سید علی فاطمی/ موزه سینمای ایران عنوان یکی از موسسات تابعه سازمان سینمایی کشور است. مجموعهای با قدمتی حدودا ۲۵ ساله که تقریبا ۱۸ سال است در کاخ معیرالممالک مستقر گردیده و در حال حاضر کُلیت مجموعه کاخ باغ فردوس واقع در شمیرانات را در احاطه و تصرف خود دارد. مجموعهای که در سالهای اخیر و بالاخص با روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم؛ به صورتی حیرت آور به حیاط خلوت مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبدل گردید. حیاط خلوتی مُجلل در منطقه خوش آب و هوای تهران که به گُمان برخی با کارکرد ابزاری خود توانست اسباب هدردادن موجه بیت المال را فراهم سازد!
موزه سینمای ایران در عهد مسئولیت ژنرالهای بنفش آنچنان ماهیت حیاط خلوتی خود را بروز داد که با جلوس هر مدیر جدیدی بر اریکه قدرت سازمان سینمایی، نخستین تغییر مدیریت را شاهد بود و این مدعی را میتوان در رفت و آمدهای محمد حیدری و علیرضا قاسم خان در عهد مدیریت حجت الله ایوبی و پس از او محمدمهدی حیدریان مشاهده نمود. مدیرانی که در نهایت جای خود را به مهران عباسی انارکی در دوره مدیریت حسین انتظامی داده و عملا این مجموعه تخصصی مهم و گنجینه ارزشمند صنعت سینمای ایران را به استراحتگاه برخی مدیران و مجالی مناسب از برای جابجایی رقمهای خاصی از بودجه سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبدل ساخته است.
پُرواضح است که نحوه مصرف صحیح بیتالمال که در سیستم اجرایی و در بوروکراسی اداری به آن بودجه میگویند، یکی از معضلات جدی عرصه رسمی فرهنگ، هنر و رسانه در ساختار حاکم بر مدیریت اجرایی در کشور بوده است. اما این امر در دوران ژنرالهای بنفش به اوج خود رسید و در این میان توجه به بودجه موزه سینمای ایران و موارد مصرفی آن را میتوان مصداقی مناسب برای سنجش چنین ادعایی قلمداد نمود.
پس شاید یکی از مضحکترین اتفاقات در ابتدای زمامداری ژنرالهای بنفش و حضور دولت یازدوهم بر عرصه مدیریت سازمان سینمایی کشور؛ قضیه افزایش سیصد درصدی!! بودجهی موزه سینمای ایران باشد. البته این اتفاق در ظاهر مضحک بود؛ اما در بطن خود میتوانست شائبه هدر دادن بودجههای فرهنگی کشور آن هم توسط طیف مدیران معلومالحال این مجموعه را قوت بخشد. در غیر این صورت چگونه میشود که بنگاه درآمدزایی همچون موزه سینما به چنین افزایش بودجه ویژهای نیاز داشته باشد. بنگاهی که به سبب فروش بلیط موزه، اجارهی فضایی به وسعت بسیار زیاد به کافیشاپها و غیره آن هم در بهترین نقطه تهران و همچنین در اختیار داشتن سالن سینما که قطعاً درآمد ماهانه هنگفتی را برای این مجموعه به ارمغان میآورد و ... عملا یک بنگاه اقتصادی محسوب میشود. بنگاه اقتصادی قاعدتا توانمندی که نه تنها نیازمند کمک مالی و ارتزاق از بیت المال نیست؛ بلکه میتواند به عنوان یک حمایتگر مالی در صنعت سینمای کشور نیز عمل کند!
