شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۹:۱۱

ناعدالتی علیه سیاه پوستان در آثار ادبی جهان

فیلم سینمایی «پلنگ سیاه»

سینماپرس: در دنیای ادبیات، آثار ادبی وجود دارند که سهم موثری در کم کردن تبعیض نژادی علیه سیاه‌پوستان داشتند.

به گزارش سینماپرس، تاریخ برده‌داری و پس از آن تبعیض‌نژادی در آمریکا علیه سیاه‌پوستان، در سده‌ها و دهه‌های گذشته، فراز و فرودهای بسیاری داشته است؛ از زمانی که برده‌داری در تمام آمریکا آغاز و قانونی اعلام شد و تاکنون که سیاه‌پوستان به گونه‌ای دیگر تحت تبعیض دستگاه حکومتی ایالات متحده قرار گرفته‌اند، این اذیت و آزارها وجود دارد.

ریشه این کینه و کدورت هم به ۱۰ سال پس از کشف قاره آمریکا توسط کریستُف کُلُمب (کریستوبال کُلُن)  باز می‌گردد؛  همزمان که کشتی‌های پرتغالی و اسپانیایی اولین دسته‌های بردگان را از آفریقا وارد این مستعمره تازه کشف شده کردند و هزاران نفر از ساکنان آن منطقه کشته شدند،  اتفاقی رقم خورد با نام آپارتاید که حالا با گذشت چند قرن از آن ماجراها، هنوز هم این موضوع گریبان‌گیر سیاه پوستان است و ماجراهایی مانند ماجرای جورج فلوید متاثر از همین نگاه است.

 در تاریخ ادبیات آمریکا بسیار به موضوع تبعیض نژادی علیه سیاه‌پوستان و برده‌داری پرداخته شده است. کتاب‌هایی که توسط بزرگان این عرصه نوشته شده و هرکدام یا به روایت یک واقعیت تاریخی پرداختند یا موجب انقلابی تازه در این زمینه شده‌اند، در گزارش زیر به تعدادی از بهترین‌های این حوزه می‌پردازیم.

بیش از یک قرن بردگی و تبعیض نژادی

ادبیات داستانی آمریکا بسیار متأثر از تبعیض نژادی و برده‌داری سیاهان است. با اینکه حدود شصت سال از جنبش‌های علیه نژادپرستی آمریکا می‌گذرد، هنوز هم نمایش‌نامه‌ها و کتاب‌های بسیاری با موضوع تبعیض نژادی آمریکا منتشر می‌شود و بسیار هم مخاطب دارند. داستان‌هایی که راوی غم‌ها و دردهای سیاه‌پوستانی هستند که با وجود تمام این تبعیض‌ها در فضای خفقان‌آور آن زمان زندگی و کار می‌کردند.

علاوه‌بر ادبیات، تبعیض نژادی علیه سیاه‌پوستان و برده‌داری هنوز هم سوژه پرمخاطب سینمای آمریکا هستند. حتماً نامِ فیلم «دوازده سال بردگی» را شنیده‌اید. این فیلم که برنده جوایز بسیاری در اسکار سال ۲۰۱۳ بود، ‌ برگرفته از رمانی است با همین نام و نوشته‌ سالومن نورثاب. نورثاب، مرد سیاه‌پوستی است که خود، فرزند یک برده‌ آزادشده است. در سال ۱۸۴۱ دو مرد سفیدپوست، نورثاب را با پیشنهاد کاری خوبی متقاعد می‌کنند که به واشنگتن دی‌سی برود؛ اما او را در همان‌جا ربودند و به‌عنوان برده به صاحب یک مزرعه‌ پنبه فروختند. کتاب «دوازده سال بردگی»، خاطرات نورثاب از زندگیش در آن دوازده سالِ سخت و پرعذابِ زندگی او در مزرعه پنبه است. کتاب او، یکی از محرک‌های «جنبش آزادسازی بردگان» در سال ۱۸۵۳ بود.

