دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۰

سید علیرضا سبط احمدی:

با دلار ۶ هزار تومان سریال «ایل دا» را برآورد کردم و با دلار ۳۰ هزار تومانی کار را تحویل دادم!

علیرضا سبط احمدی

سینماپرس: کارگردان سریال «ایل دا» گفت: هدف ما در این سریال به تصویر کشیدن رشادت ها، فداکاری ها و صبر و تحمل مرزنشینان غرب کل کشور بود که با دلاورمردی های خود ۸ سال با دشمن بعثی جنگیدند.

به گزارش سینماپرس، تا به حال سریال های بسیاری درباره دفاع مقدس به تصویر کشیده شده است. سریال هایی که زمان جنگ، رویارویی مردم شهر با دشمن یا اثرات آن را نشان می دهند. این شب ها نیز  سریال «ایل دا» از شبکه یک سیما پخش می شود. سریالی که ابتدای جنگ بین ایران و عراق را نشان می دهد و مقاومت مردم شهر در حفظ ناموس و امنیت و کشورشان را به تصویر می کشد.  

به همین مناسبت نشستی با حضور عوامل اصلی این سریال در خبرگزاری فارس برگزار شد. در این نشست، سید علیرضا سبط احمدی (تهیه کننده)، راما قویدل (کارگردان)، کاظم هژیر آزاد (بازیگر نقش شیرعلی خان)، غلام رضا علی اکبری (شیخ رحیم)، رضا نجفی (عمو برفی)، آوا دارویت (هاویر) حضور داشتند.

** آقای قویدل این روزها کمتر کارگردانی به سمت ساخت آثاری خارج از تهران می رود. امکانات و جمع کردن بازیگران کار سختی است که در سریال «ایل دا» این اتفاق افتاده است. درباره سختی های تولید چنین کاری بفرمائید و اینکه آیا ارزش دارد سختی هایی را متحمل شوید و در نهایت کاری متفاوت را روانه آنتن کنید و مخاطب یک اثر متفاوتی را ببیند؟

- قویدل: طبیعتا چون همه سریال ها به سمت سریال های آپارتمانی می رود و منوط می شود به ده کیلومتری اطراف تهران و تصاویر برای مخاطب تکراری است. هر چه تصاویر بدیع تر باشد برای مخاطب هم جذاب تر است و می تواند مخاطب را به جهانی ببرد که تا به حال تجربه اش نکرده است یا حداقل کم تجربه اش کرده است. به نظرم من این کوششی است که هر چه بیشتر اتفاق بیفتد بهتر است.

** علی رغم اینکه قصه در غرب کشور می گذرد اما شما در لرستان تصویربرداری کردید، این انتخاب لوکیشن ها بر چه مبنایی صورت گرفت؟

- سبط احمدی: زمانی که با آقای قویدل استارت کار را زدیم در منطقه غرب کشور بازبینی انجام دادیم. یک زمانی قرار است ما به لوکیشن مستندی برویم و در آنجا کار کنیم و طبیعی است که به لوکیشن اصلی می رویم و در همانجا کار می کنیم. اما در کار تولیدی و بالاخص کار نمایشی یکسری پارامترهایی را در نظر می گیریم که امکان استقرار گروه باشد و امکان کار کردن مهیا باشد و شرایطی از قبیل بودجه و هزینه ها را هم باید در نظر بگیریم. در هر حال شرایط باید طوری باشد که یک گروه ۱۵۰ نفره بتوانند در آنجا دوام بیاورند و کار کنند. همانطور که می دانید این سریال یک بار دیگر در تهران کلید خورده بود توسط آقای صادقی  تکاور یعنی لوکیشن شان تهران بود اما همین فضا، همین حس و حال و همین اتفاق ها در آنجا هم می افتاد.

زمانیکه با آقای قویدل صحبت کردیم برای اینکه بتوانیم از فضای بصری زیباتر و تصاویر جدیدتر استفاده کنیم و به مخاطبمان نشان دهیم و همچنین بتوانیم از عمق میدان بیشتری استفاده کنیم و نمای دوربین را بسته نگیریم و کادرمان را نبندیم و فضاهایمان را محدود نکنیم، به این نتیجه رسیدیم که به فضای طبیعی برویم که به این جنس فضا نزدیک تر است. در ادامه کل مکان های منطقه غرب کشور را که دیدیم به این نتیجه رسیدیم که خرم آباد از نظر تولیدی به عنوان لوکیشن و فضا مناسب تر است و به همین خاطر خرم آباد را به عنوان لوکیشن انتخاب کردیم، اما قصه مان روایت خط مرزی را دارد که می توانستیم در تهران هم همین لوکیشن را داشته باشیم و روایت خط مرزی را برایش در نظر بگیریم.

