اگرچه در اوایل انقلاب دغدغه فرهنگی منتج به شکل گیری انقلاب فرهنگی شد اما به علت هیجانی بودن این حرکت و عملکرد ناقص مسئولین وقت و در ادامه آغاز جنگ تحمیلی، توجه به مفهوم مقاومت از حوزه فرهنگی به عرصه نظامی سوق پیدا کرد و طی این زمان مقاومت فرهنگی ذیل مقاومت نظامی مورد توجه قرار گرفت. با پایان دوران دفاع مقدس و روی کار آمدن دولت سازندگی، به سبب آنکه رویکرد و جهت گیری اصلی دولت وقت معطوف به مسائل اقتصادی و به تعبیری سازندگی و به تبع آن تنش زدایی و تعامل با جهان بود، مقاومت فرهنگی به محاقی ویژه رفت و برای نمونه این مؤلفه در ویترین موضوعات فرهنگی و هنری که در سینما متجلی است توسط جریانهای مسلط بر این حوزه به زاویه رانده شد. با وجود منازعه فرهنگی همه جانبه علیه انقلاب اسلامی و این اصل روشن که عنصر حیاتی مقاومت و پا فشاری بر مفاهیم و اصالت بخشی به آرمان ها، تنها استراتژی موثر و ایستادگی و تولید محتوی ارزشی و ماندگار با ابزار هنر، عاملی سرنوشت ساز تلقی می شد چرا که «هنر دقیق ترین و رساترین وسیله انعکاس اندیشه ها و آرمان های شریف می باشد و هر ایده، اندیشه و انقلابی که در قالب هنر نگنجد ماندنی نخواهد بود. (امام خامنه ای؛ ۱۲/۰۳/۱۳۶۳)» اما مقاومت به سهو یا به عمد از سوی متولیان رسمی فرهنگ تا حدودی نادیده گرفته شد.
پرداختن به مقاومت فرهنگی در حاکمیت دولت رفرمیست ها (دولت اصلاحات) نیز جای بحث و توجه نداشت، چرا که در این دولت ها، با توجه به حضور طیف لیبرال در مسند امور، مسائل فرهنگی به شکل وصفناپذیری استحاله شد و فرهنگ وارداتی لیبرالی به عنوان الگویی جذاب اما زهرآگین به جای فرهنگ انقلاب اسلامی معرفی شد.
در این دوران فرهنگ لیبرالی تا حدود زیادی توسط چاپ و ترجمه انبوه کتب به شکل بیمحابا در جامعه اسلامی نفوذ کرد و پس از آن نیز این روند با عیان کردن خویش بر پرده سینما دوره معروف به سینمای گیتار به دستان را رقم زد و متأسفانه این روند در دولت های نهم و دهم علیرغم تلاشهای صورت گرفته نتوانست خود را اصلاح کند و مقوله فرهنگ و بلاخص سینما و رسانه به مانند گذشته در پس پردهی غفلت عقیم ماند تا جایی که امروز با وجود گذشت بیش از سی و هفت سال از تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی و آغاز روندِ گسترده ی صدور مبانی و اصول استکبارستیزی این تفکر در عرصه های مختلف جهانی و بین المللی از جمله مفهوم مقاومت؛ متاسفانه همچنان برخی زمزمه های نشات گرفته از علقه های غربگرایانه شنیده می شود که در قامت اصلاحات، رفورم و با شعارهایی نظیر آرمان های توسعه ی پایدار و ...، دگرگونی نظام اسلامی را پی گیری می کنند.
در این میان فرهنگ و هنر بستری ویژه برای ظهور این قسم تمنیات و اهدای فرصت به دشمنان جهت ساخت چالش برای نظام اسلامی محسوب می شود؛ بستری ویژه که همواره مورد بهره گیری حداکثری مستکبرین قرار داشته و دارد؛ بستری ویژه برای تحمیل مبانی و اصول اجتماعی، باورها، ارزش ها، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر استکبار جهانی به داخل نظام اسلامی ایران که به صورت تهاجمات فرهنگی قابل فهم بوده و در مقاطع مختلف ریزش هایی را درون نظام اسلامی موجب شده است، از این جهت قطع به یقین «ما در زمینهی فرهنگ، با یک تهاجم و جنگ حقیقی و سازمان یافته روبرو هستیم. از طرق مختلف، از راه های بسیار هنرمندانه و خوبی هم وارد می شوند؛ این طور هم نیست که خودشان همهجا مستقیم کار کنند! اینطور هم نیست که همهجا به این تحلیلی که می کنند و این حرفی که می زنند، لباس تهاجم بپوشانند! همهی کارشان به وسیلهی رادیوها و تفسیرهای سیاسی نیست؛ کتاب و مقاله می نویسند، کسانی را در محیط های آموزشی، آموزش می دهند و چیزهایی را منتقل می کنند! (امام خامنه ای؛ ۱۳۷۶/۱۱/۰۴)»
اما فقدان توجه کافی به مفهوم مقاومت بالاخص مقاومت فرهنگی از سوی متولیان رسمی امر فرهنگ موجب سرخوردگی و یا بی تحرکی هنرمندان و دغدغه مندان جبهه فرهنگی انقلاب نبوده است و از همان دهه نخست انقلاب، هنرمندان متعهد تمرکز خود را بر بازنمایی مفاهیم فرهنگ انقلاب اسلامی معطوف داشته اند که از جمله این تلاش ها می توان به برگزاری نخستین دوره جشنواره فیلم مقاومت در سال ۱۳۶۴ اشاره کرد.