با این همه اگر بتوانیم از چرایی افزایش بودجههای این مجموعه درآمدزا بگذریم و کنکاش در چگونگی مصرف بودجههای ۳۰۰ میلیونی سال ۱۳۹۲ هجری شمسی این مجموعه که به یکباره در زمان مدیریت حجت الله ایوبی به رقمهای میلیاردی رسید صرف نظر کنیم و...؛ قطعا نمیتوانیم از نوع هزینهکرد بودجههای دولتی در عهد مدیریت حسین انتظامی گذشت. زیرا انتصاب دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در مقام ریاست سازمان سینمایی طلب مینمود تا این مجموعه مهم وزارت ارشاد، علاوه بر آنکه یکی از پیشگامان خبرسازی شفافیت در فضای رسانهای کشور گردید؛ به عنوان یکی از پیشگامان آنالیز اطلاعات شفاف شده در عرصه مدیریت اجرایی کشور نیز محسوب شود.
پس اگر چه از نخستین روزهای شهریورماه سال ۱۳۹۸ هجری شمسی و با توئیت ویژه حسین انتظامی در فضای مجازی، فرایند خبرسازی شفافیت در سازمان سینمایی رسما آغاز گردید و از آن به بعد، کارنامه مدیریتی جناب رییس با انتشار گزارشهای عملکرد مالی سازمانها و زیر مجموعههای وابسته و تحت نظر سازمان سینمایی مزین شد! اما باید توجه داشت که این گزارشها تنها از ماهیت زینتی برخوردار نبوده و از این جهت نیازمند واکافت و واکاوی دقیق و حسابرسی منظم و شفافیت واقعی در مصرف صحیح بیتالمال است.
شاید التهابات گوناگون و متعدد اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایجاد شده در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی بود که فرصت لازم را ایجاد نکرد تا از جناب حسین انتظامی پرسیده شود که بودجه ۲۵۳۳۵ میلیارد ریالی موزه سینمای ایران صرف چه شد!؟ همان التهاباتی که اجازه نداد تا پرسیده شود که چگونه یک فرد ناشناس در میان اهالی سینما با اسم مهران عباسی انارکی که کارشناس ارشد مدیریت شهری دارد و نه در تحصیلات نه در کارنامه مدیریتی خود از کوچکترین قرابت با صنعت سینمای ایران برخوردار نبود؛ به یکباره در سمت مدیر عاملی موزه سینمای ایران گماشته شد!؟
قطعا گزارش عملکرد موزه سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، نمودی روشن از به سُخره گرفتن شفافیت در سازمان سینمایی بود که به سبب تمرکز رسانهای و ایجاد غفلت در مخاطب خود توانست با صرف اعلام هشت صفحه اعداد و تنظیم یک صورت خرج مبهم و ... به پروپاگاندای شفافیت موضوعیت ببخشد و هدف اصلی خود را در تحمیق افکار عمومی دنبال کند.
پس، غفلت اهالی سینما از توجه به گزارش عملکرد موزه سینمای ایران در این سال سبب شد تا ردیف طول و درازی تحت عنوان «هزینه نیروی انسانی تمامی بخشهای مؤسسه در خارج از ساعت موظف و در روزهای تعطیل درتالارهای موزه و سالنهای سینما برای همکاری در اجرا و برگزاری جشنوارهها و رویدادها و فعالیتهای سینمایی و ارائه خدمات به هیأتهای بازدیدکننده داخلی و خارجی از موزه و اکرانهای گروهی سینما» در این گزارش به چشم نیاید و کمتر کسی متوجه شود که مبلغی معادل ۱۰۹۴۰ میلیون ریال از مجموع بودجه موزه سینما صرف چه شده است! مجموعهای که به عنوان یک بنگاه اقتصادی توانمند، نه تنها سودی نمیدهد؛ بلکه کمی بیش از ۱ میلیارد تومان از بودجه فرهنگی کشور را صرف هزینه نیروی انسانی خود میکند تا کارهای فوق برنامه سودآوری همچون بلیط فروشی موزه در ایام تعطیل و خدمات سالنداری سینما و برگزاری همایشها و ... را برای این بنگاه اقتصادی رقم زند!!
