دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۶

گفت و گویی با علی اکبر ثقفی کارگردان «هلن»

آقای ایوبی! خروجی مدرسه ملی سینما چیست؟/ شعار می دهند و اجرا نمی کنند!

ثقفی تهیه کننده در نشست خبری فیلم مرگ کسب و کار من است

سینماپرس: علی اکبر ثقفی اظهار داشت: یک سال و نیم طول کشید تا آقای ایوبی با سینما آشنا شود و به نظرم مهم ترین مساله در انتخاب نامناسب برخی از مدیران سینمایی بوده است. از سویی ما از ایشان توقع داشتیم که وضعیت جشنواره فجر را متحول کند.

فیلم «هلن» چند روزی است که وارد چرخه اکران سینمای ایران شده است؛ شرایطی که مورد نقد فیلمساز و تهیه کننده اش قرار دارد. هفته پیش و در آستانه غروب در دفتر فیلمسازی علی اکبر ثقفی مقابلش نشستم و بدون هرگونه قضاوت درباره کیفیت فیلمش، درباره شرایط فیلمسازی و نحوه اکران فیلم و وضعیت مدیریتی سینما سخن گفتیم.

از آخرین کارگردانی شما سال ها می گذرد. لذت قرار گرفتن پشت دوربین مهم ترین دلیل ساخت فیلم «هلن» بود و یا نکته های دیگری وجود داشت؟
ابتدای ورودم به سینما با فیلمنامه نویسی بود و از آن زمان علاقه به فیلمسازی داشتم اما با توجه به سوابق تهیه کنندگی ام که در یک ارگان دولتی بود، به دنبال تهیه کنندگی برای آثار سینمایی رفتم. تهیه کنندگی ام در سینما ادامه یافت تا این که پسرم؛ امیر در شرایطی قرار گرفت تا بتواند فیلم بسازد و من هم دغدغه های فیلمسازی خود را در او پیدا کردم و سعی کردم حمایتش کنم. البته هیچ وقت در تهیه کنندگی هم پشت میزنشین نبودم و در همه آثاری که تهیه کردم خودم در محل فیلمبرداری حاضر بودم.
برخی درباره تهیه کنندگی سال های اخیر شما نقد دارند که چرا فقط آثار پسرتان را تهیه می کنید؟!
من این جا اعلام می کنم اگر فیلمساز جوان و خلاقی وجود داشته باشد و اطمینان پیدا کنم که می تواند فیلم خوب بسازد حتما حمایتش می کنم. البته باید بتوانم منابع مالی اش را تامین کنم و اگر 50 درصد از سرمایه فیلم به عهده من باشد، ارشاد و فارابی هم باید نصف دیگر را فراهم کنند. فیلمسازان جوان خیلی مهجورند اما واقعیتش فیلمسازی حرفه گرانی است.
چگونه به «هلن» رسیدید؟
امیر ایده ای داشت که من دوستش داشتم و با همدیگر آن ایده را دنبال کردیم و ایشان به همراه عروسم؛ خانم سروش فیلمنامه اش را نوشت. بعد از تکمیل نگارش هم بستر لازم برای تهیه فیلم مهیا شد و مراحل مختلف را دنبال کردیم تا به اکران رسیدیم.
سینمای اجتماعی در طی سال های اخیر به لحاظ کمی رشد فزاینده ای پیدا کرده و معمولا هم تحت ژانر «ملودرام» ساخته می شود. اما شباهت بسیاری از این ملودرام های اجتماعی حتی موجب پاپس کشیدن مخاطب شده است.

فکر می کنید فیلم «هلن» چه مختصات متفاوتی در این نوع سینما و برای مخاطب امروز دارد؟
هر چیزی تعریفی دارد. مثلا هنگامی که می گوییم سینمای اجتماعی باید به شرایط و چارچوب این سینما و نزدیکی اش به زندگی مردم دقت کنیم. ما در فیلمنامه و اجرای «هلن» این موارد را مورد توجه قرار دادیم و فیلم «هلن» موضوعی برای امروز دارد. به نظر من فیلم اجتماعی باید نگاه آسیب شناسانه داشته باشد وگرنه خیلی از فیلم های اجتماعی تبدیل به هجو خواهد شد.
اما همه فیلمسازان اجتماعی بلا استثناء، ادعای آسیب شناسانه بودن فیلم خود را دارند!
من نمی خواهم از فیلم به خصوصی اسم ببرم اما به نظرم بعضی فیلم ها مثل قطار شهر بازی اند و تماشاگر بعد از پایان دوباره به همان نقطه اول می رسد و هیچ چیز گیرش نمی آید! آن فیلمساز یا تنها به دنبال کسب منابع مالی از طریق سرگرمی صرف بوده و یا اصلا توان ساخت فیلم اجتماعی موثر برای جامعه خود را ندارد. البته فیلمسازانی هم هستند که هم آثار هنری می سازند و هم می توانند مخاطب را جذب کنند که یکی دو نفر بیشتر نیستند و یکی همین آقای فرهادی است. اما برخی فیلم ها انقدر ضعیف و سخیف هستند که حتی آدم خجالت می کشد با خانواده اش آن ها را ببیند!