دوازده سال بردگی

اتوبوسی که باعث انقلاب، آمریکا شد

شاید باورش بسیار سخت باشد که بدانید حدود ۷۰سال پیش، در پیشرفته‌ترین کشور دنیا، هیچ سیاه پوستی حق نشستن روی صندلی اتوبوس را نداشته است. اما ناگهان یک اتفاقی می‌افتد که همه چیز را تغییر می‌دهد. در اولین روز دسامبر سال ۱۹۵۵، در عصر یک روز سرد زمستان، زنی حدوداً چهل‌ساله در ایالت آلابامای آمریکا، بی‌سروصدا و فقط با نشستن روی صندلی اتوبوس‌های مونتگومری، انقلاب بزرگی را در آمریکا شروع کرد.

رزا آن روز، خسته از خیاط‌خانه‌ای که در آن کار می‌کرد، به خانه بازمی‌گشت و در اتوبوس، در ردیف پنجم و روی صندلی‌ای نشست که مخصوص رنگین‌پوستان بود. چند سفیدپوست هم وارد اتوبوس شدند. وقتی که راننده می‌بیند جایی برای نشستن سفیدپوستان نیست، به او و سه سیاه‌پوست دیگر با تحقیر می‌گوید که به عقب اتوبوس بروند تا جا برای نشستن سفیدپوستان باز شود.

آن زمان، در مونتگومری، زمانی که اتوبوس تقریباً پر می‌شد، صندلی‌های جلوی اتوبوس به سفیدپوستان اختصاص پیدا می‌کرد. سه سیاه‌پوست دیگر از جایشان بلند می‌شوند اما رزا از جایش تکان نمی‌خورد. پس از آنکه راننده دوباره حرفش را تکرار می‌کند و رزا سر باز می‌زند، راننده او را تهدید می‌کند. رزا دستگیر می‌شود و ۱۰ دلار هم جریمه می‌شود. دستگیری‌ای که باعث می‌شود که قوانین آمریکا به نفع سیاهپوستان تغییر کند.

جسارت رزا پارکس، زنی که صندلیِ اتوبوسش را به سفیدپوستان نداد، باعث می‌شود که همدردی سیاه‌پوستان آمریکا برانگیخته شود. مارتین لوترکینگ از رزا پارکس حمایت می‌کند، کشیش‌ها اعلامیه‌هایی درست می‌کنند و در آن ماجرای رزا پارکس و اتوبوس را شرح می‌دهند. سیاه‌پوستان تصمیم  می‌گیرند که شرکت‌های اتوبوسرانی را تحریم کنند و دیگر کسی با اتوبوس سفر نکند. آن زمان، حدوداً هفتادوپنج درصدِ مسافران اتوبوس‌ها را سیاه‌پوست‌ها تشکیل می‌دادند و این تحریم، ‌ ضربه بزرگی برای شرکت‌های اتوبوس‌رانی محسوب می‌شد. مارتین لوترکینگ، که خود سیاه بود، سخنرانی گسترده‌ای ترتیب می‌دهد و کم‌کم انقلابی بزرگ علیه تبعیض نژادی در آمریکا جان می‌گیرد.

روز ۴ فوریه که تولد رزا پارکس است به نام او نامگذاری شده. ماجرای اتوبوس رزا پارکس را خواندید، اما داستانِ او، تنها بخشِ خیلی کوچکی از زندگی‌های پردرد و رنج سیاه‌پوستان در آمریکا است.  

کتاب «رزا پارکس» نوشته رزا پارکس همه این اتفاقات تلخ را روایت می‌کند.

رزا پارکس

اگر سیاه پوستید حق زندگی ندارید!

«جالب‌تر اینکه اگر سیاه پوست باشید نه تنها نمی‌توانید روی صندلی اتوبوس بنشینید، بلکه قانون می‌گوید اگر سیاه‌پوستی، در چشم سفیدپوستی راست نگاه کند ۱۰ ضربه شلاق باید بخورد. قانون آن‌ها می‌گوید اگر سفیدی قسم بخورد که سیاهی دروغ گفته ‌است حق دارند یک گوش او را ببرند. اگر سفید بگوید سیاه دوبار دروغ گفته است حق دارند دوتا گوش او را ببرند. قانون می‌گوید اگر آدم سفیدی را کُشتی به دارت خواهند زد اما اگر سیاهِ دیگری را بکُشی فقط شلاق می‌خوری... خواندن و نوشتن برای سیاهان غیرقانونی است. کتاب دادن به سیاه‌ها غیرقانونی است.»

