چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴

دیاثت فرهنگی به سبک خودشیفته (۲)

سیاه جامگان پروژه نفوذ و «محلل» شدن برای تغییر سبک زندگی ایرانی/ علم یا جهل متولیان فرهنگ و هنر؟ مساله اینست!

دیاثت فرهنگی به سبم خودشیفته

سینماپرس: م.ر.ش/ بحث بر علم یا جهل متولیان فرهنگ نیست، بلکه صحبت در باب نقش آفرینی جدیدی است که به نظر می رسد این بار قصد دارد برای بازگشت هنرمندانی که در خارج از کشور به انواع آلودگی ها و گناهان تن داده و هنرشان را به خدمت ترویج گناه درآورده اند، خط شکنی نماید و نشان دهد همچنان در نگاه مدیران، متولیان، اصحاب رسانه، هنرمندان و حتی بعضاً خواص فرهنگی جامعه مفهومی به نام جرم فرهنگی تعریف نشده و اطلاق عنوان مجرم فرهنگی امری عجیب و غیرمعمول است.

همانگونه که در بخش اول این گزارش با عنوان بازی در زمین دشمن و حرکت گام به گام به سمت برهنگی/ چرا با عدم تعریف جرم فرهنگی، ولنگاری فرهنگی به جامعه تحمیل می شود؟ تقدیم گردید؛ در دوران تدبیر و امید، جریان شبه روشنفکری حاکم بر سینما و تئاتر وارد عمل شده و به تجلیل و زنده نگهداشتن یاد گلشیفته به استفاده ابزاری از خانواده فراهانی پرداخت. اولین حضور جدی خانواده فراهانی در رمضان سال ۹۲ در تلویزیون و سپس همراه با نمادهایی از گلشیفته فراهانی در جشنواره فیلم فجر سی و دوم به عنوان اولین جشنواره کلان و نمود رویکرد فرهنگی و هنری دولت یازدهم رقم خورد.



گرچه با آشکار شدن نشانه های تغییر در دولت حضور خانواده فراهانی در رسانه های مکتوب، مجازی و تصویری افزایش پیدا کرد اما این حضور از بعد زنده نگهداشتن یاد گلشیفته در اذهان حائز اهمیت است.


البته خانواده فراهانی حتی در آن زمان نیز از اعمال گلشیفته اعلام برائت نمی کردند، در واقع همان طور که در چندسال معدود پیش از آن از فسق علنی و بی حیایی های وی تبری نجسته بودند، در دوران جدید نیز این کار را نکرده و بدون کوچکترین عذرخواهی از محضر ملت دوباره به صحنه اصلی فرهنگ و هنر بازگشتند.



از این جهت به عنوان مثال می توان به فیلم سنگ صبور (The Patience Stone) اشاره کرد؛ اثری فرانسوی-افغانی که طی آن گلشیفته به عنوان زنی افغانی، نقش پرستاری همسر مریض خود را بر عهده دارد و البته در سکانسی از فیلم مورد تجاوز واقع می شود.

حضور وی در این فیلم تاریک و سیاه که حتی از دیدگاه فرم هم قابل دفاع نیست، عجیب نبود چرا که وی پیشتر نقش های مشمئزکننده تری را نیز بازی کرده بود و هنر بازیگری خود را در آنها به نمایش گذاشته بود. آنچه عجیب بود حضور پدر و مادر وی در مراسم افتتاحیه این فیلم و اولین تایید رسمی اعمال و رفتار دخترشان و البته پاسداشت هنرنمائی های او بود.



با این وجود همانطور که اشاره شد خانواده فراهانی در ماه رمضان سال ۱۳۹۲  و در حالیکه تنها نسیم تغییر وزیده و هنوز دولت جدید اختیار قوه اجرایی را بدست نگرفته بود، در جعبه جادو ظاهر شدند. به عبارت دیگر مادر گلشیفته که در زندگی واقعی خود از وقاحت دخترش ابراز شرمناکی نکرده است، به سادگی در یک سریال به اصطلاح دینی، آن هم در ماه مبارک رمضان و در سیمای جمهوری اسلامی ایران حضور پیدا نموده و این در حالی بود که هیچ کس به آثار مخرب این حضور توجهی ننمود.