فیلم «هلن» چقدر نگاه امیر ثقفی را در برگرفته و چقدر جهان شما را دارد؟ چون نگره فیلمسازی تان کاملا از هم فاصله دارد؟
ببینید، شاید به امیر می گفتیم «هلن» را بساز اصلا نمی ساخت چون دنیایش فرق دارد. البته خودش فیلمنامه را نوشته و هنگامی که نویسنده فیلمنامه ای را می نویسد انگار دارد آن را اجرا می کند با این وجود نقش کارگردان همه چیز را نهایی می کند. این را هم بدانید که شرایط فیلم هایی که ما در موسسه می سازیم کاملا متفاوت است و اتاق فکری داریم که به یک جمع بندی درباره تولید فیلم می رسیم و از دوستانی هم کمک می گیریم. مثلا امکان دارد به شما فیلمنامه را بدهیم و نظرتان را بخواهیم تا در نهایت براساس خرد جمعی بتوانیم تولید را شروع کنیم.
روش فیلمسازی سنتی شما هم در مواجهه با شیوه مدرن دستخوش تغییر شده است؟ مثلا از استوری برد پیش از شروع فیلمبرداری استفاده کنید.
بله، ما قبل از فیلمبرداری همه چیز را به شکل استوری برد آماده می کنیم و لوکیشن ها از قبل انتخاب شده و همه موارد را بررسی می کنیم و در نهایت وقتی همه چیز در ذهن مان ساخته شد به سمت اجرا می رویم.
اما متاسفانه نزد برخی از فیلمسازان جوان و حتی پیشکسوتان سینما اندیشه در سینما موجود غایبی است و فیلمسازی تنها معادل دوربین به دست گرفتن تعریف می شود!
مسائل زیادی در ساخت یک فیلم استاندارد لازم است که شما خوب می دانید. مثلا دانستن زیبایی شناسی تصویر و یا توجه به کادر و جزئیات تصویری و شکل دیالوگ نویسی و هر نکته ای حتی خارج از دانش سینما می تواند به فیلمساز کمک کند. برای نمونه امیر ثقفی تعداد بسیار زیادی از نقاشی های بزرگ جهان را دیده بود تا پلان های مورد نظر خود را در فیلم «مردی که اسب شد» پیدا کند.
«مردی که اسب شد» جزو آثار هنرمندانه سینمای ایران است که متاسفانه در سینمای مصرفی ایران مهجور واقع شد!
بله اما منتقدان جدی سینما مثل آقای سعید عقیقی فیلم را تحسین کردند و جناب پرستویی از ارزش های فیلم به بزرگی یاد کرد. به هر حال در سینما اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد.
معمولا آثار کمدی در هر فصل اکران سینمای ایران به عنوان مهم ترین انتخاب مردم در گیشه محسوب می شوند. فکر می کنید فروش میلیاردی این گونه آثار که معمولا به لحاظ کیفی ضعیف هم هستند، موجب از بین رفتن هر نوع نگاه و ژانری در سینما خواهد شد؟!
من مخالف ساخت فیلم های کمدی نیستم اما از این که در یک جریان نابرابری داریم رقابت می کنیم گلایه دارم. یک اثر هنری در گذر زمان خود را حفظ خواهد کرد اما آثار مصرفی با وجود فروش زیاد خیلی زود فراموش می شود. من یادم می آید در دهه 60 و زمان مدیریت آقایان انوار و بهشتی شرایط متفاوتی نسبت به امروز وجود داشت و فیلم های فرهنگی و ارزشی درجه «الف» می گرفتند و فیلم های متوسط «ب» و فیلم های ضعیف کمدی که الان در سینمای ایران غالب هستند، درجه «ج» می گرفتند. متاسفانه الان فیلم های «ج» همه فضای سینما را گرفته اند در حالی که این فیلم ها در آن دوران حتی امکان این را نداشتند که به راحتی اکران شوند!