این‌ها قسمت‌هایی از توصیه‌های یک سیاه‌پوست داستان به کونتاکینته، یکی از شخصیت‌های اصلی رمان «ریشه‌ها» ست؛ وقتی کونتاکینته برای بار چهارم از دست ارباب سفیدپوستش فرار می‌کند و توسط سفیدپوستان به دام می‌افتد و قسمتی از پای راست او را قطع می‌کنند تا دیگر فکر فرار به سرش نزند. آن‌ها حتی زنان باردار سیاه را هم به کار در مزارع می‌فرستادند و آن‌قدر از آن‌ها کار می‌کشیدند که بچه‌شان سقط شود. کف دست سیاهان را به دیوار میخ می‌کردند و مجبورشان می‌کردند گوش‌های بریده‌ی خود را بخورند.

 معمولاً غربی‌ها و سفیدپوستان آمریکایی این‌گونه تبلیغ می‌کردند که سیاهان اقوامی غیر متمدن و بدوی هستند که همیشه چشمشان به زرق و برق زندگی سفیدپوستان و جذابیت‌های آن بوده است؛ در حالی که این‌گونه نیست. با خواندن این کتاب می‌فهمید که سیاهان اولیه حتی از بوی سفیدپوستان هم خوش‌شان نمی‌آمد!

در سال ۱۷۶۷ میلادی کونتاکینته توسط تجار برده ربوده می‌شود و پس از شکنجه و سفری در شرایط سخت و طاقت‌فرسا با کشتی به سواحل مریلند در آمریکا می‌رسد. نویسنده در ابتدای کتاب می‌گوید این کار حاصل ۱۲ سال پژوهش در مورد اجداد افریقایی‌تبارش است. کسانی‌که با رواج برده‌داری در قرن هجدهم از سرزمین مادری خود در آفریقا ربوده شدند و برای کار اجباری برای سفیدپوستان آمریکایی به آن‌جا منتقل شدند.

داستان «ریشه‌ها»، کتابی است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد و در کمتر از هفت‌ماه پس از انتشار، توانست بیش از یک و نیم میلیون نسخه بفروشد و به بیش از ۳۷ زبان زنده‌ دنیا ترجمه شود.
 
بر اساس نظرات خوانندگان کتاب در سایت آمازون، بسیاری از خوانندگان بعدی کتاب کسانی بودند که قبلاً و در دوران کودکی یا نوجوانی سریال این کتاب را دیده بودند. «ریشه‌ها» برای هفته‌های متمادی (۴۶ هفته) در فهرست پرفروش‌های بازار کتاب ـ که در نشریه‌ی نیویورک‌تایمز منتشر می‌شود ـ قرار داشت و ۲۲ هفته در صدر این فهرست بود.

با این‌همه «ریشه‌ها» خیال‌پردازیِ فانتزی برای سرگرمی ذهنی نیست. کتاب بیش از آن‌که رمان و یا بیوگرافی باشد، تاریخ است. تاریخ ظلم و ستم مضاعف و بی‌رحمانه‌ی سفیدپوستان غربی در ساختن جامعه‌ی آمریکا با بهره‌کشی از سیاهانی که به‌زور آفریقاییان را از سرزمین مادری‌شان دزدیدند و با کشتی به آمریکا آوردند تا نیروی کار مجانی آمریکا باشند. خانواده‌ الکس هیلی نویسنده‌ کتاب ریشه‌ها بخت خوشی داشتند که پس از جنگ‌های داخلی آمریکا (۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ میلادی) کم و بیش وضعشان خوب شد. اما برای بیشتر سیاهان آمریکا چنین نبود. در فاصله‌ ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ میلادی هر سال ۱۰۰ سیاهپوست لینچ شدند. یعنی یا آن‌ها را زنده‌زنده سوزاندند یا قطعه‌قطعه کردند یا به دار آویختند.
 
