به گزارش سینماپرس، انتشارات وزن دنیا تازهترین اثر محمود دولتآبادی را با عنوان «پنج: چهار نمایشنامه و یک فیلمنامه» منتشر کرد. این کتاب شامل نمایشنامههای «خانهی آخر»، «تنگنا»، «گل آتشین» و «ققنوس» به همراه فیلمنامه «اتوبوس» است که در ۴۸۸ صفحه به همت وزن دنیا و با همکاری نشر سلوک به بازار کتاب عرضه شدهاند.
دولتآبادی در پیشگفتار کتاب، ضمن مرور تجربههایش در عرصه نمایش، تئاتر را هنری «شریف و بیریا» میخواند و تأکید میکند که حضور در صحنهی تئاتر یکی از صادقانهترین تجربههای زیستیاش بوده است. او با یادآوری دشواریهای اجرای نمایش در دهههای گذشته، از سانسور و موانعی میگوید که باعث شد برخی از نمایشنامههایش هرگز روی صحنه نروند. نمایشنامه «تنگنا» ـ که بخشی از آن بعدها در فیلم «گوزنها» اقتباس شد ـ از جمله همین آثار است.
کتاب «پنج» در ۴۸۸ صفحه، هم اکنون در کتابفروشیهای معتبر در دسترس علاقهمندان تئاتر و ادبیات معاصر ایران است.
به گزارش ایرنا، محمود دولتآبادی در دهم مرداد سال ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد، از توابع سبزوار در استان خراسان رضوی متولد شد. پدرش عبدالرسول، کشاورز و روحانی محلی بود که علاقه فراوانی به شعر و ادب کلاسیک فارسی داشت و همین فضای خانوادگی، آشنایی زودهنگام محمود را با شعر حافظ، سعدی و فردوسی فراهم کرد. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراند و پس از آن به سبزوار رفت، اما فقر، کمبود امکانات و شرایط دشوار زندگی در شهرستان باعث شد خیلی زود وارد بازار کار شود. او در سالهای نوجوانی مشاغل مختلفی را از چوپانی و کفاشی گرفته تا دوچرخهسازی و کارگری در مزرعه تجربه کرد؛ در همین دوران با کتاب آشنا شد و بدون هیچ راهنمایی حرفهای، در تنهایی شبانه، بر بام خانه یا در پناه نور کمرنگ چراغ، رمانهایی چون «جنگ و صلح» را خواند.
با ورود به مشهد، به سینما و تئاتر علاقهمند شد. در سال ۱۳۳۸ به تهران آمد و در کلاسهای بازیگری مؤسسه آناهیتا که زیر نظر مصطفی اسکویی اداره میشد، شرکت کرد. بهتدریج در تئاتر پارس مشغول به کار شد و در نمایشهایی از نویسندگان مطرح داخلی و خارجی مانند برتولت برشت، بهرام بیضایی و اکبر رادی بازی کرد. در همین دوران بود که نخستین داستان کوتاهش با نام «تهشب» را منتشر کرد و به تدریج از بازیگری فاصله گرفت تا تمام انرژیاش را صرف نوشتن کند.
در سال ۱۳۵۳، به دلیل فعالیتهای سیاسی، توسط ساواک بازداشت و برای مدتی زندانی شد. زندان برای او، تجربهای دردناک اما تحولآفرین بود. ایده اصلی رمان «جای خالی سلوچ» در ذهنش در سلول جوانه زد و پس از آزادی، آن را در مدت هفتاد شب متوالی به نگارش درآورد. دولتآبادی پس از آن، بزرگترین پروژه زندگیاش را آغاز کرد: نگارش رمان دهجلدی «کلیدر» که بیش از پانزده سال به طول انجامید و بهعنوان بلندترین رمان فارسی، جایگاه ویژهای در ادبیات ایران پیدا کرد.
آثار او به زبانهای متعددی ترجمه شدهاند و از جمله جوایزی که کسب کرده میتوان به جایزه بینالمللی یان میخالسکی در سال ۲۰۱۳ و نشان شوالیه ادب و هنر فرانسه در سال ۲۰۱۴ اشاره کرد.
ارسال نظر