تحمیق افکار عمومی در گزارش عملکرد موزه سینمای ایران در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی سبب شد تا وقاحت دستاندرکاران و مجریان این بنگاه اقتصادی به صورتی چشمگیر در گزارش عملکرد این مجموعه برای شش ماهه نخست امسال عیان گردد و سندی تنظیم شود که در آن ردیفی به عنوان «هزینه ثابت نیروی انسانی؛ حقوق و مزایای قانونی و بیمه» درج شده است. ردیفی بدون هرگونه پیوست و ریز مخارج که اذعان دارد مبلغی معادل دو میلیارد تومان (۱۹۹۹۲ میلیون ریال) از بودجه بیت المال در ششماهه نخست امسال خرج نیروی انسانی مستقر در موزه سینمای ایران شده است!
پیگیری این ردیف دومیلیارد تومانی و نحوه هزینه کرد چنین بودجهای از بیتالمال میتواند به عنوان آزمون شفافیت جناب حسین انتظامی محسوب شود؛ ردیفی که در گام نخست باید راستیآزمایی شود و معین گردد که در قالب چه اسنادی و چگونه هزینه شده و اساسا این حجم از بودجه بیتالمال مسلمین آن هم در شرایط کرونایی کشور به کدام نیروی انسانی تعلق گرفته و صرف معیشت زندگی چه کسانی با چه اشتغالاتی شده است و در گام بعدی معین شود که موزه سینمای ایران چه تعداد نیروی انسانی را به چه منظور درون خود جای داده که مجبور است تا فقط دومیلیارد تومان را در شش ماهه نخست امسال صرف حقوق و مزایای قانونی و بیمه ایشان نماید.
پس هر مدیری همچون ریاست محترم سازمان سینمایی کشور قطعا میداند که صرف اعلام اعداد و تنظیم یک صورت خرج بدون پیوست لازم و مستند، سیاههای بیارزش است که نه به درد زندگی متعهدانه ایشان در دنیا میخورد و نه جوابگوی آخرت یک مدیر اجرایی در نظام جمهوری اسلامی میباشد و تنها میتواند از کارکردی رسانهای به منظور پروپاگاندای شفافیت برخوردار باشد.
اما ممکن است که ذهنیت ایجاد شده در باب موزه سینمای ایران صحیح باشد و واقعا این مجموعه به صورت حیاط خلوت مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درآمده و خدای نکرده به ابزاری موجه و قانونی از برای هدر دادن بیتالمال مبدل شده باشد و ...؛ البته امیدواریم که اینگونه نباشد!
باید توجه داشت که معیشت هنرمندان و اهالی سینمای ایران در بیش از یکسال گذشته، تحت تاثیر کرونا قرار گرفته و در این شرایط طیف گستردهای از اهالی سینمای ایران، درگیر معیشت حداقلی خود میباشند و حتی برخی از پیشکسوتان این عرصه را مستحق دریافت سبد کالا ساخته و همچنین اکثریت شاغلان در بخشهای مختلف صنعت-هنر-رسانه سینما برای برآورده نمودن نیازهای حداقلی زندگی خود یا مجبور به ترک این عرصه فرهنگی و انتخاب شغلی دیگر بوده و یا آنکه مجبورند تا اعتقادات خود را به کُنجی وانهاده و هر پیشنهادی را برای فعالیت و کسب درآمد بپذیرند. که این آخری یا به حاکمیت تفکرات سرمایهداری در عرصه فرهنگی کشور و تولید فیلمهای مبتذل و سخیفی همچون بسیاری از تولیدات معروف به گیشه محور منجر میشود و یا آنکه اسباب حضور پولهای کثیف و بودجههای سفارتی را بیش از پیش موجه ساخته و موجب فربه شدن بیش از پیش تولیدات مجعولی با عنوان سینمای اجتماعی میگردد. تولیداتی سراسر سیاه و مایوس کنندهای که عموما با عارقهای روشنفکرانه و با عناوین پُرطمطراقی همچون سینمای هنر و تجربه در فضای رسانهای کشور همراه میشوند و اکنون در این شرایط خرج بودجههای میلیاردی مستلزم منطق و نظارت ویژه دستگاههای مربوطه میباشد. |
ارسال نظر