این وقایع افسانه‌های تاریخی مربوط به هزاران سال پیش نیست بلکه اتفاقاتی واقعی و مربوط به ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال گذشته است. در گزارش به رئیس جمهوری آمریکا در مورد شورش سال ۱۹۱۷ میلادی در شهر سنت‌لوئیس چنین آمده است: «در منطقه‌ای به‌طول ۸۰۰ متر سه یا  چهار ساعت خون جاری بود. جلو اتوبوس‌ها را می‌گرفتند و سیاهان را از هر سن و جنسی پیاده می‌کردند، با چماق و لگد می‌زدند و با خونسردی سیاهانی را که در خیابان در خون خود افتاده‌بودند، با هفت‌تیر می‌کشتند.»

جورج فلوید و رونقی به «کمک»

در سال‌های ۱۹۶۲-۱۹۶۴ در ایالت جنوبی می‌سی سی پی به شدت نژادپرستی رواج داشت، زندگی رنگین پوستان و سفیدپوستان درهم تنیده شده بود و کتاب «کمک» که توسط کاترین استاکت نوشته شده است، روایت طبقه متوسط و ثروتمند سفیدپوست جامعه و در کنار خدمتکارهای رنگین پوست و خانواده‌های آنان است.  این رمان در بیش از ۳۵ کشور منتشر شده و تا آگوست ۲۰۱۱، پنج میلیون نسخه از آن فروخته شده است. این رمان بیش از ۱۰۰ هفته در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز بوده است.  

رمان در میانه قرن بیستم میلادی می‌گذرد، دهه ۶۰ به اواخر خود نزدیک می‌شود و زندگی‌های گوناگونی در این فاصله درهم گره خورده اند؛ آمریکا تغییر می‌کند و این تغییرات بیشتر اجتماعی هستند. جنگ ویتنام به روزهای سیاه خود نزدیک می‌شود، جنبش سیاه پوستان اوج گرفته است، فاصله بین نسل‌ها گسترش یافته و جامعه در حد و مرز انفجار قرار دارد.

و حال با گسترش اعتراضات در اثر کشته شدن جورج فلوید، توسط یک پلیس سفید پوست آمریکایی یکی از فیلم‌ها به نام «کمک» با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته کاترین استاکت به کارگردانی تیت تیلور، که در سال ۲۰۱۱ اکران شد، تبدیل به یکی از پر بیننده‌ترین فیلم‌های نتفلیکس شد، این فیلم موفق شد تا نامزدی اسکار بهترین فیلم را هم کسب کند و اکتاویا اسپنسر برای بازی در آن اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را از آن خود کرد.

ادبیات علیه نژادپرستی لیبرال‌ها

از بردگی تا انقلاب آزادی 

کمتر کسی پیدا می‌شود که نام کتاب «کلبه عمو تام» را نشنیده باشد و یا آن را نخوانده باشد، اثری که توسط هریت بیچر استو، نویسنده شهیر آمریکا نوشته شده است.  موضوع کتاب در باب پدیده برده داری است که بخشی از تاریخ جنگ‌های داخلی آمریکا به این پدیده وابسته بوده است. ایالت‌های جنوبی طرفدار برده داری بودند و بعدها شمالی‌ها طرفدار لغو قانون برده داری. برده‌ها و سیاهان در آمریکا مطلقا هیچ حقوقی نداشتند و در وحشتناک‌ترین فضا، زندگی را می‌گذراندند. این اثر برپایه آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده است و نویسنده آن را به چشم دیده، نوشته شده است. آبراهام لینکلن درباره این رمان گفته بود که یکی از دلایل جنگ‌های داخلی آمریکا بر سر آزادی بردگان انتشار رمان «کلبه عمو تام» بود.