شقایق فراهانی و فهیمه رحیم نیا در سریال "مادرانه"، سریالی که به گفته رحیم نیا در گفتگو با «تماشا»، می شد یک سریال خانوادگی باشد و به علت یکسری اتفاقات، ایفای نقش بهزاد فراهانی در آن صورت نگرفت.

بهزاد فراهانی در سریال "ستاره حیات" که پس از مادرانه به روی آنتن رفت

حضور پررنگ خانواده فراهانی در قاب تلویزیون رمضان ۱۳۹۲

جالب اینکه در همین شرایط، آن هنگام که شقایق فراهانی در نقش مریم، زمانی که در اتاق و در رختخوابش خود را به خواب زده بود، مادرش یا همان فهیمه رحیم‌نیا وارد شده و به او می گوید: " از کی تا حالا با روسری می خوابی؟"

*******

تهیه کننده سریال مادرانه؛ خود را طلبه و شاگرد مکتب حاج آقا مجتهدی تهرانی دانسته و مُسر به استفاده از عکس این عالم ربانی در کارهای تولیدی خود است


البته در آن زمان کسی از تهیه کننده و کارگردان سریال و دیگر عواملی که در انتخاب بازیگران نقش داشته اند نپرسید که آیا در انتخاب هنرپیشه برای شخصیت های فیلم، قحطی بازیگر رخ داده بود که در دوران معطلی و بی کاری بازیگران سرشناس سینمای کشور، فهیه رحیم نیا به عنوان مادر دلسوز فیلم انتخاب شود و یا آنکه وی دارای نبوغ هنری ویژه ای‌ بوده که تنها سازندگان این سریال آن را درک و فهم کرده اند!؟



و شاید هیچ کسی تعجب نکرد که چرا به جای شقایق فراهانی، بازیگری با عقبه دینی بهتر در نقش مریم انتخاب نشد که مخاطب با دیدن نقش مریم، برایش اعمال آن باور پذیرتر می‌شد و نه آنکه با دیدن وی ذهنش به سمت خواهر او سوق پیدا کند؟



جالب این بود که این خانواده پر حاشیه توسط ارگان های رسمی کشور مورد حمایت واقع شدند در حالیکه تعدادی از هنرمندان کشور، تنها به خاطر بازی در بعضی فیلم های شفاف کننده ی فتنه ی ۸۸ مورد حمله فاشیستی شبه روشنفکران قرار ‌گرفتند.


نمونه ای از حملات فاشیستی به بعضی از هنرمندان


اما پس از سریال رمضانی پرمخاطب ترین شبکه تلویزیونی، این بار در جشنواره فیلم فجر المان هایی ظریف و حساب شده از گلشیفته حضور داشت. شخصیت رزا در فیلم سینمایی اشباح، ساخته داریوش مهرجویی، کاملا به تقلید از گلشیفته فراهانی طراحی شده بود، شخصیتی که بازیگر آن، هنگامه حمیدزاده، در میان بهت کارشناسان، موفق به دریافت دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.



جالب آنکه نام پدر گلشیفته فراهانی، یعنی بهزاد فراهانی، در تیتراژ انتهایی فیلم اشباح به نمایش درآمد و جالب تر آنکه در این دوره از جشنواره، شقایق فراهانی، پس از چند سال رکود، با ۶ فیلم پرکارترین بازیگر زن و یکی از سه بازیگر پرکار جشنواره بود. البته شباهت کاراکتر مرونا در فیلم چندمترمکعب عشق به گلشیفته فراهانی نیز قابل توجه بود.


