به گزارش سینماپرس، پایگاه خبری مشرق در تحلیلی از فیلم شکار حلزون نوشت: سال ۱۳۹۸ در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، فیلمی با عنوان «قصیده گاو سفید» در این رویداد به نمایش درآمد که به یکی از نقاط ضعف جشنواره تبدیل شد و حواشی فراوانی برای را برای این رویداد رقم زد.
روایت فیلم درباره یکی از قضاتی بود که حکم اعدامی را به اشتباه درباره محکومی صادر کرده و محتوای اثر به تبعات صدور این حکم میپرداخت.
مدتی بعد «قصیده گاو سفید» به صورت غیر رسمی توسط دولت قبل توقیف و پس از مدتی که در جشنواره های گوناگون خارجی مختلفی به نمایش درآمد این فیلم در فضای غیررسمی منتشر شد.
فیلم «شکار حلزون» که امسال در جشنواره فیلم فجر از آن رونمایی شد به نوعی قسمت دوم قصیده گاو و ادامه این اثر است که محتوای آن آشکارا به سرنوشت محتوم قضات قوه قضائیه میپردازد و به نوعی سرنوشت تمامی آنان را شوم توصیف میکند.
داستان فیلم به کاراکتری با عنوان مینو میپردازد که در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول کار است و شوهرش در زندان به سر میبرد. او مجبور میشود برای امرار معاش صیغه دکتر داوری یکی از قضات بازنشسته قوه قضائیه شود و از او پرستاری کند. واسطه این کار بهنام فرزند، داوری است.
مینو زمانی وارد زندگی داوری میشود که او کار قضاوت را رها کرده و به دلایلی که احتمالا تبعات ناشی از سکته مغزی است قدرت راه رفتن ندارد. او در اتاق خانهاش پروندههایی که او برای متهمانش حکم صادر کرده را دوباره بررسی میکند. او نوارهای صوتی دادگاههایش را دوباره گوش میدهد و از حیث روانی زندگی آشفتهای دارد.
بهنام فرزند دکتر وضعیت آشفتهتری نسبت به پدرش دارد و در فعالیتهای اقتصادیاش ناموفق بوده و به زودی به دلیل بدهی فراوان روانه زندان می شود. چندی قبل همسرش از او طلاق گرفته و قرار است مهریهاش را اجرا گذاشته و آنرا وصول کند. با توجه به اینکه بهنام توان بازپرداخت مهریه را ندارد، یکی از دلایلی جلب او در آینده عدم توانایی برای بازپرداخت این بدهی است.
دکتر داوری نیز از نظر روانی و جسمی وضعیت بسیار نامطلوبی دارد. این صورت وضعیت از شرایط آشفته زندگی یک قاضی به صورت تمثیلی آشکارا به سرنوشت قضات قوه قضائیه تعمیم داده می شود.
با پیشرفت داستان درخواهیم یافت که پدر مینو با حکم دکتر داوری اعدام شده و وضعیت فلاکت بار مینو نشات گرفته از حکمی است که توسط این قاضی برای او صادر شده است.
با آشکار شدن وضعیت مینو فیلم به صراحت و روشنی به مخاطبش این پیام را میدهد که قضات قوه قضائیه به این احکام سختی که صادر کردهاند پس از بازنشستگی دوران پرتلاطم و سیاهی را در انتظار آنان، خانوادهها و فرزندانش است. این سرنوشت به استناد جزئیات فیلم تنها یک دلیل دارد؛ آنهم احکامی است برای متهمان و محکومان پرونده های مختلف صادر کردهاند.
حضور این فیلم در جشنواره فیلم فجر که به صورت آشکار با تم معاندانه ساخته شده، در بخش رقابتی نگاه نو جشنواره بسیار سئوالبرانگیز است. چرا چنین مضمونی که آشکار از منظری اجتماعی سرنوشت قضات قوه قضائیه را شوم توصیف میکند، در شرایطی که جریانات ضد انقلاب تمام تمرکز تخریبی خود را روی قوه قضائیه متمرکز کردهاند چنین محتوایی در ویترین هنری - سینمایی فجر انقلاب اسلامی جای گرفته است!؟
برای حضور این فیلم در جشنواره فیلم سازمان سینمایی را نباید مقصر شناخت و دلایل این استدلال کاملا آشکار است. تهیهکننده فیلم در جلسه پرسش و پاسخ فیلم میگوید: محسن جسور، رفیق ۱۶ ساله من است و در کار دیگری بودیم که ایده فیلم «شکار حلزون» شکل گرفت و با هم کار را جلو بردیم. ما این فیلم را خیلی شخصی ساختیم و از ابتدا میدانستیم که «شکار حلزون» قرار نیست در چرخه اقتصادی سینما تاثیرگذار باشد. حتی پروانه ساخت این اثر را ویدیویی گرفتیم.
