حوزه هنری که مویی در آن سپید کردهام در آیین اختتامیه چهاردهمین جشنواره سراسری مردمی نمایش بچه های مسجد در شبستان مسجدالنبی شهر قزوین با حضور امام جمعه محترم و جمعی از شیفتگان هنر متعهد از جمله برادر ارجمند جناب محسن مومنی شریف، رییس حوزه هنری شرکت کردم. همان جشنواره ای که در دهه ۷۰ و در ایام جوانی به همت حوزه هنری همراه با تولیدات فاخر مذهبی با عشق و امید سر و سامان دادیم و حاصل آن نخبگانی متعهد شد که امروز در پیکره تئاتر حرفهای ایران خودنمایی میکنند و متاسفانه قلم به دستانی نوپا از آن همه شور و ایمان انقلابی بیاطلاعند و امروز رسالت خود را در کنایه و تهمتهای ناروا میبینند...
هر چند حسین پارسایی نمیگوید قلمبهدستان نوپا چه کسانی هستند یا چه کسانی از دید او مغرضان نونهال هستند - در حالی که مخالفان این تجلیل مدیران همان نهاد برگزارکننده مراسم است - در انتها با اشاره به شعر قیصر امینپور مدعی میشود:
امشب بار دیگر با بانک اذان شبستان، مکبر نماز عشق شدم... همه بودند و من نبودم... من بودم و هیچکس...کجایند مردان بی ادعا... کجایند مردان بی ادعا...
به نظر میرسد وضعیت حسین پارسایی همانند همین قطعه «کانال کمیل» است، جایی که کوروش زارعی در نقش فرمانده به او میگوید «تا وقت است برگرد، بالأخره عذر تو موجه هست.» عذری که شاید از دید دوستان پارسایی تنها برای او موجه است.
*تسنیم
ارسال نظر