به گزارش خبرگزاری سینمای ایران به نقل از ستاد خبری جشنواره، یکی از این نشستها به نقد و بررسی فیلم «حماسه تیس» به کارگردانی محمد علی هاشمزهی اختصاص داشت که با حضور محمد تقی فهیم مجری کارشناس جلسه و محمدرضا باباگلی منتقد سینما در سالن شماره 2 سینما فلسطین تشکیل شد.
بنا بر این گزارش، این نشست نقد و بررسی، با توضیحات اولیه محمدعلی هاشمزهی در مورد شکلگیری موضوع و شیوه ساخت مستند آغاز شد.
وی در این باره گفت: این مستند به سفارش مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و در پرداخت به یک شخصیت تاریخی بلوچ ساخته شد. با توجه به هدف خودم در شناساندن شخصیتهایی که با وجود تأثیر فراوانی که در بخشهای مختلف تاریخ کشور داشتند اما هیچوقت از آن ها نامی برده نمی شود، .... این سوژه را انتخاب کردم که در میان مردم بلوچ صاحب نام است اما در هیچ سند مکتوبی از او یاد نشده است، و تنها در برخی متون شفاهی و اشعار قدیمی به نام او برمیخوریم.
محمد تقی فهیم در ادامه ضمن اشاره به این مطلب که مستند فوق از محتوای ویژهای برخوردار است، بیان کرد: این داستان در مقایسه با خیلی از نمونه هایی دیگر، نه تنها داستان مشخصی دارد، بلکه در استفاده از متریال خود در فضای نقاشی که به واسطه خلاقیت فیلمساز شکل گرفته است، توانسته به حوزهای ورای مستند قدم بگذارد و مخاطب خود را با جذابیت و کشش بالا همراه و حفظ کند. خلق شیوه تازهای در دنیای مستند بی شک اثر را از کلیشه دور کرده گرچه گاهی این بدعت گذاریها به مذاق دیگران خوش نمیآید. چرا که آنها را با قالبها و تعاریف تازهای مواجه میکند که شاید برایشان حس خطر به وجود آورد.
محمدرضا باباگلی نیز با تأیید این سخنان افزود: مهمترین چالشی که این مستند ایجاد میکند، استفادهای خلاقانه از شیوهای تازه در جبران کمبودهایی است که مستند را در قالب معمول خود بی شک با نقص و معایب زیادی مواجه میکرد. پس فیلمساز بسیار جسورانه از ایستایی، به پویایی رسیده است.
نشست دوم جمعه به نقد و بررسی مستند «زینب کبری» به کارگردانی مهناز رکنی اختصاص داشت که با حضور محمد تقی فهیم مجری و کارشناس جلسه و محمدرضا باباگلی منتقد تشکیل شد.
در این نشست که با بحثهای چالشی و سوال و جوابهایی از سوی مخاطبان همراه بود،«محمد تقی فهیم» با بیان این مطلب که «مهناز رکنی» طی سالها مستندسازی، به مسائل عاشورایی و شخصیت های دینی توجه خاصی داشته است، گفت: فیلم «زینب کبری» تازه ترین ساخته رکنی با قرار گرفتن در بخش دینی آینی برخلاف آثار سابقش از پیش زمینه ای قوی در زمینه تحقیق و پژوهش برخوردار نبوده و به اطلاعاتی که مخاطب معمولی نیز از آن آگاه است بسنده کرده، در حالی که این سوژه با توجه به پتانسیل خود قابلیت پرداختی مناسب و همراه با خلاقیت را داشته است و فیلمساز نتوانسته در برآورده کردن توقع مخاطب خود در شکافتن لایههای تازهای از شخصیت این بزرگوار، قدم نویی بردارد.
وی ادامه داد: این کم توجهی در مورد دست مایههای غنی دینی که در اختیار ماست و با توجه به شرایط مطلوبی که در این زمان 30 ساله برای ساخت آثاری در این زمینه فراهم شده است، بدون استفاده از فرم صحیح و درست، تنها در استفاده از پرده خوانی و موسیقی غالب بر تصاویر در ساخت ریتمی خوب و حذف سخنان کارشناسان برای جلوگیری از این که اثر به تریبونی برای آنها تبدیل شود موفق بوده؛ در حالی که در این آثار باید با شناخت کامل از تصویر و قالب بیانی به سراغ سوژه رفت.
کارگردان مستند «زینب کبری» در پاسخ به صحبتهای مجری و کارشناس جلسه بیان کرد: ساخت مستندی از شخصیتهای مذهبی کار بسیار دشواری است که به واسطه این کار شاید دیگر سراغ آن نروم. در ابتدا با انتخاب سوژه، طرحی کلی برای موضوعیت فیلم خود نوشتم اما در طول راه با مشکلات زیادی مواجه شدم که بسیاری از آنها، طرح را با شکست مواجه کرد و ظرف قالبی من شکست.
