حسین پورقادری/ جناب ریاست سازمان سینمایی در جلوی دوربین ضبطی یکی از برنامه های سینمایی تلویزیون، با عنوان «نقد سینما» قرار گرفت و فرمایشاتی را مطرح فرمودند که اگر چه از حیث محتوا قابلیت بحث خاصی ندارد، اما اسباب توجه به چند نکته را فراهم ساخت:
۱/ کابینه ی یازدهم و بالاخص دوازدهم را می بایست پدیده ای شگفت انگیز در تاریخ ایران دانست؛ پدیده ای که موجب شد تا طیفی از افراد عموما بازنشسته با کوله باری از تجربه های ناموفق و بعضا مخرب مدیریتی، بار دیگر بر مرکب اجرایی کشور سوار شده و با پیش زمینه اختلال شخصیت خودشیفته از همان بدو امر با اطلاق عنوان ژنرال بر خود، آنچنان کشور را در شیب فلاکت قرار دادند که در این میان قطعا دلار ۳۰ هزار تومانی و تخم مرغ ۴۰ هزار تومانی و سکه ۱۵ میلیون تومانی و ... را می توان کوچکترین آورده مدیریتی ایشان قلمداد نمود.
۲/ دولت یازدهم و دوازدهم علاوه بر شاخصه ی اصلی خود یعنی داشتن رویکرد امنیت محور (Security Based Approach)، سعی نمود تا چیدمان مدیریتی خود را مبتنی بر دکترین میکادو (Doctrine Mikado) تنظیم نماید و نوعی از مدیریت مدیران سایه را در ارکان اجرایی کشور به نمایش گذارد. از این جهت دولت تدبیر و امید را می بایست دولت سایه ها نامید. دولتی که به عنوان مثال؛ اگر چه سکاندار سیاست خارجی آن در دست فردی به نام ظریف است؛ اما در واقع این شخص فرامین حلقه نیویورکی های وزارت امور خارجه است که سایه نشین بوده و همانند روح سرگردان خُرزوخان به اداره سیاست خارجی کشور مبادرت می ورزند و یا در اقتصاد که می توان طیف های گوناگونی از خُرزوخان ها را معرفی نمود که در پس مدیران اجرایی در حال هدایت امور به سمت مطلوب خویش می باشند.
۳/ روح سرگردان خُرزوخان در دولت یازدهم و دوازدهم فرابخشی بوده و از این جهت در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی می توان به خُرزوخانهای گوناکونی اشاره نمود که به عنوان مدیران سایه رسما در حال مدیریت به اسم مدیرانی می باشند که در هر یک از بخش های مختلف اجرایی کشور در حال سخنرانی و عموما حرف زدن و توییت کردن می باشند!
۴/ روح سرگردان خُرزوخان در عرصه فرهنگی کشور در بدو تشکیل دولت یازدهم به جلوس علی جنتی بر کُرسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سکانداری رسمی عرصه ی فرهنگ و هنر ایران اسلامی منجر گردید. اتفاقی که برای اهالی فرهنگ و بالاخص سینما بسیار شگفتی ساز بود! البته نه به آن جهت که آقای وزیر ۶۵ ساله آن دوران، روزگاری در کابینه ی منفور جماعت بنفش، به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور احمدی نژاد، فعالیت می نمود و در پس و پیش از آن، به عنوان سفیر ایران در کویت، بالغ بر ۱۰ سال از عمر شریف خود را در یک چارچوب عربی و خلیجی، سپری نمودند و نه شگفتی ساز به آن جهت که فردی با روحیات امنیتی و اطلاعاتی که روزگاری در دوران حاکمیت لیبرال ها در مقام استانداری خراسان بزرگ، هر واقعه ی اجتماعی را با نگاه امنیتی سرکوب و محدود می ساخت، چگونه می تواند بر عرصه ی فرهنگ و هنر ورود پیدا نماید؟ و ...؛ بلکه شگفتی ساز به آن جهت که فردی با اطلاع از توانمندی های امنیتی و اطلاعاتی خود و اقرار به علایق فعالیت در حوزه ی سیاست خارجی، چگونه سکانداری فرهنگ و ارشاد اسلامی را پذیرفت و مبتنی بر کدام تقوای اجتماعی عهده دار جایگاه وزارت بر چنین نهاد حساسی گردید. البته شناخت ابعاد و ماهیت روح سرگردان خُرزوخان در عرصه فرهنگ و هنر در دولت یازدهم و دوازدهم سب می شود تا این موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نباشد که ما بخواهیم به ابعاد این مطلب بپردازیم که به واقع علی جنتی اشتباهی شد و یا آنکه از ابتدا اشتباهی بود. همچنین مهم نیست که پس از استعفای جالب ژنرال جنتی، شخصیتی همچون سید رضا صالحی امیری چرا آمد و یا اساسا اهمیتی ندارد که چگونه شد تا در نهایت سید عباس صالحی به عنوان طلبه سربه زیر و محجوب مشهدی، که به برکت حضور ژنرال های بنفش! چند سالی پس از آنکه کسوت حوزوی را از تَن به درآورده و معاون فرهنگی شده بود، از ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ هجری شمسی، رسما به عنوان متولی فرهنگ و هنر کشور شناخته شود و ...
