به گزارش سینماپرس، با مردم که صحبت می کردم آشنایی چندان زیادی با صاحبان تصاویر نداشتند. تصاویر چهرههای افرادی بود که برای آزادی و امنیت سرزمینشان ایران از هرآنچه که برای انسان عزیز محسوب می شود، گذشته بودند. تصاویر قهرمانانی که این روزها فقط نام و یادشان در اتوبانها و معابر به یادگار مانده است. شهیدان همت، زین الدین، متوسلیان، باکری، بابایی و... و.
اما در بین تصاویر با یکی از آنها آشنایی اندکی داشتند که مربوط به شهید بابایی بود؛ خلبانی که آوازه رشادتها و دلاوری هایش در جهان پیچیده است. جالب است که این آشنایی اندک هم از تماشای سریال «شوق پرواز» به دست آورده بودند. ساخت یک سریال باعث آشنایی مردم با نقش اول فیلم یعنی خلبان عباس بابایی شده بود. برایم جای سوال بود که چرا مردم یک سرزمین حتی نام قهرمانان و فرماندهان خود را نمیدانند. حالا جای سوال است که با وجود تعداد زیادی قهرمان و فرماندهان ملی چرا مردم آشنایی چندانی با آنها ندارند؟
رسانه همواره راهی برای نمایش تاریخچه یک سرزمین است. از تاریخ و دین و مذهب گرفته تا آداب و رسوم؛ هنر هفتم در این زمینه توانسته نقش بسزایی را ایفا کند. با یک نیم نگاه به تاریخچه سینمای ایران میبینیم که سینما در نمایش رشادتها و دلاوریهای مردم ایران تا حدودی موفق بوده است. اما نکته قابل توجه این است که در سینمای ایران برای نمایش از خودگذشتگیهای قهرمانان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب کاری نکرده ایم به جز چند اثر که به تعداد انگشتهای دست هم نمیرسد. نمایش بزرگی قهرمانان کشور حداقل کاری است که ما باید در ازای فداکاریهای آنان میکردیم. اما نه تنها خودمان آنها را به فراموشی سپردیم، بلکه آوازه آنها را به گوش نسلهای جدید هم نرساندیم. این در حالی است که سینمای هالیوود هر ساله بخش قابل توجهی از هزینههای خود را صرف ساخت آثاری با موضوع قهرمان سالاری میکند. قهرمانانی که شاید در واقع سرباز یک جنگ متجاوزگرانه بودند، اما از آنها برای مردم قهرمانانی شجاع را میسازند و معرفی میکنند.
جای سوال است که چرا سینمای قهرمان پرداز و ارزشی ایران سهمی در بین آثاری که هر ساله به روی پرده نقرهای اکران میشود ندارد؟ اشکال کار کجاست؟ برای یافتن همین سوالات به سراغ چند نفر از اهالی سینما رفتیم تا دلایل ضعف کار را از آنها جویا شویم.
محسن علی اکبری تهیه کننده سینما و تلویزیون در این خصوص گفت:ما در مورد سینمای قهرمان پرداز، سعی کردیم تا در دهه ۶۰ این مسیر را پیش ببریم. اما در دهه ۷۰ بود که نگاه متفاوتی به این جریان شد و به نگاه انتقادی از دفاع مقدس بیشتر پرداخته و از قهرمان سازی فاصله گرفته شد. به مرور زمان در دهه ۸۰، چیزی به عنوان فیلم دفاع مقدس و با مضمون انقلاب اسلامی نداشتیم و در حال حاضر با گذشت ۴ دهه جنگ تقریبا به فراموشی سپرده شد.
وی ادامه داد:یکی از واجبات سینمای ایران و رسانه ملی که بارها مقام معظم رهبری تاکید داشتند این بود که برای قهرمانان واقعی کشور فیلم و سریال بسازید. اما اگر فیلم یا سریالی ساخته شده، به دهه ۶۰ برمی گردد و در حال حاضر فعالیت در این عرصه کمرنگ شده است.