اشاره تهیهکننده فیلم به دریافت پروانه ویدئویی، نشان میدهد که شوراهای بالادستی نظارتی سازمان سینمایی نقشی در اعطای پروانه ساخت نداشتهاند و سازندگان با اخذ پروانه ویدئویی، شوراهای نظارتی بالادستی سازمان سینمایی را پشت سرگذاشتهاند. اما سئوال دیگر این است که این فیلم چگونه فرصت حضور در جشنواره فیلم فجر را داشته است؟ بررسی سوابق تهیهکننده و کارگردان ابعاد این موضوع را آشکار میکند و نشان میدهد با یک فرد قدرتمند در ساختار برگزاری جشنواره فیلم فجر روابط تنگاتنگی داشتهاند.
تهیهکننده این اثر مصطفی سلطانی آنطور که در رسانههای درج شده در آثار متعددی همچون فیلمهای سینمایی «موج سوم»، «شکارچی شنبه»، «خاک و آتش» «آفریقا»، «گیرنده»، «فرشتگان قصاب»، «غریبه»، «به تهران خوش آمدین»، «تابو»، «بدون مرز»، مسابقه تلویزیونی «فامیل بازی» و سریالهای «پدر گواردیولا»، «آزادی مشروط»، «رستگاری» وسمتهای مختلفی از جمله مدیرتولید و مجری طرح داشته و در فیلمهای سینمایی «آتش در نیستان»، «دلشکسته»، «دایناسور» و «سربازان اعدام» دستیار اول کارگردان و برنامهریز بوده است.
پایگاه خبری «حرفینو» محتوایی را درباره شکار حلزون منتشر کرده که در نوع بسیار جالب است. این پایگاه خبری ضمن گفت و گو با یکی از منتقدان سینما مینویسد:
حضور فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور با رویکرد کلیشهای تخریب حکم قصاص در جشنواره فجر در حالی صورت گرفته است که محتوای آن با سیاستهای مدیران فعلی سازمان سینمایی هیچگونه قرابت و سنخیتی ندارد. این پایگاه به سوابق فعالیتی محسن جسور میپردازد.
او سال ۱۳۹۲ در بازنویسی فیلم «بدون مرز» بازنویس نهایی و مشاور فیلمنامه بوده است. فیلم پرحاشیه و غیرقابل نمایش «به تهران خوش آمدید» توسط او به نگارش درآمده است.
این فیلم اگرچه با هزینهای هنگفت و با بازی بابک حمیدیان و هنگامه قاضیانی تولید شد اما اثری ملتهب است که محتوای آن جمهوری اسلامی را متهم به عدم تعامل دیپلماتیک با کشورهای غربی میکند و در نهایت سازندگان که متوجه شدند دچار خطای فاحشی شدهاند و با شعار کیفیت ضعیف از نمایش آن چشمپوشی کردهاند و آنرا روانه بایگانی کردهاند.
درسال ۹۴ و ۹۵ سه فیلم سینمایی «چراغهای ناتمام»، «پلهها نزدیک است» و «این کوچه خالی است» با فیلمنامه محسن جسور ساخته شد.
این بررسیها نشان میدهد چرا این فیلم با کارت بلانشی خاص در جشنواره حضور داشته است و پایگاه «حرفینو» آشکارا از برخی مناسبات پشت پرده حضور این فیلم در جشنواره رارونمایی میکند. آرش فهیم نویسنده روزنامه کیهان و منتقد سینما در گفت و گو با این پایگاه خبری میگوید:
حضور فیلم شکار حلزون در بخش سودای سیمرغ جشنواره امسال واقعا برای من عجیب بود. شکار حلزون ورای مسائل محتوایی از نظر فنی هم استاندارد لازم برای شرکت در جشنواره فیلم فجر را ندارد و واقعا فیلمی ضعیف و پایینتر از حد جشنواره فیلم فجر است. این وظیفه هیئت انتخاب جشنواره بود تا از حضور فیلمهایی که با واقعیت مشکل دارند و حقیقت را مخدوش میکنند جلوگیری کند. بهطور کلی روایت شکار حلزون مخدوش و ضعیف است و روابط شخصیتها و رفت و برگشتهای فیلم هیچ منطقی ندارد.
سناریوی شکار حلزون با تکرار همان کلیشه تکراری و کپی از آثار گذشته در کنار قاتل قرار گرفته و بهطور غیرمستقیم ظالم را تکریم میکند. مشکل بزرگتر این فیلم تخریب جایگاه پدر است و هر سه شخصیت پدر فیلم از سه نسل متفاوت کاراکترهایی منفور و تیره ترسیم شدهاند و بهنظر میرسد کارگردان بدون اینکه خودش خواسته باشد در مسیر پدرستیزی یکی دو دهه اخیر برخی سینماگران گام برداشته و به شدت نهاد خانواده را در فیلم خودش تخریب و تضعیف کرده است.»
ارسال نظر