پس از انتشار کتاب «کلبه عمو تام»، خود رمان و نویسنده آن، طرفداران، مخالفان و منتقدان بسیاری پیدا کردند. لئو تولستوی از ستایشگران این اثر است و در باره آن گفته بود: «این رمان یکی از بزرگ‌ترین فرآورده‌های ذهن بشر است.»

چارلز دیکنز از جمله نویسندگانی بود که نقدی بر این رمان نوشت و آن را اثری معیوب نامید. صرف نظر از جنبه‌های ادبی و فنی، این رمان، به دلیل پرداختن به موضوعی انسانی و اخلاقی و احساس برانگیز و همچنین عیان کردن پدیده‌ای زشت و زننده در تاریخ آمریکا، بسیار ارزشمند به شمار می‌آید.

کلبه‌ی عمو تام - نشر افق

«دنیای آشنا» و رنجی پنهان

زبان کتاب، زبانِ رنجی پنهان است رنجی که سالیان سال است سیاه پوستان آن را تحمل می‌کنند. ادوارد پی‌جونز، داستان‌نویس و رمان‌نویس سیاه‌پوست آمریکایی، در «دنیای آشنا»، درباره‌ ارباب سیاه‌پوستی به نام هنری تاونسند می‌نویسد که برده به دنیا آمده و حالا اربابی است صاحب مزرعه‌ پنجاه هکتاری و در کتاب سعی می‌کند این رنج پنهان را به گونه‌ای ملموس به مخاطب برساند، هر چند که از روی این کتاب فیلمی ساخته نشد و یا انقلابی را در جامعه آمریکا پدید نیاورد، اما کتاب «دنیای آشنا» ، جوایز بسیاری را از جمله پولیتزر ۲۰۰۴ و ایمپک دوپلین ۲۰۰۵ از آن خود کرده است و علاوه‌بر آن، لقب (بهترین رمان چاپ‌شده آمریکا در قرن ۲۱) را هم با خود یدک می‌کشد. لقبی که والتون مویامبا، نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه ایندیانا به این کتاب داده است. علاوه‌بر این‌ها، این کتاب لقب (شاهکار افشاگری تاریخ‌نگاری آمریکا)  را هم دارد.

جونز در مصاحبه‌هایش گفته است که شخصیت‌ها را نباید تماماً سیاه یا تماماً سفید دید و می‌گوید که در نوشتن همه‌ داستان‌ها و رمان‌هایش این موضوع را در نظر دارد. در رمان «دنیای آشنا» هم، همین موضوع ایده‌ اصلی نوشتن رمان شده است.

دنیای آشنا

سفیدی که به سیاهان پیوست!

کتاب «آخرین فراری»، رمانی است که توسط تریسی شوالیه نوشته شده و اولین بار در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید. زنی انگلیسی به نام آنر برایت، در سال ۱۸۵۰ به اوهایو نقل مکان می‌کند. او اما در آنجا فقط با احساس بیگانگی و غربت در سرزمینی ناآشنا رو به رو می‌شود. آمریکا در قرن نوزدهم، سرزمینی پرمخاطره، بی احساس و البته زخم خورده از ناعدالتی‌های مربوط به برده داری است. «آخرین فراری»  ماجرای زندگی آنر برایت است. آنر یک انگلیسی متواضع است که برای فرار از غصّه و دل‌شکستگی‌های زندگی‌اش، به همراه خواهرش از پریستول راهی سفری دریایی می‌شود. امّا فاجعه‌ای او را تنها و آسیب‌پذیر می‌کند و در میان مردمان اوهایو باقی می‌گذارد. اوهایو با آب و هوای بی ثباتش پناهگاه بردگان است و آنر باید تصمیم بگیرد فراری‌ها را از دست مردان ستمگر پنهان کرده و خودش را آماده فدا کردن بسیاری چیزها برای اعتقاداتش کند. «آخرین فراری» رمانیست که بر اساس واقعیت نوشته نشده است اما موارد واقعی این موضوع بی شمارند. جذابیت و واقعیت این موضوع سبب شد این کتاب ۸هفته در لیست پر فروش‌ها باقی بماند.