هنگامه حمیدزاده

حمیدزاده در نقش "رزا" در فیلم اشباح


حمیدزاده هنگام دریافت جایزه در اختتامیه فیلم فجر سی و دوم

شخصیت "رزا" بر روی پوستر فیلم اشباح در زمان اکران عمومی


شخصیت "مرونا" در فیلم "چندمترمکعب عشق"

گلشیفته فراهانی


البته پیشتر نیز این اتفاق تکرار شده بود به طوری که می توان گفت گویا جریانی در سینمای جمهوری اسلامی قصد دارد بازیگران جوان زن را به تقلید از سبک و حال بازیگری وی سوق داده و جهت دهی نماید؛ چرا که پس از پناه بردن  گلشیفته به مهد سینمای روشنفکری، در برخی فیلم های سینمایی بازیگران جوان زن از شیوه رفتار و گفتار وی تقلید  کردند که در این باره می توان به نوع بازی آناهیتا افشار در فیلم برف روی کاج‌ها، کاری از پیمان معادی، هم بازی گلشیفته فراهانی در فیلم درباره الی، که در جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر شرکت داشت، اشاره کرد.


آناهیتا افشار در فیلم‌ "برف روی کاج‌ها"


خانواده فراهانی در همین جشنواره فیلم فجر نیز در اپیزودی از فیلم "خانوم" به صورت خانوادگی حضور پیدا کردند، فیلمی که هنگام نمایش آن، سالن برج میلاد مملو از اهالی رسانه شد. در این فیلم بهزاد فراهانی، بازیگری که در جشنواره تئاتر فجر همین سال حضور فعالی داشت، در نقش پدری مهربان، مخالف مهاجرت داماد ورشکسته اش بوده و شقایق فراهانی نقش همسری دلسوز، مهربان و سازگار را ایفاء می کند.


حضور خانواده فراهانی در فیلم "خانوم"

مصاحبه نوروزی بهزاد فراهانی با نامه نیوز و انتخاب بهترین های سال ۱۳۹۲ از نظر وی

بهترین روز سال ۹۲: روزی که کتاب آقای ابتهاج را تمام کردم

و بدترین روز؟ روز کودتای مصر

جذاب‌ترین شخصیتی که می‌شناسید؟ دخترم؛ گلشیفته

اسم فیلم زندگیتان چیست؟ زنده‌باد روستا

بهترین خبری که سال ۹۲ شنیدید؟ کاندید شدن دخترم برای جایزه سزار فرانسه

(کافه سینما به نقل از نامه نیوز)

بهزاد فراهانی که در دولت قبل به صورت علنی به حمایت از هنرمندی های دخترش در خارج کشور نمی پرداخت، در آبان ماه ۱۳۹۲ در پاسخ به اظهارات یکی از بازیگران مرد چنین می گوید:

«آنچه آقای رادان گفته است نظر شخصی ایشان است و برای خودشان، محترم اما به نظر من پیوستن هر هنرمند ایرانی به قافله جهانی هنر چیزی جز ارزش نیست؛ ارزشی سترگ و بسیار والا که باید قدر دانسته شود. کسی که نمی تواند پیوستن هنرمندان به این قافله عظیم را ببیند حتما مفهوم جهان شمول هنر را درک نکرده است. کسی که نمی تواند به قافله جهانی هنر بپیوندد نمی تواند بر او که جهانی شده، خرده بگیرد چراکه قافله جهانی به مراتب برتر از صادرات محلی است.



اما اندکی پس از پرکاری خانواده فراهانی، انتشار تصویر تمام برهنه گلشیفته فراهانی در ادامه برهنگی ها و بی حیایی های پله ای و مرحله به مرحله او بار دیگر این به اصطلاح هنرمند را بر سر زبان ها انداخت و تصویر برهنه او را میلیون ها ایرانی مشاهده کردند. تا جایی که فمینیست ها نیز دست به توجیه پرده دری های وی زده و چنین اقداماتی را برای حل مشکلات زنان غیرسودمند دانستند.