- قویدل: در اینجا منویات تولیدی و منویات آرتیستی با هم هماهنگ شد و ما تمام مناطق ناحیه غرب کشور را دیدیم. به نظر من هم از لحاظ جغرافیایی لوکیشن های اطراف خرم آباد خاص تر از باقی فضاهایی که دیدیم بود. خصوصا کوه های باشکوهی که در آنجا وجود داشت من را ترغیب کرد که این لوکیشن را برای تصویربرداری انتخاب کنم.

** و اینکه به نظر می رسد از نظر جاذبه های طبیعی هم جذاب تر باشد.

- قویدل: خاص بودن این لوکیشن به نظرم بسیار جذاب بود و خیلی سعی کردیم تا جایی که می شود از این خاص بودن استفاده کنیم و صلابت و شکوه این کوه ها را به عنوان سمبل بصری بگیریم برای صلابت و شکوه مرزنشینان غرب کشورمان. این فقط برای انتخاب لوکیشن بوده و جغرافیای حقیقی در آن دخیل نیست. برای مثال مقدار زیادی از سریال مختارنامه در شاهرود ضبط شده است و هدف نبوده که بگویند اینجا شاهرود است و برای آن لوکیشن خاص و عجیب بوده و آقای میرباقری انتخاب کرده است و ما هم در واقع همین کار را کردیم.

** وقتی به این موارد فکر می کردید به بازیگران هم فکر کردید که آیا می آیند؟ چون که به هر حال ضبط این کار چند ماه طول می کشید و اینکه بخواهند سر لوکیشن حاضر باشند داستان دیگری است و اینکه سهم بازیگران بومی در این کار چقدر بود؟

- سبط احمدی: طبیعتا وقتی کاری را به خارج از تهران می برید نه تنها برای بازیگران بلکه برای تمام عوامل سعی می کنیم وقتی با کارگردان داریم عوامل را می بندیم سعی می کنیم افرادی را انتخاب کنیم که شرایط ماندن در شهرستان آنهم در مدت زمان طولانی را داشته باشند چه بازیگر چه غیر بازیگر. به هر صورت بستن گروه و عوامل در شهرستان با تهران خیلی تفاوت دارد ضمن اینکه بازیگران بر اساس برنامه ریزی ها می توانستند بیایند و بروند و عوامل پشت دوربین بودند که در طول کل پروژه باید در کنار کار می ماندند. با آقای قویدل به این نتیجه رسیدیم که بازیگران نقش های اصلی را از بازیگران تهران و افرادی که توانایی بازی در شهرستان را دارند از بومی ها انتخاب کنیم. این سریال بسیار پر بازیگر است و حدود ۱۵۰ بازیگر دیالوگ گو دارد و ما حدود ۴۰ نفر از تهران و ۱۰۰ نفر از شهرستان.

- قویدل: بخش زیادی از بازیگران ما بومی هستند.

- سبط احمدی: حتی بیش از ۱۰۰ نفر.

- قویدل: تقریبا از تمام بازیگرانی که در آن منطقه بودند دعوت به کار کردیم حالا افرادی که نیامدند یا علاقه مند به کار ما نبودند و یا اینکه به توافقات مالی نرسیدند و یا اینکه در چارچوب زمان بندی پروژه نبودند. وگرنه حتما از آنها دعوت کردیم که در خدمتشان باشیم.

- سبط احمدی: ما از بروجرد، ‌درود، ازنا، ‌ خرم آباد، خوزستان، خرمشهر، ‌ آبادان، بوشهر بازیگر داشتیم. علاوه بر این چند بازیگر عرب زبان داشتیم که باید عرب زبان می بودند و حدود ۱۰۰ نفر از بازیگران تئاتر خرم آباد در کار ما بودند. این ماجرا هم کمک می کرد به اینکه نقش های طولانی تر نداشتند و اقامت شان برای ما دردسر نداشت و اینکه با فرهنگ و حس و حال منطقه آشنا بودند و همین ما را کمک می کرد.

** پتانسیل بازیگرهای بومی را جلوی دوربین چطور دیدید؟

- قویدل: بازیگرهای خیلی خوبی بودند و بازیگرهایی هستند که در اقلیم خودشان به شدت شناخته شده و معروف هستند مثل آقای پیمان کرم زاده، موسوی و ... که شاید الان در خاطرم نباشد. این افراد از بازیگران خوب آن منطقه هستند و یک جورهایی حکم مشاوره ما را هم داشتند. من تفاوت خیلی زیادی بین بازیگران آن منطقه و بازیگران تهرانی احساس نکردم.