اگر چه این جریان در ابتدا نتوانست به عنوان پرچمدار مقاومت فرهنگی اثرگذاری ویژهای داشته باشد اما به عنوان گام ابتدایی بنیان بنایی نهاده شد که هم اکنون رشد یافته و در مسیر ترقی به چهاردهمین دوره رسیده است. جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت هم اکنون به درختی تنومند و سترگ تبدیلشده که توان جریان سازی در حوزه فرهنگی و هنری کشور را دارد.
پس اگر چه در دهه های گذشته هیچگاه دولتهای وقت به نحو مطلوب در تئوریزه کردن خاستگاههای انقلاب اسلامی موفق نبودند اما نباید فراموش کرد در همین جبهه هنرمندان دلسوزی آگاهانه بر این باورند که باید از دل اندیشه ناب انقلابی اقدام به احیا فرهنگ مقاومت قیام نمایند. جشنواره بین الملی فیلم مقاومت نیز که زائیده همین جریان فکری است به دنبال رسالت اصلی انقلاب که بر مبنای مقولات فرهنگی و اعتقادی بود شکل گرفت و به واقع میتوان این جشنواره فرهنگی هنری را برآیند اندیشه ناب انقلاب اسلامی ایران دانست.
بطور کلی عرضه و تعریف محتوی متناسب با مفهوم مقاومت در گونه ی جشنواره ای، ضرورتی غیر قابل انکار دارد که در صورت تطابق کامل آن در بعد کمی و کیفی، اسباب تفوق و برتری جبهه ی مقاومت و عاملی تعیین کننده برای هماهنگی ایشان در مسیر تقابل دقیق و هوشمندانه در برابر اقدامات فرهنگی مستکبرین و عیادی داخلی و خارجی آنها قلمداد می گردد.
به عبارتی دیگر، پتانسیل موجود در این خیز فرهنگی و هنری که هم اکنون چهاردهمین دوره خود را طی میکند این توان را دارد تا رویکرد مقاومت را به حوزه فرهنگی تسری دهد و بدون شک حرکت کردن در این مسیر که در راستای تحولات عمیق در سطح کشوری و جهانی است در صورت پیگیری مصرانه و جدی از سوی برگزارکنندگان این همایش و کمککنندگان آن به سرانجام نیکی خواهد رسید. رسالت اصلی این جشنواره در راستای اهتمام ورزیدن به فرامین رهبری انقلاب و بنیانگذار آن شکل گرفته است و به تبع آن جشنواره سینمایی مقاومت با رویکردی متفاوت به رویدادهای داخلی و جهانی نگاه خواهد کرد و در قالب هنر به مواردی اشاره خواهد داشت که در دستگاه های فرهنگی دیگر به طور عمیق به آنان توجه نمی شود به طور مثال مواردی نظیر تحریمهای اقتصادی، مقاومت و بیداری اسلامی و دستاوردهای علمی و افتخارات جهانی از جمله مواردی است که در طول سالهای گذشته از نگاه بسیاری از سینماگران مغفول مانده است اما همخوانی نزدیکی با اهداف جشنواره فیلم مقاومت دارد.
بر این اساس میتوان گفت جشنواره بین الملی فیلم مقاومت فضای ویژهای را در حوزه فرهنگی کشور ایجاد کرده تا بتوان در راستای جریان سازیهای عمیق فرهنگی و اجتماعی گامهای بلندی را برداشت و با توجه به شرایط خاص و پیچیدهای که در جهان امروز حاکم است، سینماگران انقلابی و پیروان جبهه مقاومت به عنوان پرچمدار فرهنگی در این عرصه میتوانند حقایق جهان امروز را به تصویر بکشند.
پس از این حیث جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت را باید بسیار خوشیمن دانست و آن را به عنوان گامی عملی در عرصه فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی ایران مورد توجه قرار داد و البته باید مراقب بود تا این فرصت ویژه و استثنائی که قدرت جریان سازی فرهنگی در کشور را دارد محدود به موارد سطحی و کمّی نشده و علاوه بر توجه به این موضوع باید کیفیت آثار و جذابیت آنان در دستور کار قرار گیرد. این جشنواره جدای از آنکه فرصت مناسبی برای عرض اندام بسیاری از سینمادوستان است، موقعیت خوبی برای تبیین بسیاری از ناگفتهها در نزد اذهان عمومی است تا در این فضای فشل فرهنگی که هنر لیبرالی با تمام قدرت در حال یکهتازی است به رقابت پرداخته و با کنار زدن این جریان فرهنگی وارداتی بتواند آرزوی دیرین انقلاب که ایجاد بستر فرهنگی مناسب مبتنی بر اسلام ناب محمدی است را به به منصه اجرا گذارد. بنابراین لازم است تا ابعاد جریان سازی جشنواره مقاومت تبیین شود، این جشنواره استراتژیک در سه سطح جهانی، منطقه ای و ملی قابلیت اثرگذاری و جریان سازی دارد که در صورت استفاده صحیح از ظرفیت ها و پتانسیل ها حاصل خواهد شد.
