به گزارش سینماپرس گفتگوی صریح و بی پرده با جواد شمقدری در ۳ بخش منتشر خواهد شد که اینک بخش دوم این گفتگو از نظر مخاطبان گرامی می گذرد.
پس جنابعالی معتقد هستید یک دستوری از بالا وجود دارد که بر ضد آثار استراتژیک قیام کنند و این مسائل از پیش تعیین شده است؟
بله، یک جایگاه و اتاق فکرهوشمندی وجود دارد که تمامی تولیدات فرهنگی و هنری ما را رصد می کند و می داند چه اتفاقی می افتد. وقتی اثری به خط قرمز آن ها می رسد زنگ خطر را می زنند و با توجه به روش هایی که از قبل طراحی و تبیین کرده اند بر ضد این آثار در همه مراحل و بسترهاعمل می کنند.
اتاق فکرهایی که در آمریکا هستند خروجی شان همین جاها است! نه تنها در حوزه فرهنگی و هنری که در سایر حوزه ها. کار عمده این اتاق فکرها ناظر به کشورها و تحولاتی از جنس انقلاب اسلامی و ایران است. امور جاری داخلی کشورشان عمدتا روی غلتک است. در کشورهای اروپایی یا آمریکا اگر چرخه مدیریت تصمیم گیر کنار گذشته شود باز همه چیز مثل قبل جلو می رود چون آنجا تکلیف و برنامه همه چیز روشن است و زیرساختها و ساختارهایشان نهایی شده، نظم دارد مثل جوامع ما نیستند که چالش های مختلف عمرانی و ساختاری و آبادانی داریم! اتاق های فکر و موسسات پژوهشی آمریکا عمدتا با هدف بقای آمریکا آن هم بر اساس تسلط و استیلا بر کشورها و منابع جهان و تصرف آن کار می کنند و برای هرکشوی برنامه هایی طراحی می کنند. انقلاب اسلامی و جریان مقاومت و ایران عزیز سرلوحه کار اینهاست. آنها با فراغ بال دور هم می نشینند و علاوه بر اجرا و پیاده سازی هایی طرح های خرابکارانه نسبت به ده ها موقعیتی که ممکن است سال های آینده جلوی راهشان شکل بگیرد طرح های مختلف می ریزند و گزینه های مختلف می چینند. مثلا می گویند در ایران اگر چنین اتفاقاتی افتاد این کارها را می توانیم انجام دهیم. در واقع آن ها از قبل همه چیز را پیش بینی می کنند و حتی راجع به پیش بینی های شان فیلم می سازند! مثلاً چندی قبل سریالی ساخته شد که از قضا نام رئیس جمهور آن حسن بود! مگر می شود این اتفاقی باشد؟ ما این همه اسم عربی و ایرانی داریم چرا نام حسن را انتخاب می کنند؟ معلوم است فکر کردند و روی گزینه شان پیش بینی داشته اند! راجع به همین مسأله انفجار نطنز خودشان اعلام کردند این انفجار از سال ها قبل طراحی شده اما گذاشته اند به موقعش آن را اجرا کنند. این اتفاقات در حالی است که ما همه چیز را به حال خود رها کرده ایم و تصمیمات مان آنی است. تصمیمات آنی هم در نود درصد مواقع ممکن است دقیق نباشد. متأسفانه در کشور ما کسی مسائل را حلاجی نمی کند. می گویند نباید از دشمن غول ساخت، این حرف دقیق نیست. چرا که ماهیت شیطان همین است. عرصه دنیا در طول تاریخ بشر عرصه ترکتازی شیطان بوده و هست، شیطان در میان نیروهای خیر می تازد و خدا به شیطان اجازه چنین کاری را داده؛ شیطان می گوید همه را وسوسه می کنم به غیر از افراد مخلص! پس باطل السحر دشمنی آمریکا با همه قدرتش اخلاص است. لازمه اخلاص هم تلاش و باور درست و سخت کوشی است. با تنبلی و غفلت و خوش خیالی به اخلاص نمی شود دست یافت. معتقدم چنین اتاق های فکر و مراکز فرماندهی (چه داخلی و چه خارجی) وجود دارند و برای شرایط مختلف طرح و برنامه دارند و به وقتش اجرا می کنند و ما دچار غفلت کامل هستیم و تک و توک لحظاتی است که ما هوشیار و آگاه عمل می کنیم. بنده معتقدم تا الآن هم اگر خوب پیش رفتیم. عنایت خداوند و برکت خون شهدا و اخلاص امثال شهید سلیمانی ها بوده که باعث شده ما سرپا باشیم و قدرتمند باشیم و حرف اول و آخر را در منطقه بزنیم.