۵/ روح سرگردان خُرزوخان اگر چه در کلیت عرصه فرهنگی کشور جولان داده و می دهد؛ اما حضور این روح سرگردان در سازمان سینمایی از وجاهتی طنز برخوردار شده و گویا اهالی هنر و سینما مجبور به تحمل نامادری هایی هستند که یا از فرنگستان برگشته و ایام مدیریت خود را با مرور خاطرات ماضی و طبع لطیف فرانسوی ها در گویش بونجو موسیو (Bonjour Monsieur) سپری می کنند و یا آنکه مترصد رحلت به سرای فرنگستان بوده و در حال برنامه ریزی برای ایام مستقبل و چگونگی برخورد با طبع سخت اتریشی ها در گویش ﺍﯾﺶ ﻟﯿﺒﻪ ﺩﯾﺶ (Ich liebe dich) می باشند.
۶/ البته به ما ربطی ندارد که جناب ریاست فعلی سازمان سینمایی با کدام توشه و سوابق خود در عرصه دیپلماسی می خواهند چمدان خود را به مقصد اۊستِررایش (Austria) ببندد و یا اساسا قرار است در فرنگستان با چه زبانی تکلم نموده و شان رایزنی فرهنگی را اعمال فرمایند! و ...؛ زیرا ظاهرا کسب چنین مرتبه ای به عنوان پاداش خدمت در دستگاه های اجرایی محسوب شده و متداول است که مدیران اجرایی به جهت گذر ایام و زدودن خستگی مسئولیت اجرایی و البته دریافت حقوق های دلاری و گرید های دانشگاهی به چنین مسئولیت هایی گمارده شوند و ...
۷/ روح سرگردان خُرزوخان در عرصه های مختلف اجرایی کشور به خوبی می داند که ژنرال های بنفش از ابتدا چیزی برای از دست دادن نداشتند شاید ظریفی راست می گفت! حقوق بازنشستگی که بود، حقوق وزیری و مدیر کلی و رانت های اینجا و آنجایی هم بر آن اضافه شد و در مجموع خرج و مخارج پسر و دختر و عروس و داماد تا سال ها درآمده است. حال چه فرقی می کند که عموم مردم بخواهند له شوند یا آنکه تاریخ بخواهد در مورد اقدامات ولنگارانه ایشان در حوزه های مختلف اجرایی و بالاخص فرهنگ و سینما چه بگوید! مهم امروز روز است که ایشان با سرمایه گذاری های عمرانی در حال و آینده از آن برخوردارند
۸/ اگر چه شفافیت امری بسیار خوب و نیازی لازم است؛ اما باید توجه داشت که شفافیت و ایجاد سامانههای پیرامونی آن ابتداییترین موضوع برای آغاز فعالیت و کار در هر سیستمی محسوب می شود و این موضوع اساسا دستاوردی برای یک مدیر اجرایی محسوب نمی شود. این در حالی است که اساسا شرایط ویژه اجتماعی و گسترش زیرساخت های الکترونیک و بالاخص حضور گسترده شبکه های مجازی و ... در بطن خود شفافیتی ویژه را برای نهادهای حاکمیتی رقم می زند. شفافیتی که نمونه واضح آن را می توان در ماجرای فیش های نجومی و افشای گسترده حقوق و دستمزد دولتمردان تدبیر و امید مشاهده نمود. ماجرایی که با ژست شفافیت امثال ریاست سازمان سینمایی بی ارتباط بود و از منظر برخی حتی چنین ژستی توسط دولتمردان بنفش واکنشی در برابر چنین افشاگری هایی قلمداد می شود.
۹/ پُرواضح است که ایجاد ساختار و فرایندهای مختلف پیگیری شفافیت در وجه تمثیلی خود در حکم آفتابه لگن می باشد! آفتابه لگنی که در ادبیات فارسی موضوعیت داشته و در صورت عدم وجود غذایی مناسب تنها اسباب تشریفات سر سفره های خالی محسوب می شود. پس اگر بر سر سفره مجموعه های اجرایی کشور کار مطلوب و مناسب با وضعیت مردم صورت نپذیرد؛ وجود هفتاد دست از نظایر سامانه های شفافیت و ... به طنزی دردناک مبدل خواهد شد! طنزی که تکرار مکر آن و در بوق و کرنا کردن آن تنها می تواند حمل بر خود تعریفی و خود بزرگ بینی شود! حال بگذریم که صرف اعلام اعداد و تنظیم یک صورت خرج بی درو پیکر تنها می تواند عنوان شفافیت را به دوش بکشد و رسما سیاهه ای بی ارزش است که نه به درد زندگی امثال جناب ریاست سازمان سینمایی در دنیا می خورد و نه جوابگوی آخرت یک مدیر اجرایی در نظام جمهوری اسلامی می باشد!
۱۰/ خود تعریفی و خود بزرگ بینی از جمله رذائل اخلاقی و صفات مذمت شده در سبک زندگی اسلامی و ایرانی است که در ادبیات فرنگی از آن به عنوان بیماری یاد می شود. بیماری شناخته شده ای که در روانپزشکی و در زیرشاخه روانشناسی بالینی از آن با عنوان اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder (NPD)) نام برده می شود. این رذیله اخلاقی و یا بیماری روحی در برخی مواقع گریبانگیر بعضی مدیران اجرایی شده و سبب می شود تا ناکارآمدی ایشان به صورتی وارونه در نظرشان تجلی پیدا بیاید. پس اگر چه از این قبیل مدیران در تمامی ادوار تاریخ و در اقصی نقاط جهان یافت می شود؛ اما متاسفانه هفت سال است که عموم مدیران اجرایی کشور دچار چنین بلیه ای گردیده و هرچه زمان می گذرد نیز بر اختلال شخصیت خودشیفته ایشان افزوده می شود!
ارسال نظر