جریان سازی در ابعاد جهانی یکی از مأموریت های ویژه ای است که جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت باید به آن اهتمام خاصی مبذول دارد. نباید فراموش کرد اطلاق عنوان بین المللی (International) بر هر فعالیت و عرضه ی جمعی، دلالتی واضح بر کلان بینی و نگاه عمیق متولیان و مشترکان آن فعالیت داشته و این در حالی است که ابعاد موضوع در بُعد جشنواره ای به گونه ای خاص متجلی و قابل اندازه گیری می باشد؛ از این جهت صرف نظر از تمامی ابعاد و جوانب کیفی و کمی، اصل کلاسه بندی (Classification) و اتخاذ درجه بندی (Grading) بین المللی برای هر جشنواره ای، دلالتی آشکار بر ماهیت استراتژیک (Strategic) آن جشنواره داشته و دارد؛ خواه این جشنواره (Festival) منطبق بر اسناد استراتژیک نظام خاستگاه خویش تنظیم و راهبری شده و یا به گونه ای در تعارض با رویکرد آن نظام قرار داشته باشد و این همه به وضوح در مرور کلی بر عموم جشنواره های دارای گرید بین المللی در سراسر جهان قابل پیگیری بوده و از این جهت بدیهی است که در ایران نیز همانند سایر کشورها، جشنواره های بین المللی از سطحی استراتژیک برخوردار و اهدافی استراتژیک را مورد لحاظ قرار دهد؛ اهدافی که منطقا می بایست آن ها را در ماهیت وجودی نظام جمهوری اسلامی ایران جستجو و سرمنشأ آن ها را در آرمان ها و اهداف کلان نظام اسلامی یافت.
اگرچه این موضوع در ایران در حالی قابل پیگیری و حکایت از سطح استراتژیک جشنواره های بین المللی دارد که تطابق اهداف و هم راستایی بخش عمده ای از این قسم جشنواره ها با اهداف استراتژیک نظام حاکمیتی کشور در تعارض و بعضا تناقض آشکار می باشد؛ تناقضی عموما در مبانی و بعضا در اشکال برگزاری و اهداف پیگیری شده که در جای خود قابل بحث و تامل می باشد اما صرف نظر از این موضوع؛ عموم جشنواره های بین المللی می بایست به جهت برخورداری از ژرف و عمق استراتژیک، متعاقبا از سطحی استراتژیک نیز برخوردار باشند که این همه را می توان به وضوح در متد و روش عمل ایشان بر بستر نظام ملی واحدی پیگیری و در تطابق با دو مفهوم اساسی، منافع ملی (National Interest)و امنیت ملی (National Security)خود مورد جستجو قرار داد.
مبتنی بر این قاعده و همسان دیگر جشنواره های بین المللی، جشنواره ی مقاومت (International Film Festival of Resistance) نیز به جهت گرید و مرتبه ی بین المللی خود، ذاتا از سطحی استراتژیک برخوردار می باشد و از این جهت می توان بُن مایه ی تاسیس جشنواره ی استراتژیک مقاومت را به عنوان یک جشنواره ی بین المللی، در ابعاد شناسی مفهوم مقاومت، به عنوان مفهومی استراتژیک جستجو نمود که ذاتا از جمله مباحث عامی است که همواره در سطح استراتژیک یک نظام غیر وابسته حضور داشته و به صورتی شاخص، در مبانی کلان انقلاب اسلامی و به تبع آن نظان جمهوری اسلامی ایران، از جایگاهی رفیع برخوردار می باشد؛ نظامی که دقیقا نقطهی مقابل هدف ها و اطماع استکبار جهانی قرار داشته و با اعتقاد و باور به مفهوم مقاومت، هر روزه عرصههای پیشرفت و تکامل و تعالی را بیش از پیش می پیماید.
بر این اساس مقاومت مفهومی استراتژیک برای نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود که فراخوان آن در عرصه ی جهانی و تجلی آن در عرصه ی هنر و برون ریز آن در قاعده ی جشنواره مقاومت، گونه ای ویژه از جمع وجوه استراتژیک را جهت یک فعالیت بین المللی استراتژیک پدید می آورد؛ جشنواره ای که با ابزار هنر در غایت مقصود خود می بایست معین سازد چگونه می توان اسطورههای قدرت مادی را شکست، چگونه می توان به نام خدا بُت ها را شکست، چگونه می توان ایستاد و چگونه می توان مقاومت کرد؟
ادامه دارد...
ارسال نظر