شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۸

نقدی بر فیلم سینمایی «مامان»

«مام وطن» از کاریکاتوری تا دیکتاتوری!/ ترسیم اضمحلال سبک زندگی ایرانی با بودجه های حمایتی سازمان سینمایی کشور

مامان

سینماپرس: فیلم سینمایی «مامان» اثری نمادین و پر از نشانه‌ها است که همه نوع طیف جامعه را برای پیام سیاسی خود مورد خطاب قرار داده است. اثری که با شخصیت پردازی هوشمندانه خود سعی می‌کند تا برای طیف‌های گوناگون اجتماعی در جامعه ایران، از سنتی و مذهبی گرفته انتلکتوئل و رفاه طلب و... نماینده‌ای ترسیم نموده و قرائتی ایدئولوژیک و شبه فلسفی و تاریخی به مقوله خانواده و طبقه متوسط و سنتی در جامعه ایران داشته باشد.

حمید خرمی/ فیلم سینمایی «مامان» عنوان اثری خوش ساخت و قابل قبول از لحاظ قوارههای سینمایی و با قاب بندی و ریتمی مناسب است که تقریبا به قصه گویی نزدیک شده و ساختار فیلم، کاملا با فیلمنامه بلند داستانی، همخوانی دارد. اثری که «مامان» را بر بستر القایی مستقیم و کاملا شفاف و عیان خود به عنوان «مام وطن» در نظر گرفته است و شخصیت «رؤیا افشار» را به صورت نمادی از کُهن الگوی یونانی «دیمیتر» به تصویر کشیده است. شخصیتی که شبیه «گلاب آدینه» در فیلم سینمایی «مهمان مامان» به کارگردانی داریوش مهرجویی یا «سوزان ساراندون» در فیلم سینمایی «مادرخوانده» به کارگردانی کریس کلمبوس و ...؛ در مقام و عنوان «مام وطن» از صلابتی مادرانه و شخصیتی روزی دهنده برخوردار میباشد.



فیلم سینمایی «مامان» اثری نمادین و پر از نشانهها است که همه نوع طیف جامعه را برای پیام سیاسی خود مورد خطاب قرار داده است. اثری که با شخصیت پردازی هوشمندانه خود سعی میکند تا برای طیفهای گوناگون اجتماعی در جامعه ایران، از سنتی و مذهبی گرفته تا انتلکتوئل و رفاه طلب و... نمایندهای ترسیم نموده و قرائتی ایدئولوژیک و شبه فلسفی و تاریخی به مقوله خانواده و طبقه متوسط و سنتی در جامعه ایران داشته باشد. اثری که با سیاهنمایی مختص به خود تلاش میکند تا سبک زندگی اسلامی و ایرانی را دچار فروپاشی عمیق تمدنی نشان داده و وضعیت جامعه کنونی ایران را به شدت «ضد طبقه سنتی» و «ضداخلاق» نشان دهد.



فیلم سینمایی «مامان» نوعی «تاریخ‌سوزی از امر خانواده» محسوب می‌شود؛ آن هم به صورتی که با حذف «پدر» و داخل گور شدن او، گویا فضایل خانواده هم زنده به گور شده و پس از او دیگر عنصر خانواده تجلی خوبی‌ها نیست! و اکنون در نبود «پدر» ، این «مادر» یا «مام وطن» است که در نوعی از فلاکت عمیق به سر برده و مجبور میشود تا با قرار گرفتن در رأس امور، دچار تحلیل و از بین رفتن و نابودی تدریجی شود. «مامانی» که شوهرش را از دست داده و حالا گرفتار ترس از تنهایی شده است. ترسی که موجب میشود تا در ظاهر فیلم سینمایی «مامان» یک سری بیانیههای فمینیستی و اعتراضهای حقوق بشری را به خورد مخاطب دهد و اما در بطن خود، توهم و خودآزاری، یا خودکشی و عزیزکشی و... را به عنوان یک امر مقدس برای رهایی از ظلم سیستم تعریف نموده و «مام وطنی» را به نمایش بگذارد که به خاطر جنگ و انقلاب و ... دچار فروپاشی و اضمحلال تمدنی شده است.



فیلم سینمایی «مامان» داستان مادری صاحب قدرت است که سه فرزند دارد به نام «پیمان» که ازدواج کرده است و نماد قشر مرفه جامعه است و پسر دیگرش «فریدون» که نماد انقلاب است و اکنون که چهل سال دارد و هنوز ازدواج نکرده است، و پسر دیگرش «احمد» است که به عنوان سینماگر، نماینده قشر انتلکتوئل محسوب میشود. شخصیتی که زناش از او طلاق گرفته و به عنوان یک منورالفکر ایرانی تسبیح دور گردنش میاندازد و ظاهر او حاکی از تقدیس سینما است. شخصیتی که در طول فیلم، همان اتفاقاتی که برای مادرش و خودشان میافتد را به فیلمنامه تبدیل می‌کند.




