طلا و مس برخلاف روال فیلم های امروز فیلمی ساده، آرام و واقع گراست. این فیلم بخاطر ارتباطی صمیمی با مخاطبین خود تبدیل به فیلمی باورپذیر شده است.
داستان این فیلم زن و شوهری شهرستانی را به نمایش می گذارد که به تهران آمده اند و با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم می کنند و حتی در اوج لحظات سخت زندگی و پس از جر و بحث با یکدیگر مانند دنیای کودکان به سادگی با یکدیگر آشتی کرده و بجای توقف بر سر مشکلات زندگی، آنها را حل می کنند.
سید رضا طلبه ای است که در این فیلم بخوبی و با ضرافت به نمایش درآمده است و می توان او را نماینده ی مناسبی برای قشر روحانی جامعه معرفی کرد و یک روحانی واقعی را به نمایش می گذارد. او در طول قصه ی فیلم بعلت بیماری زهرا سادات (همسر سید رضا) مجبور می شود تا بیشتر در خانه حاضر شود و بدین ترتیب ابعاد مختلف زهرا سادات را بهتر می شناسد، او می فهمد که زهرا سادات به کودک عقب افتاده ی همسایه، قرآن آموخته است و توانسته است پرستار خود را در مسیر زندگی اش راهنمایی کند و اینجاست که زهرا سادات را بهتر می شناسد.
در فیلم طلا و مس اجزا، شخصیت ها و لوکیشن ها دیده نمی شود، بلکه توسط مخاطب باور و پذیرفته می شود و این نشان از لطافت و واقع گرایی فیلم است.
از طرفی می توان این فیلم را به نوعی تقابل سنت و مدرنیته دانست و دو نگاه کاملا متفاوت را به نمایش می گذارد. از یک طرف در خانواده ای شهرستانی که به تهران آمده اند و با مشکلات دست و پنجه نرم می کند و با وجود بیماری ناشناخته و سخت زهرا سادات باز این بنیان خانواده است که همگی سعی در حفظ و پاسداری از آن را دارند و با ایثار، عشق و محبت زندگی کردن را می آموزند، از طرف دیگر نگاهی متفاوت به زندگی را نشان می دهد که با وجود دارابودن امکانات مناسب، خانواده ای را در آستانه ی متلاشی شدن قرار می دهد.
این فیلم، زندگی را همانگونه به تصویر می کشد که شخصیت های قصه به او می نگرند و این عشق و محبت است که در اوج مشکلات مس آدمی را زر می کند.
رضا سعیدی
شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۸:۰۸
ارسال نظر