** آقای هژیر آزاد شما در این سالها تجربه حضور در سریال های مختلفی را داشتید که بسیار پرمخاطب بودند. چه فاکتورهایی در سریال ایل دا وجود داشت که نظر شما را به عنوان یک بازیگر پیشکسوت جلب کرد؟

- هژیر آزاد: تا به حال با قویدل و سبط احمدی کار کرده بودم و شاید در ذهنشان مانده بودم که فکرکردند به این نقش می خورم. شاید به خاطر چهره، فیگور، صدا و ... مرا انتخاب کردند. فیلم نامه را خواندم و روی نقشی که قرار بود بازی کنم متمرکز شدم. همان زمان سریالی کار می کردم و در زمان هایی که استراحت می کردم فیلم نامه را می خواندم و پیش خودم می گفتم چقدر سخت است اگر بخواهم لری صحبت کنم. همانجا از بچه های پشت صحنه پرسیدم کسی اینجا هست که به زبان لری مسلط باشد؟ و یکی از خانم ها را معرفی کردند و زمانیکه ماجرا را با او در میان گذاشتم فرد دیگری به نام سحر کلانتری را با من آشنا کرد و گفت به زبان لری علاقه مند است و در ادامه قرار شد تا من دیالوگ هایم را در قالب صدا در واتس آپ برایش بفرستم و او به زبان لری بگوید و برایم بفرستد و آن زمان خوشحال بودم که قرار است لری یاد بگیرم. زمانیکه صداهای خانم کلانتری از لرستان برایم ارسال شد پیش خودم گفتم ای وای من چطوری این دیالوگ های به این سختی را حفظ کنم؟ همانجا بود که باآقای قویدل تماس گرفتم و پرسیدم من در این سریال باید به زبان لری صحبت کنم؟ و راما گفت اصلا نیازی نیست لری صحبت کنید و هرچه خانم پیرحیانی نوشته را استفاده کنید و خیالم راحت شد. این تجربه جالبی برای من بود و البته درستش هم همین است. درست است که داریم در لرستان کار می کنیم و داستان برای آن منطقه است اما این سریال را مردم ایران در همه نقاط باید ببینند و متوجه شوند و اگر ما به زبان لری صحبت می کردیم مردم بقیه استان ها متوجه نمی شدند.

وقتی آقای قمی من را گریم کرد و موهایم را پوش داد خودم را در آینه شبیه به شیر دیدم و نام شیرعلی برازنده اش بود. کلوزآپ هایی که آقای قویدل گرفته است برایم جذاب است. ما در گرما و سرمای شدید خرم آباد کار کردیم و گرما به حدی بود که لرها می گفتند تا به حال در اینجا گرما به این شدت نبوده است. امیدوارم بازخوردهای خوبی هم داشته باشیم و قصه تا به اینجای کار خوب پیش رفته است و خدا کند مردم دوست داشته باشند.

- قویدل: هدف ما همانطور که در پایان بندی سریال آمده است، به تصویر کشیدن قوم خاصی نبود و در اصل به تصویر کشیدن رشادت ها، فداکاری ها و صبر و تحمل مرزنشینان غرب کل کشور بود. درست است که لوکیشن فیلمبرداری ما در لرستان بود اما نمی خواستیم بگوییم لزوما سریال ما به قوم خاصی مربوط می شود. در واقع قرار بود به همه اقوامی که در آن منطقه زندگی می کردند و این رشادت ها را انجام دادند، بپردازیم. به همین دلیل دیالوگ ها فارسی روان و سلیس است و نقطه گذاری های مشخصی از قبل انجام داده بودیم و واژگانی است که تمامی مردم آن خطه از آن استفاده می کنند و منصوب به قوم خاصی نیست. هدف ما کل مرزنشین های غرب کشور بودند نه لزوما یک قوم مشخص.

** اینکه در یک جغرافیای خاص از لهجه استفاده نکردید، موضوع را فراملی می کند. یعنی مخاطب یک استان دیگر با یک زبان مشترک به تماشای اثر می نشیند و خیلی درگیر نمی شود که چه دیالوگ هایی رد و بدل شد و همچنین اگر هم در اجرای لهجه خوب عمل نشود، قطعا نارضایتی هایی به دنبال خواهد داشت. ۲

- قویدل: بله، مثل تجربه ای که آقای فتحی در سریال در مسیر زاینده رود داشت و بسیاری از اصفهانی ها معترض شدند لذا با جمیع همه این موارد این موضوع را از قبل تصمیم گیری کرده بودیم و قبل از ورود من به پروژه در این باره تصمیم گرفته شده بود که بازیگرها و شخصیت ها همگی به فارسی سلیس صحبت کنند و فقط به خاطر اینکه عطر بومی بودن داشته باشد، نقطه گذاری های مشخصی داشته باشد. آنهم واژگانی که همه مردم آن خطه از هر قومی که باشند به کار می برند. مثل اصطلاح روله و ...