فیلم سینمایی «مامان» در صورت نمادین خود به مقایسه وضعیت قبل و بعد انقلاب می پردازد و مدعی می شود که بخت و سرنوشت «مام وطن» قبل از انقلاب، بهتر بوده و انقلاب چیزی جز سیاهی و تباهی برای ایران به ارمغان نیاورده است. اینگونه است که «مامان نانسی» مدام روسری و لباس سیاه بر تن دارد و حتی به زور و اجبار فرزندش به مراسم عقد می‌رود! «مام وطنی» که چنان دچار «سندروم زجر» شده است که برای اینکه پول شارژ ندهد، از آسانسور و چراغ ها استفاده نمی‌کند.


«مامان نانسی» در فیلم سینمایی «مامان» نماد «مام وطن» است. شخصیتی که به صراحت میگوید که قبل از انقلاب با شوهرش در شرکت نفت کار می‌کرده اما بعد از انقلاب، بازخرید می‌شوند و بعد از جنگ هم کاملاً زندگیشان را از دست می‌دهند و آواره میگردند. «مام وطنی» که به سبب انقلاب و جنگ، دچار سادیسم و «سندروم زجر» و توهمات شده است و با حساسیت به فرزندانش می‌نگرد و نمی‌گذارد این سرزمین را تجزیه کنند، اما در نهایت، فریدون به عنوان نسل برآمده از انقلاب، دو دانگ از زمین را مخفیانه به اسم تازه عروسش می‌کند و مامان هم که از این اقدام ناراحت و عصبانی است، قهر می‌کند و در نهایت دچار سانحه شده و می‌میرد. این در حالی است که پیشتر سه پسر از مادر خود تقاضا می‌کنند که زمین ارثی شیراز به عنوان نماد تمدنی خود را بفروشد تا زندگی‌شان از نظر اقتصادی سرو و سامان بگیرد. اما «مامان نانسی» با روحیه دیکتاتوری خود می‌گوید زمین را به اسم آنها کرده و فقط بعد از مرگ او اجازه دارند بفروشید!




سوای نظر از ابعاد سیاسی فیلم سینمایی «مامان» و توهمات سازندگان آن در بیان رسمی این منظور که در صورت عدم پذیرش نظم بین الملل و به نوعی اجرای سیاست اصلاحات و درهای باز، «مام وطن» به فروپاشی مطلق خواهد رسید و توسط نسل کنونی که دل در گرو عقیده و سرزمینی دیگر دارند، واگذار شده و حتی بدون رضایت و اطلاع، پشت قباله تازه عروس ثبت خواهد شد و ایران با رضایت نسل آینده به تملک رسمی بیگانگان در خواهد آمد و ...؛ آنچه که در فیلم سینمایی «مامان» قابل توجه می باشد؛ نوع قرائتی است که فیلمسازان از مقوله خانواده ایرانی دارد. خوانشی که قرین به انگاره های مارکسیستی و تنظیم شده مبتنی بر نگاه «داروینیسم اجتماعی» است.


اینگونه است که در فیلم سینمایی «مامان» ، نوع نمایش «خانواده» و تقدس زدایی و ارزش زدایی از این مفهوم در سبک زندگی ایرانی را می‌توان وجه برجسته فیلم سینمایی «مامان» قلمداد نمود. اثری که در آن خانواده تبدیل می‌شود به یک اقتضاء مبدأ طبیعی که یک نظم جدید پیدا کند یا اصلاً نباشد. فیلمی که نسبتش با الگوی موفقیت جوانان به صورتی کلیشهای، آنگونه تصویر میشود که پدر خانواده یا مرده، یا اگر هم هست، نقشی خنثی دارد و همچنین عدم ترسیم الگوی موفقیت برای جوانان به صورتی است که مخاطب به چنین تصوری برسد که باید برای ادامه بقا و زندگی، تقلا کند و در غیر این صورت حذف شده و دچار همان تنازع بقای مطرح در «داروینیسم اجتماعی» میشود.




فیلم سینمایی «مامان» جهانی مملو از آنارشی در ساختارها و رفتارهای اجتماعی را به تصویر می کشد که خروجی آن، نابودی هویت، ملیت و مذهب است و در چنین جهان عاری از هویت، اصل و ریشه‌ای برای ادامه حیات مردم آن جامعه نمی‌توان یافت. تنها راه خلاصی از این جهان بی هویت، مبارزه با «سیستم موجود» آن هم به فجیع‌ترین شکل ممکن یعنی خودکشی و خودسوزی و یا عزیزکشی است.


پیام رسمی فیلم سینمایی «مامان» در «فروپاشی تمدنی» و خودویرانگری «سبک زندگی ایرانی» آن هم از درون. به سبب حاکمیت جمهوری اسلامی، همان چیزی است که بیش از چهل سال است توسط رسانههای غربی و عمال نظام سلطه فریاد زده میشود و جالب آن است که اکنون این اثر سینمایی با بودجه دولتی و برخورداری از حمایت مادی سازمان سینمایی کشور و مرکز گسترش سینمای تجربی سعی در باز تعریف آن بر پرده نقرهای سینماهای کشور دارد. اثری که تهیه کننده آن به سبک برادر ژورنالیست خود در شبکه مُعاند «بی. بی. سی» سعی میکند تا آن را به صورتی ویژه کُدگذاری کند و در طلیعه «گام دوم انقلاب اسلامی» آینده ایران را در فلاکتی دائمی به نمایش بگذارد!



ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.