وی افزود: ابتدا برای استفاده از کارشناسان امور دینی با عدم همکاری آنها برخوردم و تمام تلاشم را کردم که در تحقیقات و پژوهشهایم این را جبران کنم. از طرفی مسئله بودجه و زمان باعث شد که بسیاری از اتفاقات به آن شیوهای که مورد نظرم بود رخ ندهد؛ برای مثال موسیقیای که شما به عنوان نقطه قوت از آن یاد کردید، یک موسیقی انتخابی بود، در حالیکه من به دنبال این بودم که برای این مستند قطعهای ساخته شود. اما با تمام شدن همزمان زمان و بودجه، مجبور شدم که فیلم را تمام کنم.
محمدرضا باباگلی با بیان مقدمهای از مقام منتقد در سینما، گفت: برخلاف تصور برخی، ما نیز جزو مخاطبان فیلمها محسوب میشویم با این تفاوت که در مقامی که ایستاده ایم موظفیم در مورد فیلم و دغدغههایی که فیلمساز به آن پرداخته تجزیه و تحلیل انجام دهیم و آن را برای تأثیرات بعدی در کارنامه فیلمسازان ارائه دهیم.
وی افزود: این مستند بلافاصله پس از پایان تیتراژ مرا دچار تعجب کرد. با وجود استفاده از عنصری همچون خط که برای مخاطب ایرانی دارای جایگاه و البته بار معنایی والایی است، شروع فیلم با بیتوجهی به این عنصر در اختیار مستندساز، به سرعت و بدون هیچ مقدمهای وارد موضوع میشود و تصویر یک زن را که در حال صحبت است، نشان میدهد. شکل صحیح مستند و یا هر فیلمی، استفاده از فرم صحیح با وجود مقدمه، تنه و در نهایت نتیجه است. که این فیلم با گذر سریع این شکل فرمیک را از دست داده است.
بابا گلی تصریح کرد: با توجه به گفتههای کارگردان، گرچه این نوع مستند با دشواریهای سختی همراه است، اما پرداخت به چنین موضوعی باید با استفاده کاملی از اطلاعات و اسناد رخ دهد. این که با وجود این کمبودها بر ساخت چنین اثری پافشاری کنیم و در پاسخ تنها به مشکلات و کمبود امکانات بسنده کنیم امر قابل توجیهی نیست. مستندساز در این اثر به جای همراه کردن مخاطب با خود در دام چالش حساسیت موضوعی خود برای مخاطب اش دچار شده است.
اما سومین نشست دیروز، به نقد و بررسی فیلم «نویسنده بودن» به کارگردانی مصطفی آلاحمد اختصاص داشت که با حضور محمد تقی فهیم مجری کارشناس جلسه و علی دهباشی نویسنده، پژوهشگر و مدیر مسئول نشریه بخارا در مقام منتقد در سالن
شماره 2 سینما فلسطین تشکیل شد.
در این نشست که با صحبت های آل احمد درباره فیلم آغاز شد، وی در اهمیت پرداخت سوژه گفت: صحبت درباره جلال آل احمد به عنوان یکی از شخصیت های برجسته در عالم ادبیات و سیاست این کشور همیشه با محدودیتهایی همراه بوده است که در آغاز
نیز این امر باعث نگرانیام شد. اما با حمایتهای مسئولین مرکز گسترش مستند تجربی، توانستم با گذر از محدودیتهای موجود، به شخصیت جنجالی آل احمد بدون درنظز گرفتن این حساسیتها، بپردازم. در این مستد با توجه به اتو بیوگرافیهایی که از او موجود بود، به یک بیوگرافی رسیدیم و در بازخوردهایی که از مخاطبان، منتقدان و کارشناسان دریافت کردم به این نتیجه رسیدم که با وجود پرداختهای محدودی که در مورد این شخصیت شده، توانستهام جامعترین بیوگرافی از جلال آل احمد را با وجود فقر اطلاعاتی که برایم وجود داشت ارائه دهم.حتی در استفاده از تصاویر آرشیوی، تنها چند دقیقه تصویر آرشیوی با کیفیت نامناسب موجود بود، که با بازسازی مجبور به استفاده از آن شدیم. کمبودهایی که زمان ساخت را به هفت سال افزایش داد.