** خانم دارویت شما در این سریال نقش متفاوتی را بازی کردید. دختری که به شدت جسور است و نماد یک زن غیور لر به شمار می رود.

- دارویت: هاویر نازنین نقشی بود که برایم خیلی دوست داشتنی است و الان هم که نتیجه کار را می بینم بیشتر از قبل دوستش دارم و دوست دارم تشکر کنم اعتمادی که آقای قویدل به من کرد و چنین نقشی را به من سپرد. فکر می کنم هر بازیگری دوست دارد چنین نقش متفاوتی را بازی کند. خداروشاکرم که تا امروز نقش هایی بازی کردم که همگی خوب بودند، اما هاویر برای من دوست داشتنی ترین است و البته خیلی سخت به لحاظ جسمانی و روانی. به لحاظ جسمانی باید به مردهای قوی قصه مان نزدیک می شدم. هر کدام از سکانس های ما بار درام خودش را دارد و به لحاظ روانی هاویر دچار بحران های متفاوتی می شود. از ابتدا می بینیم که پدر نداشته و بعد از آن عاشق می شود و عشقش را از دست می دهد و درگیر انتقامی می شود و در ادامه هم اتفاق های غافلگیرکننده بیشتری هست که حساسیت من را بالاتر می برد و بازی کردن در این نقش را برایم سخت تر می کرد آقای قویدل در این زمینه به من کمک کرد.


 

** در بخش هایی برای ایفای این نقش تجربه های سختی را نظیر سوارکاری یا تیراندازی تجربه کردید یا بدل داشتید؟

- دارویت: تیراندازی را به طور کامل آموزش دیدم و برای سریال خانواده دکتر ماهان یاد گرفته بودم و سوارکاری را هم آموزش دیدم و در همه سکانس ها خودم انجام دادم به غیر از چند تاخت عجیب و غریب که بدلکار به جایم انجام داد.

** چقدر با روحیات دختران مرزنشین غرب کشور آشنا بودید؟

- دارویت: پدرم ایتالیایی و مادرم ایرانی است و به واسطه شغلشان که مادرم مهندس و پدرم ناظر ارشد ساخت هستند، در شهرهای مختلفی زندگی کردیم. از جمله خوزستان، لرستان و ... و به همان واسطه با فرهنگ قوم های مختلف آشنا شدم. جدای از این قبلا فیلم اسکی باز را بازی کردم که مربوط به فرهنگ بختیاری است. بعد از آن با کارگردان مشورت کردم و بازدیدی چند روزه از موزه فلک الافلاک داشتم و همه فیلم هایش را تماشا کردم و تا جایی که در توانم بود مطالعه کردم.

** آقای نجفی شما بفرمائید چطور شد که شخصیت عمو برفی شکل گرفت؟ با توجه به اینکه مدیر تولید این سریال هم بودید.

- نجفی: خیلی از کارها به جنگ و هشت سال دفاع مقدس می پرداخت اما در ایل دا آغاز حمله و نقش مرزنشینان پررنگ بود. در ادامه کارگردان پیشنهاد داد تا این نقش را بازی کنم. عمو برفی کاراکتر دوست داشتنی است. البته شاید من از یک نقش به یک تیپ نزدیکش کردم.

** گوشه نشینی عمو برفی چقدر در اختیار شخصیت او بود؟

- نجفی: او در قصه یک آسیابان است که پِی می زند اما به دلیل اختلاف با شیرعلی دیگر این کار را نکرد. او وقتی در مورد روستا احساس خطر می کند دست به این کار می زند و از آن به بعد وارد اجتماع می شود و یک جورهایی با رزق و روزی بچه ها سر و کار دارد.

** آقای علی اکبری شما هم در این سریال برای دومین بار نقش روحانی را تجربه کردید.

-علی اکبری: بله. پیش از این دو بار نقش روحانی را بازی کرده بودم. معمولا بازیگران از دو بار حضور در یک نقش پرهیز می کنند اما شیخ رحیم ویژگی هایی داشت که دوست داشتم بازیش کنم.

** روحانی هایی که بازی کردید چه فرقی با هم دارند؟ و چقدر تلاش کردید که شبیه به هم درنیایند؟

- علی اکبری: یک بخشی از این ماجرا به فیلم نامه مربوط می شود. آنچه گفتم شخصیت پردازی است که فیلم نامه نویس انجام داده است. اما خب در اجرا هم متناسب با نوع نقش بازیگر سعی می کند با توجه به ویژگی ها تفاوت هایی ایجاد کند.

** آقای قویدل داستان این سریال درباره موضوع خون بس هم پیش می رود. چقدر درباره این مسئله پژوهش داشتید؟

- قویدل: تا جایی که مطالعه داشتم خون بس در خیلی از نقاط ایران وجود داشته و شاید برخی مناطق هنوز هم درگیر این ماجرا باشند. به هر حال آیین و سنتی که در مناطق مختلف کشور وجود داشته قابل پژوهش و احترام است و حتی فیلم های زیادی در این باره ساخته شده است. به هر حال پتانسیل دراماتیک این قصه آنقدر زیاد است که بخشی از قصه ما به آن اختصاص داده شده است.

** چقدر درباره آن مطالعه داشتید؟ نمونه های عینی پیدا کردید؟

- قویدل: بله، نمونه های عینی هست. شما حتی مطاله اینترنتی هم انجام بدهید متوجه می شوید.

** ملاقاتی داشتید با این افراد؟

- قویدل: اینها به فیلم نامه نویس ما برمی گردد و من در حدی که می خواستم این ماجرا را اجرا کنم به آن پرداختم.