دانلود کتاب آخرین فراری اثر تریسی شوالیه - فیدیبو

سیاهانی که پشت درها ماندند

از دهه ۱۶۸۰ تا کنون،  آمریکای شمالی و جنوبی دوران برده داری را پشت سر گذاشتند، بسیاری از افراد صرفا به خاطر رنگ پوست متفاوتشان مورد تهاجم قرار گرفتند و نتوانستند استعدادهای خود را به درستی ظاهر سازند. در پی همین اتفاقات مارگورت لی شترلی، این موضوع را به درستی درک کرده بود به همین دلیل نیز کتابی با نام «ارقام پنهان» نوشت که داستان زنان آفریقایی‌تباری است، که به مسابقه فضایی یاری رساندند و بر اساس این کتاب نیز فیلمی با همین نام در سال (۲۰۱۶) ساخته شد و توانست نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار شود. این کتاب، داستان کاترین گابل جانسون، دوروتی وان و مری جکسون را بازگو می‌کند؛ ریاضیدان‌های سیاه‌پوست ناسا که نقشی کلیدی در جریان رقابت فضایی داشتند. حضور آنها در عملیات‌ها به‌خاطر نژادپرستی و تبعیض‌های گسترده‌ای که در آن زمان در صنایع علمی وجود داشت، اغلب اوقات نادیده گرفته می‌شد.

بهترین کتاب‌هایی که تبدیل به فیلم شدند - ارقام پنهان

جایزه‌ای برای بی عدالتی

اگر هم اهل مطالعه باشید، هم اهل سینما، قطعا هم کتاب «کشتن مرغ مقلد» را خوانده‌اید و هم فیلم سینمایی آن را دیده‌اید. کتابی که هارپر لی، نویسنده آمریکایی، در سال ۱۹۶۰ میلادی آن را نوشته است و برای نوشتن این رمان در سال ۱۹۶۴، جایزه پولیتزر را به دست آورد.  این کتاب به بیش از ۴۰ زبان مختلف ترجمه شده است. مضمون اصلی و اولیه کشتن مرغ مقلد، بی‌عدالتی نژادی است. رابرت مالگین نیز کارگردانی  این فیلم سینمایی را برعهده گرفت و با ثبت این فیلم جوایز متعددی از جمله جایزه اسکار بهترین بازیگر برای گریگوری پک، اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی برای هورتون فوت و اسکار بهترین طراحی صحنه را به خود اختصاص داد. در سال ۱۹۹۵ این فیلم در فهرست ملی ثبت فیلم قرار گرفت.

بهترین کتاب‌هایی که تبدیل به فیلم شدند - کشتن مرغ مقلد

تصویری از فیلم مرغ مقلد با بازی گریگوری پک

«رنگ ارغوانی» و نژادپرستی

سیاه پوستان آمریکا در همه مراحل زندگی دچار مشکلات متعددی بودند، مخصوصا در جنگ‌ها به همین سبب آلیس واکر، تصمیم گرفت تا کتابی با نام «رنگ ارغوانی» بنویسد، رمانی که  زندگی یک دختر جوان آفریقایی به نام سلی را پس از جنگ جهانی دوم در آمریکای‌جنوبی توصیف می‌کند. این کتاب به سبب زبان رسایی که داشت در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه پولیتزر برای داستان و جایزه کتاب ملی شد.

این رمان به بررسی جنسیت گرایی، نژادپرستی، جنسیت و گرایش جنسی می‌پردازد. از کتاب واکر فیلمی در سال ۱۹۸۵ توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شد، که با وجود انتقادهایی که به آن می‌شد، توانست نامزد دریافت ۱۱ جایزه اسکار شد، اما نتوانست هیچ اسکاری را به خود اختصاص دهد. که عده‌ای گمان می‌کردند که وجود نژاد پرستی در عدم دریافت جایزه برای این فیلم بی تاثیر نبوده است.

ادبیات علیه نژادپرستی لیبرال‌ها

*خبرآنلاین

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.