محمد تقی فهیم در ادامه ضمن بیان این مطلب که مستند پرتره از تعریف مشخصی برخوردار است و تمام دنیا این تعاریف را میپذیرند، افزود: در مستند پرتره ضمن شناختی که از یک شخصیت به وجود میآید باید اطلاعات تازهای بر آنچه مخاطب از پیش میداند اضافه شود، و این به واسطه نمایش شخصیت در قاب تصویر در یک فضای دراماتیک با همذات پنداری ای که برای مخاطب خود ایجاد میکند، به یک نتیجه نهایی میرسد. به نظر میآید آنچه به عنوان متریال اطلاعاتی در این فیلم به مخاطب به ویژه مخاطب خاص، یا همان نویسندگان و جامعه دانشگاهی داده می شود، بیش از آن چیزی نیست که خود میدانند. بهطور مشخص در فیلم، توجه به افرادی که در کنار جلال آل احمد حضور داشتند و بر او و اندیشه اش تأثیر گذاشته اند، بسیار کمرنگ است؛ به خصوص پرداخت به شخصیت سیمین دانشور، به عنوان مهمترین شخصیت تأثیرگذار بر زندگی آل احمد توجه نشده است.علاوه بر این، به شرایط اجتماعی و سیاسی که بی شک تغییراتی در شخصیت جلال آل احمد در طول حیاتش داشته بدون پرداخت گذر می شود.
آل احمد در پاسخ به این نقد با بیان این که در این مورد «علی دهباشی» بهتر از من میتواند شرایط را شرح دهد، گفت: این انتقاد به مستند وارد است. اما عدم حضور «سیمین دانشور» به خاطر ممانعتی بود که وی از حضور در مقابل دوربین و صحبت داشت، از طرفی دیگر محدودیت زمانی که در روایت داستان برای ما وجود داشت ما را از بیان خیلی بخشها به صورت مفصل به پرهیز واداشت. به خصوص که فصل دانشور بسیار گستردهتر از این بود که بتوانیم آن را در این مجال بگنجانیم. با این وجود، مستند را در یک ظرف کلی میتوان به 4 بخش تقسیم کرد که بی شک یکی از بخشهای فیلم را که در شرح شخصیت سیاسی و نویسندگی آل احمد است، به سیمین دانشور پرداخته شده است، هرچند به صورت کامل و جامع این اتفاق نیفتاده است.
علی دهباشی نویسنده و پژوهشگر که در زمینه زندگی و شخصیت جلال آل احمد پژوهشهایی انجام داده است و کتابهایی را نیز از او به چاپ رسانده، ضمن اشاراتی به تحقیقات خود در زمینه زندگی آل احمد بیان کرد: در ابتدا جسارت فیلم ساز را در پرداخت به شخصیتی که چه در سالهای حیات و چه پس از مرگ و با گذشت زمان زیاد هنوز به عنوان یکی از بحث برانگیزترن افراد تاریخ ادبی و سیاسی مورد بحث و چالش واقع میشود، قابل تحسین است.با توجه به این امر، مستند از نظر پرداخت به واقعیات و با توجه به از دست دادن بخش گستردهای از منابع انسانی و آرشیوی، بسیار صحیح و موفق عمل کرده است. به علاوه پرداخت کم مستندساز به شخصیت «سیمین دانشور» از نظر من درست است، چرا که این مستند متعلق به او نیست. تنها باید به تأثیرات او در شخصیت سوژه اصلی اشاراتی شود که این اتفاق نیز رخ داده است.این مطلب از آن جهت که پرداخت مستندساز در مورد شخصیت جلال آل احمد به توازنی درست به ابعاد مختلف زندگی او در ادبیات، سیاست و اوضاع اجتماعی و ... می پردازد قابل استناد است.
مصطفی آل احمد در پایان افزود: نسبت به جلال آل احمد - که از کودکی با خواندن کتابهایش همراه من بود- نقدهایی داشتم. اما در مدتی که به واسطه تحقیق برای ساخت این مستند، دوباره به سراغ کتابهایش رفتم نگاه من در مورد شخصیت و شیوه زندگی او تغییر کرد. این امر که آل احمد به عنوان روشنفکری که همواره در زمان خود تحت فشارهای مختلف و تغییرات متفاوتی قرار گرفته است، به عنوان مثال این نکته که در انتخاب برخی مسیرها و تصمیمهایش چارهای نداشته است.
پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران: سینماحقیقت، طی روزهای 16 تا 21 آبان ماه 1390 در شهر تهران برگزار شده و عصر امروز طی مراسمی در تالار وحدت به کار خود پایان خواهد داد.
انتهای پیام/ح گ/ ا ک
شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۵
/سینماحقیقت/
گزارش نشستهای روز ششم جشنواره سینماحقیقت
روز گذشته 20 آبان ماه و در پنجمین روز جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران: سینماحقیقت، سه نشست نقد و بررسی برگزار شد.
ارسال نظر