** آقای احمدی شما چطور؟ به عنوان تهیه کننده در جریان تحقیق نویسنده کار بودید؟

- سبط احمدی: این را می دانم که برای خیلی از موارد بر اساس تحقیق پیش رفته اند و این را هم می داتم که هنوز در گوشه و کنار منطقه سنت خون بس وجود دارد و حتی در جمع های محلی به آن استناد می شود. حتی بحث قسامه در شورای منطقه ها وجود دارد. خانم پیرحیاتی به همراه همسرشان در آن منطقه زندگی می کند و کار فرهنگی هم در کنار آن انجام می دهند.

** سریال پبوند خوبی با دفاع مقدس هم داشته است. این قصه چقدر در در واقعیت وجود داشته است؟

- قویدل: این هم به فیلم نامه نویس مرتبط است اما آنچه ما برای اجرا به آن نیاز داشتم این بود که قصه ما در ماه اولی که جنگ شروع شد می گذرد و تا نیمه داستان به آن می پردازد. آمدن ستون پنجم دشمن و تلاش برای آسیب زدن به مناطق مرزی و ... در کتاب هایی که درباره جنگ بین ایران و عراق نوشته شده است وجود دارد. هر جنگی در جای دنیا مقدمه طولانی دارد، تحرکات، اتفاق های مشکوک، حرکت های عجیب و غریب که طبیعتا کارشناسان می توانند تشخیص دهند که اینها مقدمه جنگ است و تا نیمه داستان این اتفاق ها رخ می دهد. نخ تسبیح فیلم نامه ما تحرکات مرزی و حساسیت های مرزنشینی است. حتی قصه هاویر و اختلاف دو خانواده سوار بر ستون اصلی فیلم نامه هستند و از نیمه سریال به بعد جنگ شروع می شود و ما وارد جنگ می شویم.

** و همین نقطه قوت سریال است که قصه از نیمه سریال به جنگ می رسد و مخاطب را به این می رساند که اینها آدم هایی بودند که داشتند زندگی خودشان را می کردند.

- قویدل: بله، دقیقا درست است. حتی ما در دیالوگ بازیگران تاکید زیادی روی همین ماجرا داشتیم که ما داشتیم زندگی خودمان را می کردیم و به عبارتی سر زمین هایمان بودیم و دامپروری می کردیم کاری به این ماجرا نداشتیم، اما حالا به یکباره افتادیم وسط جنگ و حالا ظیفه مان این است که از خاک و مرز و ناموسمان دفاع کنیم و نیمه دوم سریال ایلدا متمرکز بر این جریان است.

** و قصه های عاشقانه هم که در کنار هم قرار گرفته است هم چاشنی کار است.

- قویدل: ببینید در هم تنیده می شود. برای مثال قصه هاویر که شوهرش را از دست داده و شوهرش به واسطه یک اتفاق که ریشه در حساسیت مرزنشینی دارد. حتی سه شخصیت جابر و قادر و مادر از آن سمت مرز می آمدند و قاچاق می کردند و در این بین اطلاعات هم قاچاق می کردند. در قسمت سوم جابر می رود عراق و می گوید قرار است با بعثی ها کار کنم و در قسمت های بعدی برداشتش را می گیریم و جزو یکی از اتفاق های زیبای سریال ما است و پایان بندی انتقام هاویر از همسرش ایده جذابی دارد.

**  این انتقام در راستای جنگ اتفاق می افتد یا نه؟

- قویدل: در ماجرای جنگ تنیده می شود. جابر به عنوان ستون پنجم دشمن دم خور بعثی ها می شود و خودم پایان بندی قصه هاویر را خیلی دوست دارم.

** طراحی زن جسور در این سریال خیلی خوب بود. آیا چنین جسارتی از خانم دارویت دیده بودید و فکر می کنید می تواند از عهده این نقش بربیاید؟

- قویدل: یکی دو کار در گذشته از او دیده بودم. معمولا جنس بازی بازیگر برایم مهم است و خیلی دوست دارم شبیه به زندگی باشد و بازی در آن نباشد. اگر حس کنم بازی بازیگر دارد دیده می شود و به چشم می آید و به اصطلاح بیرون می زند خیلی نمی پذیرم. جنس بازی خانم دارویت را دوست داشتم و این هم برایم مهم بود که جنس بازی او به سایر بازیگران هماهنگ باشد.

** تعداد بازیگران این سریال زیاد بود و جنس و شکل بازی هم متفاوت. چقدر طول کشید بازی ها یکدست شود؟

- قویدل: آنقدر بازیگران ما توانا بودند که خیلی هایشان اصلا نیازی به توصیه های من نداشتند.

