"چ" بیش از انکه بخواهد به زندگی شخصی و رزمی شهید چران بپردازد به مجاهدت "دستمال سرخها "پرداخته است و این نوع واقعیت سازی و تاریخ گویی به مراتب مطلوب تر از پرداختن صرف به یک شخصیت والاست و انتخاب این واقعه حاکی از هوشمندی حاتمی کیا و اشراف بر اتفاقات تاریخی دفاع از مرز و بوم و شخصیت شناسی اوست که دور از ارشادها و راهنمایی های اطرافیان ناگاه و مغرض است.
حاتمی کیا از" چ" با تعلقات خاطر و دل مشغولی هایی که در سینمای دفاع مقدس داشته وارد گود شده است و بر اساس موضوعی یک درام رئالیسم و واقعیت مبین پیش رفته ، بی آنکه حتی بخواهد کاراکتر شهید چمران در فیلم به صورت غلو آمیز به مخاطب نشان دهد .
فیلم در مدت دو روز در اواخر مرداد ۱۳۵۸ و در جریان پاکسازی منطقه کردستان از ضد انقلاب می گذرد که با محاصره شهر پاوه، شهید چمران به همراه نیروهای پاسدار معروف به"دستمال سرخها» به فرماندهی«شهید علی اصغر وصالی» توانستند پس از چند روز درگیری در حالیکه روزه دار بودند منطقه را از وجود ضد انقلاب پاک کنند .
فیلمساز کاراکتر چمران را با نگاه های اگزجره و فرا واقعی که از شهیدان در دسترس است، فاصله می گیرد و شخصیتی عینی ، زمینی و قابل دسترس ازشهید چمران به تصویر می کشد ، رزمنده ای که در قالب دیگر رزمندکان ازخاک خویش دفاع می کند، فرق او شاید بصیرت نظامی و اعتقادی اوست . حاتمی کیا آگاهانه با برشی از یک مقطع حساس زندگی این شهید، حساسترین بعد حیات وی را در حادثه ای ملتهب به نمایش می گذارد به گونه ای که در برخی از سکانس ها نگاهی به شخصیت پردازی این شخصیت مستند دارد اما بیش از اینکه بخواهد روایت بر دوش شهید باشد به حصر پاوه و پایمردی و رشادت گروهی از مردم جان برکف می پردازد.
فیلم مقاومت نیروهای «دستمال سرخ»در برابر نیروهای ضد انقلاب کرد را با روایت هایی حاشیه ای با شخصیت هایی همراه روایت می کند؛ پیشروی، تصرف و تسلط ضدانقلاب به شهر پاوه با درخواست شهید وصالی از مرکز جهت اعزام نیروی کمکی ادامه می یابد تا با ورود چمران - معاون نخست وزیر دولت موقت - و تیمسار فلاحی -فرمانده نیروی زمینی ارتش -اغازگریک نبرد مجاهدانه و مخلصانه باشند
بخشی دیگر از" چ" را می توان به رشادت های شهید وصالی مرتبط دانست دفاع چریکی و وارد شدن به عرصه جنگ تن به تن و میدانی از ویژگی هایی است که در فیلم به خوبی به مخاطب عرضه می شود ، بابک حمیدیان به عنوان فرمانده دستمال سرخ ها به خوبی از هدایت فیلمساز بهره مند شده و اینها در کنار سوپر پروداکشن ها و خلق صحنه های جنگی فیلم "چ " را اثری قدرتمند نشان می دهد.
اما اگر از نگاه ساختاری اثر گذر کنیم شاید دو ضعف رابتوان به "چ "مرتبط کرد ؛ اینکه درام فیلم انگونه که می توانست متفاوت و قدرتمند در داستان رخنه کند مشاهده نمی شود حضور زن با کودکی شیرخواره چندان روایت بدیعی برای درام پردازی شخصیت های مستند نیست و دیگر اینکه اگر منهای"فریبرز عرب نیا "که لازم بود از یک چهره متبحر استفاده شود به نظر می رسد بازی" سعید راد "در نقش سردار فلاحی دلچسب نیست یا نقش "مریلا زراعی"با وجود بازی درخشان اگر به چهر ه ایی ناشناخته اعطا می شد باور پذیری اثر برای تماشگر ارتقا می یافت.
با این حال باز هم باید سینمای حاتمی کیا را ستود.
محسن سلیمانی فاخر
ارسال نظر