وی ادامه داد:ما قهرمانان بسیاری داریم که در غربت کامل و در مظلومیت از این دنیا رفتند و لحظات و اتفاقات بزرگی را برای مردم و کشورمان رقم زدند. در مقطع فعلی، کم نیستند افرادی مانند طهرانی مقدمها یا دانشمندان هستهای که جا دارد بابت هر نفر از آنها فیلم یا سریال ساخته شود. این در حالی است که اگر هر کدام از این شخصیتها در هر جای دنیا بودند قطعا به عنوان یک قهرمان معرفی میشدند.
این تهیه کننده سینما و تلویزیون گفت: سینمای ما با نمایش قهرمانان بسیار فاصله گرفته و دور شده است. یکی از دلایل مهم این اتفاق تبعیض روحیه مردم و سیاست گذاریهایی است که باعث شده مردم بیشتر به کارهای هجو و بیهوده علاقه پیدا کنند که در حال حاضر به یک فرهنگ تبدیل شده و فیلمهای ارزشی در آن جایگاهی ندارد.
علی اکبری در ادامه افزود:وقتی به فیلمی مثل سرباز رایان و فیلمهای بسیار زیادی که حتی آلمان شروع کننده یک جنگ جهانی بوده نگاه میکنیم میبینیم همچنان از آن کشتارها و خونریزیها فیلم میسازند و به سربازانشان ارزش قائل میشوند. این در حالی است که ما نه تنها در داخل برای رزمندگانمان احترام قائل نیستیم بلکه به فرماندهانمان هم توجهی نداریم. غرب خصوصا هالیوود مسیر قهرمان سالاری و قهرمان سازی خود را قطع نکرده است. از روز پیدایش هالیوود تا امروز هر ساله شاهد ساخت آثار متعدد قهرمان محوری هستیم که هیچ وقفهای در این میان به وجود نیامده است. در نتیجه مخاطب این نوع فیلمها حفظ میشود و سالانه با تولید چندین فیلم با موضوع قهرمانان میتوانند مخاطبان خود را حفظ کنند. مثل سینمای هند که علی رغم تمام تغییرات، سینمای خودش را حفظ کرده است.
وی یکی از دلایل تولید نکردن آثار قهرمان محور در سینمای ایران را اینگونه بیان کرد: غرب سعی میکند در کنار همه نوع فیلم، فیلمهای ارزشی بسیار خوبی بسازد که دولت پای آن میایستد. تمام امکانات و تجهیزات مورد نیاز فیلمساز را در حد بسیار بالا فراهم میکند تا نقش سرباز قهرمان در جنگ را به خوبی به تصویر بکشد. برای اینکه غرب میداند امکان دارد جنگ جهانی سوم شروع شود و برای زنده نگه داشتن روحیه دلاوری و جنگاوری در مردم آنها را تولید میکند. اما امکانات برای ساخت و تولید فیلم در ایران نقطه مقابل غرب است.
وی در مورد راهکاری برای تولید فیلمهای ارزشی گفت: نکته بسیار مهم این است که ذائقه مخاطب به راحتی تغییر میکند. همان طور که از فیلمهای قبل انقلاب به فیلمهای انقلابی گرایش پیدا کردند. ما در سینمای ایران یک دهه سینمای دفاع مقدس و ارزشی نداشتیم. در نتیجه جامعه با این نوع سینما قطع رابطه میکند. ما این ارتباط را با یک یا دو فیلم نمیتوانیم برگردانیم. باید در مدت زمان بسیار در اکران فیلمهای ارزشی استقامت و تداوم داشته باشیم. اگر در این زمینه تداوم ایجاد کنیم، قطع به یقین مخاطب آن پیدا خواهد شد و به روزی خواهیم رسید که سینمای ما در قهرمان سازی رتبه اول را به دست میآورد. باید در این زمینه اتاق فکر وزارت ارشاد بیشتر فعال باشد و ما هنرمندان هم با همه توان خود حاضریم برای نمایش رشادتها و ایثار قهرمانان کشور خود فیلم بسازیم و حاضر نیستیم به فیلمهایی ورود کنیم که ارزش و فرهنگ مردم ایران را پایین میآورد.