گلشیفته فراهانی بازیگر جوان بالیده در سال‌های پس از انقلاب ۵۷، به بندهایی که روزگاری نه چندان دور به آن‌ها تن داده بود، پشت پا زده و طی مدت چهار سال، هر چند گاه با نمایش سویه‌ای از برهنگیِ تنش، به تیتر خبر و دستمایه‌ تحلیل ناظران بدل شده است. او به اذعان خودش، برای بقا در سینمای غرب، ناگزیر به پذیرفتن قواعدی‌ست که نیازمند گسستن از بندهای سنت و مذهب زادگاهش است. او با بهره‌ گرفتن از حق مالکیت بر تنش و با تن سپردن به نظام «هنر- کالا»پرور، در تلاش است در این بازار پر رقیب، از نظرها دور نماند. پس به تنش متوسل می‌شود و تصویر عریانش را بر جلد مجله‌های هنری فرانسه منتشر می‌کند و برای مدتی نامش را در محافل عمومی بر سر زبان‌ها می‌اندازد.

رها از هر گونه نقد درباره‌ زیبایی‌شناسی عکس‌های منتشر شده و همین‌طور با مسلم دانستن حق اختیار آدمی بر تن خویش، در این میان، تحلیل برخی ناظران نشانه‌شناس، منجر به شخصیت‌سازی کاذب و ارائه‌ تصویری دگرگونه از ماجرا می‌شود. در این دست تحلیل‌ها، دورنماهای مباحث فمینیسم با واکاوی عکس‌ها به شیوه‌ای پسامدرن ترکیب می‌شود و تصاویر به صورت آمیزه‌ای ناهمگون از سنت‌های شرقی و تابوشکنی‌های جسورانه تفسیر می‌شوند و در همین حال رگه‌هایی از مبارزه و سلحشوری هم در آن تنیده‌ می‌شود: زنی رهیده از خاورمیانه‌ پرآشوب با چشمانی مبهوت، نگاهی خالی و لب‌هایی غمزده. همه چیز برای نمایشی تمام و کمال از یک قربانی جهان سومی و بازآفرینی الهه‌ای مصلوب برای مخاطب جهان‌اولی مهیاست؛ شیوه‌ای عاری از تفکر همراه با تزریق ارزش‌های دروغین که هم‌زمان هم با موضوع و هم با مخاطب سازگار می‌شود. سرانجام آنچه برجا می‌ماند ناسازگاری تصویر و هویت و ناهمخوانی معنا و ظاهر است.

این رویه اگرچه در ‌نهایت داستانی ‌رضایت‌بخش را به مخاطبان به تنگ آمده از خفقان عرضه می‌کند، اما حتی هنرمند یاد شده را هم درباره‌ هویت منسوب به خودش دچار تناقض می‌کند، تا جایی که گلشیفته فراهانی، سرآخر با کنایه‌ای به مخاطب ایرانی، او را به دیدن بعد «روحانی» هویتش فرامی‌خواند. فراهانی که پیش‌تر نیم‌نگاهی به جنبش برخاسته پس از انتخابات سال ۸۸ داشت، گویی نه سودای شهرت در غرب رهایش می‌کند و نه می‌تواند از جلب نظر هموطنان دیروزش دل بکند.

با تأملی آگاهانه بر حقیقت این تصاویر و دور از ایدئولوژی‌های عامه‌پسند می‌توان دریافت که تصاویر برهنه گلشیفته فراهانی، تنها تصاویری از یک زن برهنه‌اند؛ نه چیزی کم و نه چیزی بیش.

هنجارشکنی‌های خالی از اندیشه، گستردن بساط کسب و کار با تابوهای خانه کرده در دل جامعه و از همه مهم‌تر خوانش‌های اغراق‌آمیز برآمده از این پدیده‌ها، در درازمدت نه به سود هنرمند است و نه درمانی‌ست بر دردهای جامعه‌ای که فقر و خفقان بیش از همه گریبان زنانش را گرفته است.



پس از آن از یکسو گلشیفته فراهانی در کمال آسودگی به هنرنمایی های گناه آلود خود ادامه داد و از سوی دیگر همچنان در محافل هنری داخل کشور یادش گرامی داشته شد و در شبکه های اجتماعی طرفدارانِ بی عفتی و بی غیرتی، شجاعت وی در پرده دری را ستودند و گاها به حال وی حسرت خوردند که برای اطلاع از نظرات این جماعت، رجوع به صفحه فیس بوک گلشیفته کفایت می کند.