** یکدست شدن بازی ها چطور شکل گرفت؟

- هژیر آزاد: در کارهایی که بازی کردم تاکیدم بر این بوده که نقش را زندگی کنم. یعنی نقش برگفته از زندگی است و نمونه هایی دارد و ما هم الگوبرداری می کنیم و ما آدم هایی در زندگی می بینیم که شبیه شان بازی می کنیم اما بخش هایی هست که گاهی شدنی نیست و آن قابل اغماض است. همه ما دلمان می خواهد شبیه به زندگی عمل کنیم اما یک بازیگر یاید همه ملاحظات پشت دوربین را در نظر گرفته و بعد بازی کند و این سختی کار ما است. بنابراین هم کلیشه است هم واقعی و هم غیرواقعی و کارگردان بالای سر ما حواسش به همه هست.


- قویدل: به هر حال زندگی در چهارچوب فرم است.

- نجفی: یک زمانی در روستایی کویری کار می کردیم دیدم ۶ شهید در آن روستا هست و پیش خودم گفتم روستای کویری چه ارتباطی با جنگ و دفاع مقدس دارد؟ وقتی ایلدا را کار می کردیم یکروز شاهد دعوای دو پسر بودم و چند روز بعد دیدم آنها با هم فامیل هستند. ایلدا این را به من یاد داد که همه ما عضو یک کشور هستیم و همه با هم یک خانواده ایم. من هم زمانیکه فیلم نامه را می خوانم با آن زندگی می کنم و بعد گریم و لباس پوشیدن دیگر خودم را فراموش می کنم و تکنیک ها را به کارگردان واگذار می کنم.

- دارویت: آنقدر بازیگرهای ما درجه یک بودند و من در کنار آنها تجربه های بسیاری آموختم.

** چقدر تلاش کردید شهری بودن خودتان در این نقش زیاد نباشد؟

- دارویت: یکسری ویژگی های هاویر از لحاظ روانی به من نزدیک است و همین نقش را برایم دوست داشتنی کرد. ضمن اینکه در خودم خیلی ویژگی های شهرنشینی نمی بینم و ادبیات آنچنان غلیظ و زنانه ندارم.

- سبط احمدی: خانم دارویت یک جوشش و سرکشی دارد که برای این نقش انتخاب شد. حتی برای نقش گندم او را انتخاب کرده بودیم اما گفت من فقط هاویر را می خواهم. از اول هم این نقش را به خودش نزدیک می دید و الان هم می بینیم که چقدر بیننده با او ارتباط گرفته است. حتی نقش شیخ رحیم حساسیت های خاص خود را داشت و شیخ رحیم نقش مهمی در فیلم نامه ما است و برای این نقش ۴ کاندیدا داشتیم.

- قویدل: آقای علی اکبری جزو خاطرات نوجوانی و جوانی ما در فیلم های دفاع مقدسی بودند.

** آقای علی اکبری درباره محاسن و تعریف هایی که از شما شد نظری ندارید؟

- علی اکبری: در تائید دوستان درباره یک دستی کار نکته ای را باید اضافه کنم. اینکه کارگردان صرفا وظیفه ندارد دکوپاژ بچیند و بازیگران کارهای خود را انجام دهند بلکه کارگردان باید حواسش باشد تا بازیگران بازی های یکدستی داشته باشند. به دور از تملق و با هوش سرشاری که آقای قویدل دارد، در این سریال دیدم حواسش به همه این نکته ها بود.

** در بحث دفاع مقدس که ورود می کنیم خیلی سریال ها ساخته شده است. سریال ایل دا چه ویژگی هایی برای شما داشت؟ در ادامه بهترین کاری که در حوزه دفاع مقدس دیدید کدام کار بوده و آیا شباهتی به «ایل دا» داشته است؟

- علی اکبری: اجازه دهید در مورد خودم حرف نزنم. این کار بی تردید یکی از کارهای متفاوت در زمینه دفاع مقدس بود و با سایر کارها قابل قیاس نیست. تعجب می کنم که در فضای مجازی افراد به مواردی ورود می کنند که آدم احساس می کند طرف ادبیات نقد را هم نمی داند. درباره لهجه ای که بازیگران دارند صحبت هایی شده است که اصلا درست نیست. برای مثال در آثاری که سربازان عراقی حضور دارند نمی شود تمام مدت عراقی ها به زبان عربی حرف بزنند! حتی شنیدم که گفتند کارگردان این سریال به فضای لرستان آشنا نبوده و به همین خاطر از لهجه های آنجا استفاده نکرده است، در صورتیکه اصلا چنین چیزی نیست. از همان ابتدا دیالوگ ها مشخص بوده و معلوم بوده که باید به فارسی بیان شود. حالا در این میان با صلاحدید کارگردان یکسری المان ها به دیالوگ بازیگران اضافه شده که نشان داده این افراد متعلق به نقطه مرزی غرب کشور هستند.

- قویدل: این دوستان اشتباه متوجه شدند و به اشتباه فکر کردند ما درباره یک منطقه و قوم مشخصی حرف می زنیم. درحالیکه هدفمان این نبوده و طبیعتا وقتی کلیت را در نظر می گیریم همه موارد کلی می شود. دیگر جزئی نگری در این ماجرا و اینکه بخواهی منتسب به خودت و محلی که داری در آنجا زندگی می کنی، بدانی خیلی جالب نیست. برای مثال برخی ها اشتباه گرفته بودند چون لوکیشن فیلمبرداری ما لرستان است پس سریال ما درباره لرها است.