آرش فهیم منتقد سینما در خصوص نپرداختن به قهرمان در سینمای ایران گفت:یکی از ضعفهای اصلی سینمای ایران قهرمان و قهرمان پردازی است که متاسفانه با یک بررسی ساده نشان میدهد که سینمای ایران کاملا برعکس کشورهایی است که صاحب صنعت سینما هستند و سینمای موفقی در داخل کشور و در عرصه بین المللی دارند.
وی افزود:در سینمای هالیوود و سینمای هند و برخی کشورهای دیگر که سینمای موفقی در سطح جهانی دارند، وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که یکی از دلایل موفقیت آنها همین بحث قهرمان محوری است. هم قهرمانهای تخیلی و هم قهرمانهایی که واقعی هستند و بر اساس زندگی واقعی ساخته میشود. در سینمای ایران هر دو مورد کمرنگ است. هم قهرمان پردازی تخیلی بسیار ضعیف است و هم قهرمانهای واقعی و شخصیتهایی که زندگی واقعی داشتند. اما در سه چهار سال اخیر، بعضی از فیلم سازان و موسساتی که در این زمینه کار میکنند سراغ قهرمان پردازی رفتند و موفقیت بیشتری نسبت به بقیه کسب کردند. مثلا فیلم «ایستاده در غبار» قطعا اگر قهرمان غیرواقعی داشت حتما خیلی فروش پایین تری را کسب میکرد. اما همین که مردم میشنوند این فیلم بر اساس زندگی قهرمانی به اسم احمد متوسلیان ساخته شده، خود به خود جذابیتی ایجاد میکند که با استقبال مردم مواجه میشود.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد:متاسفانه سینمای ایران فاقد چشم انداز برنامههای کوتاه و بلند مدت است. بخش اعظم سینماگران ما نسبت به مسائل ملی خود بی تفاوت هستند. در سینمای ایران فیلمسازان کمتر علاقه دارند که به موضوعات روز بپردازند.
وی افزود:اساسا یکی از جنبههای مهم هالیوود این است که با اینکه در تاریخشان به معنای واقعی قهرمان ندارند قهرمان سازی میکنند. اساسا قهرمان یکی از وجوه درام است و یکی از دلایلی که فیلمهای هالیوودی و بالیوودی موفق هستند این است که با پرداختن به قهرمانهای تخیلی و واقعی شیرازه درام خود را تقویت میکنند. مدتی است که نوع سیاست گذاری سینمای ایران به سمت دو ژانر محدود کمدیهای تجاری و سخیف و فیلمهای جشنوارهای به اصطلاح شبه روشنفکرانه رفته که هر کدام از اینها با سینمای قهرمان محور در تضاد است.
فهیم افزود:عامل بعدی نپرداختن به قهرمان پردازی، ضعف در سوژه یابی و دور بودن سینمای ایران با اصولی است که در انتخاب سوژه و موضوع باید مدنظر باشد. در جهان سوژه یابی به سمت موضوعات روز جامعه و تاریخی و به سمت قهرمانها است. سینمای ایران در سوژه یابی دچار ضعف است و دلیل اصلی این ضعف، خود سینماگران و فیلمنامه نویسان هستند که با این موضوع بیگانه هستند. با مسائل روز جامعه و مسائل ملی و اتفاقات مثبت و منفی چندان میانه ندارند و ضعف سینماگران ما، باعث شده که قهرمان پردازی در فیلمها بسیار ضعیف باشد.
این منتقد سینما گفت:اگر بخواهیم قهرمان پردازی در سینما بهبود پیدا کند، باید آن دسته از موسسات و سازمانهایی که در این زمینه مسئولیت دارند مانند بنیاد روایت فتح، سازمان اوج، صداوسیما، حوزه هنری و ارگانهای دیگر، در این زمینه سیاست گذاری حمایتی انجام بدهند و باید بخش آموزش سینما اصلاح شود. متاسفانه آموزشکدههای سینمایی و دانشگاهها، فیلمسازان را طوری تربیت میکند که دنبال همان دو سه نوع ژانر تجاری و کمدیهای سخیف یا فیلمهای جشنوارهای میروند. وزارت ارشاد هم باید به طور تدریجی ذائقه مخاطب را اصلاح کند تا آن بخش از مردم که به انواع و اقسام ژانرها علاقمند هستند، دوباره به سینما برگردند.
*خبرنگاران جوان
ارسال نظر