این فضایی که من ترسیم کردم اگر بخوبی شناخته شود و اجماعی بر روی آن باشد می توانیم به راهکار برسیم. ما باید متوجه شویم از بالا (همچون پهباد که یک منطقه عملیاتی را کاملا رصد می کند) کسانی هستند که همه اوضاع را زیر نظر دارند و اداره می کنند و برخی افراد فقط به صورت نمایشی و فریب در صحنه حضور دارند. آن ها خودشان هدف را پیدا می کنند و دقیق می زنند! ما باید بدانیم چنین مسأله ای در عرصه فرهنگی و رسانه ای و تبلیغاتی و مدیریتی و اقتصادی و... وجود دارد و نباید سرگرم خودمان و روزمرگی باشیم که این بسیار نادرست است. ما تا این فرایندها و صحنه را نشناسیم نمی توانیم کار جدی کنیم. البته روشن است که امثال شهید فخری زاده ها و سردار سلیمانی ها کار خود را پیش می برند و در این راه هم ممکن است قربانی شوند اما تا زمانی که سیستم هوشمندی شکل نگیرد نمی توانیم در زمان قابل دسترس و بی دردسر به عظمتی که مد نظرمان است (تمدن اسلامی) دست پیدا کنیم!
جنابعالی اشاره کردید که دشمن اتاق فکر دارد و در تمامی حوزه ها از جمله در حوزه فرهنگی و هنری مداخله کند و ما همه چیز را رها کردیم و دچار غفلت شده ایم؛ به عقیده شما چرا بعد از ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ما این عرصه را به طور کل به حال خود رها کردیم که دشمن هر کاری دلش بخواهد انجام دهد. چرا ما منتظر این هستیم که دشمن به ما حمله کند و ما سپس پاسخ آن را بدهیم درست مانند آنچه به عنوان آفند و پدافند در حوزه نظامی شناخته می شود؟ به عقیده شما چرا ما مقتدرانه عرصه فرهنگ و هنر کشور را در دست نمی گیریم در حالی که انقلاب اسلامی انقلابی فرهنگی بود اما هیچ نشانی از پیاده سازی های فرهنگ انقلابی در عرصه فرهنگی و هنری کشور دیده نمی شود! بی تردید بعد از گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی این جای سوأل دارد که چرا امثال جواد شمقدری ها با همه دغدغه های متعهدانه شان باید برای تولید کارهای استراتژیک، ارزشی و انقلابی سختی بکشند اما از سوی دیگر مبتذل سازان و کاسبکاران و حتی قشر انتلکتوئل به راحتی در سینمای ایران جولان می دهند و فیلم های بی ارزش یا حتی ضد ارزش می سازند؟
دلیل اول این بیماری تاریخی، خودباختگی است که منجر به این اتفاقات می شود؛ مجموعه ها و افراد در جایگاه مدیریت، فیلمساز، هنرمند، نویسنده، ریاستها همه گرفتارند! بیماری خودباختگی فرهنگی و غرب زدگی در آن ها وجود دارد که نظام اسلامی تا الان نتوانسته آن ها را درمان کند.
دلیل دوم ناشی از ظرفیتی است که دشمن در اختیار دارد که بنده تصویری از آن ارائه دادم؛ اینکه اتاق فکری وجود دارد که فعالیتهای ما را مو به مو رصد می کند و برای ما پیش بینی های بسیاری کرده و راههای خود را با ابزار وسوسه پیش پای ما می گذارد و عوامل نفوذی را تربیت کرده که سر بزنگاهها وارد می شوند و تصمیمات را به سمتی سوق می دهند که خواسته دشمن عملیاتی شود و راه انقلابی ها بسته شود. متاسفانه در این گیرو دار خیلی از نیروهای خودی هم در این مسیرها سُر می خورند و گم می شوند و فکر می کنند خودشان آن راه را برگزیده اند. عجیب است هنوز مسئولان و هنرمندانی دیده می شوند، اینکه اتاق فرماندهی کلانی وجود دارد را باور نکرده اند و این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها در این رابطه تذکر داده اند و ما را متوجه این مراکز توطئه کرده اند. ایشان در سالهای اول رهبری شان مطرح کردند که دشمن با ایجاد اتاق فکرهای متعدد می خواهد در کل کشور ما نفوذ و سیطره پیدا کند و برنامه تهاجم فرهنگی را آغاز کرده است. اگر در آن روزگار ما فرمایشات ایشان را جدی گرفته بودیم امروز شرایط بسیار بهتری داشتیم و اگر همین امروز این اتفاق را جدی بگیریم سال آینده وضعیت بهتری خواهیم داشت! ما امروزه شاهدیم که دشمن با شبیخون فرهنگی در عرصه فضای مجازی، رسانه ای و تبلیغاتی و صنعت فیلم و سریال سازی می خواهد همه چیز را در سیطره و نفوذ خود بگیرد اما برخی افراد چنین چیزی را قبول ندارند در حالی که نوعی تسلیم و وادادگی را در آن ها می بینیم! این تسلیم شدن در بخش هایی از وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما وجود دارد! درست است که در همه این سال ها تک کارهایی شده اما این تک کارها مثل حرکت های چریکی بوده! ما در عرض ۴۰ سال گذشته اگر شاهد بودیم کار فرهنگی و رسانه ای خوبی شده توسط سیاست گذاران کلان نبوده است.