** آقای قویدل در حوزه دفاع مقدس سریال های بسیاری ساخته شده است شما خودتان علاقه بیشتری به کدام یک از این کارها دارید؟ و چقدر تلاش کردید اثری نو و جدیدی را در این حوزه به مخاطبتان ارائه دهید؟

- قویدل: کارهای رسول ملاقلی پور (مزرعه پدری) و ابراهیم حاتمی کیا را در مجموعه فیلم های دفاع مقدسی دوست دارم. در بخش های دفاع مقدس این سریال سعی کردم تصویری واقعی تر از جنگ ایران و عراق نشان دهم. به هر حال بضاعت ما در اجرای این سریال و زمانبندی مان محدود بود و این محدودیت ها مسئله ما است و نباید به گردن مخاطب بیندازیم. اما با همه اینها اندکی از جانمان مایه گذاشتیم و بهترین کاری که می توانستیم در این چهارچوب انجام بدهیم را اجرا کردیم.

** آقای سبط احمدی امکاناتی که در این سریال در اختیار شما بود به چه صورت بود؟

- سبط احمدی: سریال های دفاع مقدسی وقتی از شهرک دفاع مقدس بیرون می رود کار سخت می شود. شاید یکی از دلیل هایی که اغلب کارهای ما به شهرک دفاع مقدس معطوف می شود همین باشد. پارامترهای مختلفی وجود دارد که اجازه دهند تا این امکانات از شهرک دفاع مقدس بیرون بیاید. از طرفی برخی امکانات شهرک خیلی واقعی نیست و بیشتر جنبه دکوری دارد. وقتی هم که این امکانات بیرون می آید برای اینکه به صورت واقعی از آنها استفاده کنیم نیازمند دردسر و هزینه هستیم. ما حدود یک کامیون سلاح و ۵ تریلی امکانات لوجستیکی ماشین های عراقی، ایرانی، جیپ، آمبولانس و ... به خرم آباد بردیم. از طرفی انتقال اینها هم هزینه بر است و هم دردسر دارد و اینها را به جان خریدیم. گاهی اوقات امکانات با تاخیر ۸ روزه به دست گروه می رسید و گاهی اجازه خروج این ماشین ها داده نمی شد. در ادامه آوردن هنرور در شهرستان کار بسیار سختی است و باید از منطقه های مختلفی هنرورها را پیدا کرد مخصوصا که هنرور خاص بخواهید. هماهنگی و برنامه ریزی برای این بخش خیلی سخت است. این سریال یکی از سخت ترین کارهایی بود که من ساختم. از زمانیکه کار را کلید زدیم حدود ۴ بار افزایش شدید قیمت در کشور داشتیم. من با دلار ۶ هزار تومان این سریال را برآورد کردم و با دلار ۳۰ هزار تومانی کار را تحویل دادم.

** این سریال در میانه تولید چند بار هم متوقف شد دلیل آن چه بود؟

- سبط احمدی: توقف کار به دلیل وجود تحریم های ظالمانه ای بود که به تلویزیون و صداوسیما هم از نظر اقتصادی منتقل شد. یکی دو بار توقفی چند روزه داشتیم به دلیل اینکه باید بودجه به دستمان می رسید و کار را شروع می کردیم. در حین تولید افزایش هزینه بنزین را داشتیم که خرم آباد هم در این زمینه بی نصیب نماند. بعد از آن شهادت سردار سلیمانی بود که تاثیر سنگین و سختی را در فضای کشور برجای گذاشت و در نهایت کرونا آمد و به خاطرش ۵ بار سریال تعطیل شد و خرم آباد منطقه قرمز بود و تا اوایل تیرماه به ما اجازه ورود به منطقه را نمی دادند و بعد از مدتی اولین اقامت گاه خرم آباد را ما با رعایت تمام پروتکل ها باز کردیم. آنهم با گروهی ۱۵۰ نفره و در شهرستان. حتی در روزهایی که صحنه های جنگ را می گرفتیم هر روز حدود ۲۰۰ نفر عوامل داشتیم و اینها شرایط را سخت می کند. اما خداراشکر گروهی داشتیم که پای کار ایستاد و الان هم بدهکار اخلاقی و مالی هستم به اعضای گروه که صبوری و اعتماد کردند. قصه ما قصه همدلی، ایثار و اتحاد بین مردم کشورمان است. ما در قصه این سریال سرباز اصفهانی، عرب زبان خوزستانی داشتیم. اما مهم این بود که آدم های قصه با اتحاد و همدلی جلوی دشمن می ایستند. جنگ ما در منطقه غرب جنگ با تانک نبود و عموما نفر به نفر بود. در ایلدا پاسگاهی داشتیم که نماد وطن بود و این پاسگاه لب مرز ایران بود. کار ما هم مثل همه کارها قوت و ضعف هایی دارد، اما در این شرایط سخت با اینهمه مشکلات به نتیجه می رسد و افتخار می کنیم که کارمان در چهلمین سالگرد دفاع مقدس پخش شد.