فیلم دو دوست

(Two Friends(به فرانسوی: Les Deux Amis))

محصول سال  ۲۰۱۵ میلادی

اثری با هنرنمایی گلشیفته فرهانی که به گفته پدرش به قافله ی جهانی هنر پیوست و ارزش های خود را ظهور و بروز داد

For the first time in my life I appreciated being a woman. Paris is a city that liberates you as a woman from all your sins that you think you are guilty of, it washes away all of that and you are free.

برای اولین بار در زندگی خوشحالم که زن هستم! پاریس شما را از هر گناهی که فکر می‌کنید به خاطر زن بودن مرتکب شده‌اید رها می‌سازد! شما را پاک می‌کند و احساس آزادی می‌کنید!!

(مصاحبه گاردین با گلشیفته فراهانی ۲۰۱۲ میلادی)



البته ممکن است برخی افراد ساده اندیش که توانایی کلان نگری نداشته و یا هنوز در مغلطه ها و سفسطه های قدیمی حریم خصوصی و آزادی و زندگی شخصی و ... گیر کرده اند، نتوانند درک کنند مگر گلشیفته چه جرمی مرتکب شده است؟ مگر او اختلاس کرده؟ از دیوار کسی بالا رفته؟ هتک حرمت کسی را کرده؟ به کسی تهمت دروغ بسته؟ در دادگاه شهادت دروغ داده؟ خیانت در امانت کرده؟ باعث گسترش فقر در جامعه شده؟ و ... مگر چه اشکال دارد که رسانه ها پیگیر دیدار گلشیفته و همبازی دوران کودکی اش که بازیگر محبوب سریال نمایش خانگیِ این روزهای کشور است، در جشنواره کن باشند؟ مگر چه اشکال دارد که اخبار گلشیفته نیز مانند سایر بازیگرانی که داخل کشور فعالیت دارند، در سایت ها و وبلاگ های مربوطه منتشر شده، فیلم هایش برای دانلود گذاشته شود و ... مگر محبوب بودن جرم است؟!


تیرماه ۱۳۹۵ هجری شمسی جشن تولد گلشیفته فراهانی همراه پدر و مادرش


همان طور که پیشتر اشاره شد عدم تبیین حدود جرم فرهنگی مبتنی بر تعالیم الهی برای مسئولان، هنرمندان و مردم باعث می شود تا بسیاری از افراد دچار شبهه شده یا مغلطه های صورت گرفته از سوی هوادارانِ بی حیایی های گلشیفته فراهانی را منطقی بپندارند. مشخص نیست متولیان عرصه فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی این تبحرِ مثال زدنی و ویژه را از کجا آورده اند که می توانند جمع کردن گناه با هنر را بپذیرند.



قطعا نمی توان از فرد هنرمندی چون گلشیفته که پیشتر احتمالا به سبب حجاب در ایران احساس گناه کرده و امروز با برهنگی کامل در پاریس احساس پاک شدن و رهایی از گناهانی که قبلا حس می نموده، دارد انتظار داشت به خدای نادیده اسلام و احکام و حدودی که برای سعادت بشر وضع فرموده ایمان بیاورد؛ عجیب اینجاست که مدیران جمهوری اسلامی که اهل نماز و عبادت و رعایت شرعیات هستند چطور می توانند هنرِ آلوده به گناهان کبیره و فسق آشکار و علنی را هضم نمایند؟



اما چه مدیران فرهنگی ژست روشنفکرانه ای برای انکار بگیرند و نپذیرند و چه در کمال شگفتی بپذیرند، اگر روزی جرم فرهنگی تعریف و تدقیق شود، حتما امثال گلشیفته فراهانی جزء مجرمان فرهنگی خواهند بود؛ چرا که کسانی که تمایل دارند فحشا در بین افرادی که ایمان آورده اند رواج پیدا کند، گناهکار بوده و حتی اگر محکمه ای در نظام جمهوری اسلامی توانایی توبیخ ایشان را نداشته باشد، قطعا به زودی مجازات عادلانه خویش در محکمه عدل الهی را دریافت خواهند نمود.


إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

کسانی که دوست دارند که زشتکاری در میان آنان که ایمان آورده‏اند شیوع پیدا کند برای آنان در دنیا و آخرت عذابی پر درد خواهد بود و خداست که می‏داند و شما نمی‏دانید

(سوره مبارکه نور، آیه ۱۹)



اما در روزهای اخیر نیز بده بستان پدر و دختر و تمجید از یکدیگر مجددا مجالی را برای آلوده کردن اذهان بسیاری از جوانان و نوجوانان فراهم ساخت. ابتدا پدر به تعریف از هنرِ دخترش پرداخت و ایشان را اعجوبه بازیگری و جوان ایرانی مقتدر ترسیم نمود و اعتراض آمران به معروف را چرت و پرت نامید و در ادامه دختر نیز متواضعانه اعلام کرد هرچه دارد از پدر دارد. تا اینجای کار مساله بدی نیست، پدری از دختر خود ولو دختری آلوده به گناه و بی حیا و ناقض حدودالهی تعریف کرده و دختر از پدرش قدردانی نموده، اما موضوع زمانی به دامنه جرم فرهنگی ورود پیدا می کند که بدانیم این تعریف و تمجیدها نه در محفلی خصوصی با ناظران اندک بلکه در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی و در مقابل میلیون ها انسانی صورت گرفته که بسیاری از ایشان در مرحله نوجوانی به سر برده و با سوق پیدا کردن به هتاکی و فسق از جنس آنچه که گلشیفته و پدرش به نام هنر به این نوجوانان و جوانان غالب می کنند، به هلاکت خواهند رسید و رستگار نخواهند شد.



مرور تنها چند پیام از انبوه پیام های درج شده توسط کاربران ذیل پیام گلشیفته برای پدرش به خوبی نشان می دهد عمق اثرگذاری ایشان در ترویجِ گناه به نام هنر و مظلوم نماییِ هنرمندانه و دنبال کردن اغراض سیاسی، فرهنگی و مذهبی تا چه حد بوده است.



امروز دیگر حساسیت برهنگی های گذشته گلشیفته وجود ندارد، دیگر برای جامعه عادی سازی شده و هنگامی که پدر دختری مدافع عریانی وی بوده و این هنر را بستاید، به جای آنکه دختر را از خود رانده و مورد لعن و نفرین قرار دهد، پس لابد کار دختر درست بوده و هنرمندانه! چه تعبیر دیگری از این تعامل پدر و دختری در جامعه ایرانی می توان ارائه داد؟ در جامعه ای که پدر حافظ شرافت و عصمت دخترش است، پدری پیدا شده که آشکارا عریانی دخترش را تائید می کند آنهم به علت هنرمندانه بودن این عریانی، یکی از نتایج این اقدام عادی سازی ترویج گناه در لباس هنر از یکسو و تغییر و تلطیف بخشی از نگاه های منفی نسبت به برهنگی گلشیفته از سوی دیگر است.


فیلم اظهارات بهزاد فراهانی درباره گلشیفته


به تعبیر بهزاد فراهانی در پاسخ به خبرنگاری که از او می پرسد آیا حاضر است فیلم های گلشیفته را همراه خانواده و نوه هایش تماشا کند؟، نباید به دختر ایشان پرداخت بلکه باید دنبال فسادهای میلیاردی و ساماندهی فقر و فلاکت و بدبختی در کشور بود. به راستی چه اهمیتی دارد یک دختری که با رضایت والدینش در فرنگستان مشغول امورات هنری است، بیاید و هراز چندگاهی جلوه ای از عریانی را به نمایش بگذارد؟ آنهم زمانی که کشور درگیر مشکلات فراوان اقتصادی است و این دقیقا همان منطقی است که بر اساس آن فراهانی پدر، به توجیه اعمال گلشیفته پرداخته و برای توجیه بی اهمیت بودن رفتار دختر خود از برای خبرنگاری استدلال می نماید!



