به گزارش خبرنگار سینماپرس، متن این یادداشت بدین شرح است:
دوره و زمانه امروزی، به گونه ای نیست که حتی تصور و فانتزی و تخیل، به سادگی پذیرفته شود، چه برسد به داستانی که نشانه های واقعی دارد.
افراد اجتماع امروزی، برای امدادهای غیبی هم باید نسبت به زنجیره نزول امداد غیبی توجیه شوند، چه برسد به روایت های انسانی. بنابراین، داستان مجموعه «دردسرهای عظیم ۲» با خطاهای شرعی، قانونی و انباشته از تصادف و واجد کمترین حد تعقل در روابط میان افراد، داستان امروزی نیست!
اینکه همه چی با تصادف پیش برده شود و تعقل در داستان نادیده گرفته شود و حتی هنگامی که «لطیف» مجبور است با یک بچه کوچک روزها را سپری کند و هیچ کدام از زنان بزرگ خانه به او کمک نمی کنند، یا قهرمانان عاقل سری اول این مجموعه یعنی «میرزاده» و «فرحان» در سری دوم و در بیشتر قسمت ها، دور از ماجرا گذاشته شده و داستان به زور جلو برده میشود، در سلامت اندیشه ای روایت باید تردید داشت.
داستان اگر انسانی است، باید دست کم در مورد نگهداری از نوزاد داستان، خانم های روایت به صورت طبیعی و انسانی پا پیش میگذاشتند و نه با التماس لطیف!
از موارد دیگری که خیلی سهل و ساده در داستان به جلو برده شد، آشتی کنان محترم خانم با عروسان اش بود. اختلافی دیرینه که با چند پلان ساده، ناگهان برطرف شد و فیلم به سبک روایت های فیلمفارسی یا هندی وار، این مشکل را پوشش داد و بدساخت تر آنکه، هنگام عقد همین مادربزرگ هدیه عروسی اش را به عنوان شرط مطرح کرد. حتی عجیب تر آنکه، مهدی هاشمی یا کاراکتر فرحان، برای سکانس عروسی نبود و رفته بود شمال تا ویلا را برای ماه عسل این عروس و دوماد آماده کند.
از کاراکتر ارسلان که باید حرفی نزد که چقدر بد طراحی شده بود. همه چیزها سهل و ساده و بی منطق می نمود. متأسفانه متن نویسان این مجموعه، خیلی از اصول داستانی یا حتی خیلی از بدیهیات عقلی بیننده را نادیده گرفته بودند.
تنها چیزی که به احترام این همه هنرمند توانا، این همه تجربه نزد فیلمنامه نویسان و حتی کارگردان و البته در اختیار داشتن بهترین شبکه برای پخش میتوان گفت این است که متأسفانه به دلایلی ناگفته، بهره درستی از اینها برده نشد.
ارسال نظر