البته در حوزه کتاب و نشر و ثبت خاطرات دفاع مقدس اتفاقات خوبی افتاده که خوب همه این ها مدیون نگاه مقام معظم رهبری و تشویقات ایشان است. بی تردید اگر رهبری توجهی به حوزه ادبیات مقاومت نداشتند چه بسا این حرکت در همان حوزه هنری در نطفه خفه می شد اما وقتی آقا عنایت کردند و مطالبه کردند این حرکت ادامه پیدا کرد. تجربه تلخ در کشور ما این است که باید حتما مطالبه گری توسط رهبری باشد تا کارهای ارزشمند و راهبردی توسط مدیران پیگیری شود.
اگر چنین باشد چند سال قبل مقام معظم رهبری در بیانات شان مستقیم به وضعیت ناهنجار سینما اشاره کردند و فرمودند وضعیت سینما بد است. ما شاهد بودیم ایشان صراحتاً از سینما اسم بردند اما اوضاع سینما روز به روز فاجعه بار تر شد به عقیده شما این اتفاق از کجا نشأت می گیرد؟ پس چرا در سینما روند معکوسی را شاهد بودیم؟
بله فرمایش شما درست است اما نکته این است که رهبری در جایی کلی می گویند؛ وقتی کلی می گویند هشدار به همه می دهند اگر مخاطبی باشد که دلسوز باشد واقعاً دریافت می کند و عمل می کند اما وقتی آفتاب بر دیوار سیمانی بخورد بازتابی رخ نمی دهد. رهبری در خصوص سینما هم تذکر و هشدار دادند اما به آینه صیقلی نخورده تا بازتاب داده شود و عکس العملی اتفاق بیفتد. بی تردید بخشی از مدیریت فرهنگی و هنری در کشور ما دچار غفلت هستند. اینطور هم نیست که وقتی رهبری روی مورد خاصی انگشت می گذارند به نتیجه برسد. به عنوان مثال راجع به سریال «حضرت موسی (ع)» رهبری معظم انقلاب در زمان حیات مرحوم سلحشور به طور جدی پیگیر به نتیجه رسیدن این سریال بودند اما این اتفاق محقق نشد و حتی شاهد بودیم این مطالبه خاص رهبری هم در فرآینده های اداری و اجرایی گیر کرد! در روند ساخت همین سریال «روزهای ابدی» من اگر بخواهم وارد فرآیند ساخت این سریال شوم قصه پر غصه ای را باید روایت کنم چرا که برخی افراد کمر همت بسته بودند تا این پروژه را به طور کلی نابود کنند! افرادی بودند که نمی خواستند سریالی ساخته شود که طرح توطئه های آمریکا را از اول انقلاب نشان بدهد. نمی خواستند سریالی وجود داشته باشد که به صورت منطقی نشان دهد که باید لانه جاسوسی تسخیر می شد. برخی در تقابل این حرکت قرار گرفتند حتی کسانی که خودشان در تسخیر لانه جاسوسی دست داشتند. این در حالی است که حضرت امام از تسیخر لانه جاسوسی به عنوان انقلاب دوم نام بردند! پس یا حرف حضرت امام (ره) درست است یا حرف کسانی که می گویند این کار خبط و غلطی بود! متأسفانه در این سال ها فضای عمومی به سمتی رفت که می خواستند بگویند این کار غلط بوده است. حتی گروه های مختلف سیاسی نیز چنین چیزی را می گویند! یک سال قبل یکی از گروه هایی که من فکرش را نمی کردم دیدم آنها هم چنین موضعی دارند که برای من تعجب برانگیز بود. مشخص است حالا که سریالی ساخته می شود و به آن ها می گوید شما اشتباه می کنید و امام (ره) درست می گفت با مخالفت آن ها روبرو می شود. در زمان تسخیر لانه جاسوسی دانشجویان پیرو خط امام (ره) بدون اینکه بدانند کاری کردند کارستان! برای همین حضرت امام (ره) از آن ها حمایت کردند.
حالا همه این ها را در نظر داشته باشید تا برسیم به یک جلسه در خصوص سریال «روزهای ابدی»؛ در یکی از شوراهای صدا و سیما پس از اینکه فضا به سمتی رفت تا کار را تأیید کنند یک آقای کارشناسی که از اول جلسه ساکت بود گفت آقایان اشتباه نکنید این کار برای ما شر است این برای صدا و سیما و کشور ما شر است و هرگز نباید ساخته شود! ببینید در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران چنین دیدگاه هایی وجود دارد و در بخشهای مختلف هم تداوم دارد.
من بسیار متأسفم که ما در کشورمان عرصه فرهنگ و هنر و ارتباطات را به طور کامل رها کرده ایم؛ امروز حتی فضای مجازی در دست ما نیست، ما در تولید محتوا چند درصد نقش داریم؟ این آلبانی نشین ها و سعودی ها و صهیونیست ها و... هستند که برای ما تولید محتوا می کنند.
ادامه دارد...
ارسال نظر