فکر می کنید مدیران فعلی سینما نگاهی فرهنگی به سینما ندارند؟!
من نمی خواهم از کسی نام ببرم و به طور حتم مدیران فعلی سینما و آقای ایوبی دوستدار سینمای فرهنگی هستند. اما برخی اتفاقات هم در این سینما می افتد که دلیلش را نمی دانم. مثلا فیلم «اروند» که درباره شهدای غواص بود و خوب هم ساخته شد مگر فیلم بدی بود که مورد حمایت قرا نگرفت؟! من دلیلش را نمی دانم. البته آقای ایوبی خوشبختانه اهل کتاب و شعر و مولاناشناس است و ...
اما این ها دلیل نمی شود که فردی مدیر سینمایی خوبی هم باشد!
به نظرم ایشان به عنوان مسئول سینمایی باید به همه فیلمسازان و گونه های سینمایی توجه کند. گاهی ما تنها می خواهیم آمار بدهیم و جشنواره ای را اجرا کنیم. برخی هم از این می ترسند که مدیریت شان آسیب ببیند و رشد سینما را به شکل آماری می بینند یا به صورت گلخانه ای مدیریت می کنند. ما اگر سینمای ایران را آسیب شناسی کنیم خیلی مشکلات وجود دارد که یکی از آن ها همین بی عدالتی در اکران است.
خیلی واضح بگویید دلیل شرایط نابرابری که در اکران اتفاق می افتد، چیست؟
الان جریان فیلم ها در اختیار فیلم های پُرفروش قرار گرفته است و در ابتدا باید مدیران سینما این جریان را تغییر بدهند و بعد خودمان و صنوف سینمایی مانند کانون کارگردان ها باید در مقابل بی عدالتی ها واکنش نشان دهیم. من خودم عضو این کانون هستم اما یک نفر نمی تواند کاری کند. فیلم «هلن» با سرگروهی کوروش اکران شده و تازه شرایط بهتری نسبت به بسیاری از فیلم ها دارد اما با این وجود به من سانس ظهر می دهند اما سانس های فوق العاده در اختیار فیلم گیشه پسند قرار گرفته است. این حرف های که به شما می گویم امکان دارد به برخی بربخورد و فیلمم را در اکران اذیت کنند اما به درک که این کار را انجام دهند! اگر قرار است من از یک چیز باطل دفاع کنم که دیگر خودم اشکال دارم. من می گویم عدالت یعنی هرچیزی سر جای خودش قرار بگیرد. می بینیم که برنامه سینمایی تلویزیون اگر فیلمی مربوط به دوستش باشد را حسابی تحویل می گیرد اما فیلم بی پناه در آن جایی ندارد.

پاسخ ندادید که مشکل اصلی این بی عدالتی در اکران کجاست؟
همان هایی که از سینما ارتزاق کرده و به تدریج قوی شده و صاحب سالن شدند. آن ها هم فیلم تهیه می کنند و هم پخش قدرتمندی دارند و کلا سینما را در دست گرفتند. زور یک فیلمساز مستقل هم به این ها نمی رسد و نابود می شود.
نقش شورای صنفی نمایش در اکران تا چه اندازه است؟
همگی دوستان من هستند اما درباره اکران چه کاری توانستند انجام دهند؟ غیر از فیلم های جشنواره حدود 57 فیلم در نوبت اکران قرار دارند و تازه من شرایط بهتری از بقیه دارم اما بهترین فیلم هم می ساختم هنگامی که در سانس مناسبی اکران ندارم چگونه می توانم مخاطب خود را پیدا کنم؟ به نظرم مدیریت این مساله به عهده آقای فرجی و همکارانش در شورای صنفی است و باید عدالت را رعایت کنند. شورای صنفی وظیفه نظارتی دارد. من نمی خواهم همه چیز را تاریک نشان دهم و انصافا در این سال ها سینمای ایران رشد خوبی داشته و به موفقیت های بزرگی هم دست یافته است و حتما مدیران فعلی سینما هم تلاش هایی کردند.

امتیازتان را به دوران مدیریتی آقای ایوبی هم اعلام کنید!
من 2 نوع امتیاز به آقای ایوبی می دهم یکی درباره شخصیت فردی ایشان است که برایم خیلی قابل احترام هستند چون انسان باوقار و اندیشمند و باسوادی است. شخصیت دیگرشان به عنوان مسئول سینمای ایران است که مواردی بوده که می تواند نقد شود. به هر حال یک سال و نیم طول کشید تا ایشان با سینما آشنا شود و به نظرم مهم ترین مساله در انتخاب نامناسب برخی از مدیران سینمایی بوده است. از سویی ما از ایشان توقع داشتیم که وضعیت جشنواره فجر را متحول کند و باید از مدیران مناسب استفاده می کرد. در جشنواره فجر یک سال 22 فیلم و سال بعد 33 فیلم انتخاب می شود. یک سال بخش جوانان حذف می شود و سالی دیگر وجود دارد! امسال بخش «هنر و تجربه» جشنواره فجر بدون هرگونه نظارت مسئولان این گروه و مدیران سینما خیلی سرد برگزار شد. از طرفی مدرسه ملی سینما درست کردند اما آیا نباید در این مدتی که راه اندازی شده خروجی اش مشخص شود؟! آیا این نوع برنامه ها در دوره مدیریتی آینده سینما هم ادامه پیدا می کند؟ هیچ چیز مشخص نیست، همان گونه که شورای عالی سینما بعد از دوران مدیریت آقای شمقدری تعطیل شد. همیشه خیلی شعارها می دهند اما اجرایی نمی شود و این به دلیل عدم برنامه ریزی است.

مرتضی اسماعیل دوست

* آینه نیوز

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.