اما گویا نقش آفرینی گلشیفته در دامن زدن به ولنگاری فرهنگی و طبیعتا تسریع اضمحلال فرهنگی و نابودی مؤلفه های فرهنگ زندگی اسلامی ایرانی به عرضه برهنگی ختم نشده و نامبرده عهده دار مسئولیت های دیگری نیز در این زمینه هست که در این باره می توان به ساخته شدن فیلم حلاله در آینده ای نه چندان دور با هنرنمایی وی اشاره کرد. به این ترتیب در سال ۹۵ که در آن چندین بار رسانه های وابسته به جریان روشنفکری بازگشت گلشیفته را در دستور کار قرار دادند با گذشت از نیمه به حمایت بزرگترین جشنواره سینمایی کشور از جشنواره ای که مهمترین دستاوردش تولید فیلمی با هنرآفرینی این بازیگر است ختم شد.



بر این اساس در روزهای اخیر اتفاقی جالب رخ داد و به یکباره و آن هم پس از حدود یک ماهی که دوباره گلشیفته فراهانی به تیتر رسانه ها تبدیل شده بود؛ به گونه ای که بی بی سی فارسی خبر داد یکی از دستاوردهای جشنوارده دیدار تاجیکستان که با حمایت مادی و معنوی جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شده است؛ ساخته شدن یکی از فیلمنامه های بختیار خدانظر اف، سینماگر تاجیک با بازی گلشیفته فراهانی است.

گزارش ویژه بی بی سی فارسی از جشنواره دیدار تاجیکستان


در این راستا بدون درنظر گرفتن نحوه ی ورود و اصولا بررسی شان و جایگاه جشنواره فیلم فجر در مشارکت هایی این چنینی و آن هم در شرایطی که در شرایط اقتصادی امروز کشور که با تدبیر دولت یازدهم به رکودی فراموش ناشدنی گرفتار آمده و همچنینی بدون لحاظ پیش ذهنیت های موجود از نقش بنیاد سوروس در فتنه ی سال ۱۳۸۸ و اینکه هفتمین فستیوال دیدار  با کمک مالی انستیتوی جامعه باز- بنیاد مدد، یک نهاد وابسته به صندوق سوروس و دفتر همکاری‌های سوئیس در تاجیکستان برگزار می‌شود و پیش داوری ایجاد ارتباطات عاطفی میان جشنواره فیلم فجر و بنیاد سوروس و ... باید توجه نمود که اصل حضور ایران و حمایت جشنواره دیدار تاجیکستان از فیلم حلاله با بازی گلشیفته فراهانی، از دو حال خارج نیست: یا متولیان سینمایی کشور آگاهانه و عامدانه از این جشنواره حمایت کرده و این دستاورد را از پیش می دانسته اند و یا آنکه  جمهوری اسلامی آنقدر بی در و پیکر است که به راحتی بیت المال و بودجه عمومی کشور صرف برگزاری محافلی می شود که از درون آنها فیلم های ضد فرهنگ اسلامی بیرون می آید.



به راستی کدام یک از این دو حالت برقرار است؟ آیا متولیان سینمایی و حامیان این جشنواره نفوذیان عرصه فرهنگ و دشمنانی آگاه هستند یا دوستانی نادان که بدون علم و اشراف کامل، بر مصادری نشسته اند که لایق آن نبوده و عرضه صیانت از فرهنگ خودی را ندارند؟ این افراد در زمان برگزاری جشنواره تاجیکستان خواب بوده اند؟



در هر حال بحث روی علم یا جهل متولیان فرهنگ نیست، بلکه صحبت در باب نقش آفرینی جدید گلشیفته فراهانی است که به نظر می رسد این بار قصد دارد برای بازگشت هنرمندانی که در خارج از کشور به انواع آلودگی ها و گناهان تن داده و هنرشان را به خدمت ترویج گناه درآورده اند، خط شکنی نموده و نشان دهد راه بازگشت باز است و حتی اگر در بیرون از مرزهای ایران برهنگی را تجربه کرده باشید، می توانید شاید حتی با استقبال متولیان امر به کشور برگردید.