- هژیر آزاد: من هم جزوی از ملت ایرانم و دوست دار این هماهنگی و اتحاد هم هستم. ما کشوری کثیر الملت هستیم که همه اقوام در کنار هم زندگی می کنند و باید این همیت ارضی که قرن ها به اسم ایران وجود داشته است را حفظ کنیم. حیف است که اتحادمان را از دست بدهیم و امیدوارم این سریال بتواند حق مطلب را در این راستا بین کند.

- نجفی: کارهای ملاقلی پور را دوست دارم. گل پامچال، باشو غریبه ای کوچک از آثار دفاع مقدسی هستند که در شمال کشور ضبط شده است. در حال حاضر بدون حضور سپاه، ارتش و نیروی انتظامی نمی شود کار دفاع مقدسی بسازید.

** خانم دارویت نقش زنان در جنگ را چطور دیدید؟

- دارویت: یکی از جذابیت های فیلم نامه ما این است که زنان مان در جنگ منفعل نیستند و برای مخاطب جذاب است.

- سبط احمدی: ایل دا به معنی مادر قوم است و نامی زنانه در منطقه غرب ایران است. یکسری کارها هستند که هزینه های تولیدشان بالا است و اگر بخواهیم تولیدش را سرسری بگیریم، مصنوعی می شود. زمانیکه می خواهید از شهرک سینمایی دفاع مقدس بیرون بیایی باید نگاه ویژه ای به آن داشته باشند. اگر بخواهیم هشت سال دفاع مقدس را کوچک ببینیم، شعارهایی که دادیم را بی ارزش کردیم اما اگر بخواهیم با شکوه به آن بپردازیم باید خوب و درست و حسابی این کار را انجام دهیم. خیلی از جوان ها می گویند خسته مان کردید از بس از جنگ حرف زدید، خب نمی رفتید! یکبار در جمع دانشگاهی ها این حرف را گفتند و من در پاسخ گفتم اگر ما نمی رفتیم الان شما باید کفش های آمریکایی ها را واکس می زدید. اما سیاست گذاری امور فرهنگی فیلم و آثار بصری مهمترین ابزاری است که این اتفاق ها را از آن طریق می توان به نسل های بعدی منتقل کرد. اما در بسیاری از موارد می بینیم که فرقی بین کارهای آپارتمانی و دفاع مقدسی نمی گذارند. ما در این سریال مرحله پایانی و همان جنگ را حدود ۷۰ روز بدون تعطیلی کار کردیم و زمانیکه بعد از پایان کار هر روزه به هتل می رفتیم تعدادی مجسمه خاکی بودیم آنقدر که انفجار حین کار داشتیم بچه ها خاکی شده بودند. معتقدم باید برای این نوع کارها ارزش گذاری شود چراکه خیلی از اتفاق های مهم باید کنار هم چیده شود که چنین کارهایی ساخته شود. خیلی وقت ها حتی فیلم های دفاع مقدسی ما در اکران در رده سه و چهار قرار می گیرند. ساخت فیلم های دفاع مقدسی کم شده در صورتیکه همه کشورهای جهان الان در حال ساخت فیلم هایی هستند که از جنگ چند سال پیش شان حرف می زند.

** به عنوان نکته پایانی هر صحبتی مانده بفرمائید.

- قویدل: ما یک سریال درباره وحدت ملی در کل کشور ساختیم و ایل دا سریالی داستانی است و قرار نیست مستندسازی و نعل به نعل واقعیت را به تصویر بکشد. قصد ما آزردن هیچ کس نبوده و نیست و به شخصه اگر با ساخت این سریال باعث آزار فردی شدیم عذرخواهی می کنم. در راستای این هدف سختی های زیادی متحمل شدیم.

** ولی مدت ها بود که تلویزیون چنین کاری نداشت.

- قویدل: بله درست است. همین هم باعث می شود خیلی ها کار نکنند. باید ببینیم هدف از ساخت سریال چه بوده است و بعد از آن به دنبال سهم خودمان نباشیم.

- سبط احمدی: آنقدر شرایط تولیدی این سریال سخت بود که بعید می دانم کار دفاع مقدسی بسازم. آنقدر که افزایش قیمت داشتیم و اگر کسی کم کاری کند مدیون همان بچه هایی است که رفتند و شهید شدند.

- علی اکبری: در جایی دیگر هم گفتم که باید نام دفاع مقدس را از روی سینمای جنگ بردارید و یا به اندازه تقدسش به آن بپردازیم. در حال حاضر سینمای دفاع مقدس نتوانسته حق مطلب را ادا کند. برای همین نباید انتظار داشته باشیم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.