پس همانگونه که امروز برخی هنرمندان جم رفته خواستار بازگشت به کشور و لابد ادامه فعالیت هنری خویش هستند؛ چه اشکال دارد فیلمی با بازی گلشیفته فراهانی دستاورد جشنواره ای باشد که با حمایت جشنواره فجر انقلاب اسلامی همراه بوده است و در آینده ای نزدیک این بازیگر به کشور باز گردد؟


بر این اساس باید پذیرفت که متاسفانه با گذشت نزدیک به ۴۰ سال از استقرار نظام و تشکیل جمهوری اسلامی، همچنان در نگاه مدیران، متولیان، اصحاب رسانه، هنرمندان و حتی بعضاً خواص فرهنگی جامعه مفهومی به نام جرم فرهنگی تعریف نشده و اطلاق عنوان مجرم فرهنگی امری عجیب و غیرمعمول است.



پس نباید فراموش کرد که همین جهل و ناآگاهی از جُرم فرهنگی است که موجب می شود تا یکی از نمایندگان مجلس که به واسطه ی رانت آقازادگی خود، همواره در حوزه های مربوط به فرهنگ از ساپورت گرفته تا گشت ارشاد و ... ورود پیدا کرده و با یدک کشی عنوان پدر شهید خویش و ربط خود به فضل پدر، در خردادماه ۱۳۹۵هجری شمسی، طی پاسخ به سوالی گفت: « اگر حتی خانم گلشیفته فراهانی هم توبه کند هیچ اشکالی ندارد و می‌تواند برگردد به دامان اسلام البته این را باید از فقها سؤال کنیم ولی فکر می‌کنم هر گناهی قابل توبه کردن است.» و تنها چند روز پس از این سخنان بود که گلشیفته فراهانی در مصاحبه با یک رسانه فرانسوی اعلام کرد دیگر برهنه نمی شود!


گلشیفته به "فرانس اینتر" گفته است زمانی که این کار را کرد، می‌خواست بگوید که به این صورت نگاه کنید و به این بدن نگاه کنید: "آیا من خطرناکم؟ آیا احساس خطر می‌کنید؟ آیا من شما را تهدید می‌کنم؟ اگر چنین است، به این نگاه کنید، خیلی خوب به این نگاه کنید، برای شما خوب است."


در مجموع بار دیگر باید تاکید کرد تا زمانی که ابعاد جرایم فرهنگی بر حسب تاثیرات مخربی که مجرمان فرهنگی بر پیکره فرهنگ جامعه وارد می کنند تعریف، تدقیق و تبیین نشود، همچنان باید شاهد بود که گناهکاران و طالبانِ رواجِ زشتی ها در جامعه مومنین گستاخانه حدودالهی را زیرپا گذاشته و این عمل قبیح را آشکارا در رسانه های عمومی به عنوان هنر جا زده و از آن دفاع کرده و در نهایت به آمران به معروف تاخته و ایشان را بابت مطالبه گری گزاره ای حق مواخذه نمایند و البته در این میان مدیرانی که اساسا قائل به جرم فرهنگی نیستند آشکار و نهان از این افراد حمایت کرده و یا زمینه ساز فعالیت مجدد ایشان در حوزه های مختلف فرهنگ و هنر باشند.



پایان

نظرات

  • هانیه ۱۳۹۵/۰۸/۱۳ - ۱۰:۳۶
    2 2
    عالی بود..ممنون
  • بنده خدا ۱۳۹۵/۰۸/۱۸ - ۰۱:۳۹
    5 0
    متاسفانه نه تنها جرم فرهنگی تبیین نشده،رسیدگی به جرم در سایر حوزه ها هم در سایه مصلحت اندیشی در نطفه خفه می شود. عجیب است در نظامی که اسلامی بودن رایدک می کشد هیچ اعلام برائتی از چنین افراد مجرمی نمی شود و جایگاه چنین خاطیانی حتی ذره ای تنزل پیدا نمی کند! رسیدگی به جرمشان و جاری کردن حد که جای خود دارد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.