به گزارش سینماپرس، تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر فلسفه مقیم لندن در مطلبی با عنوان "صداوسیما، کارخانه پرهزینه تولید نارضایتی ملی" نوشت:
بهیچ وجه نباید اسیر جو هیجان کاذب این بیست و چهار ساعت اخیر شد و نباید نادانسته به این جو که تا حد زیادی ساخته رسانههاست دامن زد. اما این بیست و چهار ساعت اگر یک درس داشته باشد اینست: به روز نبودن سیاستهای خبری رسانه رسمی کشور تا جایی که میتوان صداوسیما را خطری امنیتی برای دولت-ملت ایرانی خواند.
صداوسیمایی که نه فقط شبهای کلیدی مذاکرات هستهای که شب انتخابات ریاست جمهوری نود و شش که میلیونها نفر بیدار و منتظر اعلام نتایج میمانند از چهار کانالش برنامه مستند نشان میدهد تا انگار با اصرار میلیونها بیننده را به سمت بیبیسی و رسانههای دشمن هل بدهد.
صداوسیمایی که در زمان زلزله با عدم اطلاعرسانی به موقع بازار هزار شایعه را از سوی امثال آمدنیوز که مثل مغولهای فضای ذهنی ایرانیان میمانند فعال میکند.
صداوسیمایی که تظاهرات بیست و پنج خرداد هشتاد وهشت مردم تهران را(فارغ از نگاهمان به ان تظاهرات) ثانیهای پوشش نداد تا از همان شب دولت بریتانیا بتواند رهبری بخش بزرگی از بازار خبری و افکار عمومی مردم ایران را بواسطه بیبیسی فارسی به وزارت خارجهاش در لندن منتقل کند.
صداوسیمایی که سالهاست کلمهای از تجمعات و اعتراضاتی که تمام کشور از آن مطلعند نمیگوید ولی همان شبش انگار بخواهد مخاطبان را آزار دهد از تجمعی در لبنان و فلسطین ده دقیقه برنامه میگذارد. صداوسیمایی که همین امشب در اخبار بیست و سی فیلمی از تظاهرات مردم بحرین را با تیتر «ادامه آزادیخواهی مردم بحرین علیه حکومت آلخلیفه» پخش میکند ولی کلمهای از اعتراضات مشهد و نیشابور و کرمانشاه هنوز نگفتهاست. انگار عمدی داشته باشد که بیننده عادی، مظلومان بحرین و غزه و لبنان را مقابل خودش ببینید. (چه بسا این رفتار صداوسیما بود که شخص نگارنده که امروز حاضرست جانش را فدای فلسطین کند تا زمانی که ایران زندگی میکرد مردم مظلوم فلسطین را مقابل خود میدید.)
عبدالعلی علیعسگری رییس صداوسیما اسفند گذشته گفته صداوسیما هیچ مشکلی ندارد جز بودجه. و گفته بودجه صداوسیما چهار هزار میلیارد تومن است و بودجه بیبیسی فارسی شش هزار میلیارد تومن. عددهای آقای علیعسگری به صراحت اشتباه است. آنچه بودجهاش شش هزار میلیارد تومن است کل سازمان بیبیسی است. از بیبیسی داخل بریتانیا که برخلاف بیبیسی فارسی رسانهای مردمی و حتی آموزشی محسوب میشود تا بیبیسی جهانی تا بیبیسی زبانهای مختلف که بخشی از سلطهگری استعماری و بساط جنگ نرم بریتانیاست.
آنچه بودجهاش کمی بیش از صداوسیماست سازمانی است که بزرگترین تولیدکننده خبر، سریال داستانی و مستند تاریخی و علمی در جهان است. اخبار رادیوی انگلیسی زبانش روزانه صدوپنجاه میلیون شنونده دارد. از هند تا امریکای لاتین و آفریقا و ایران و حتی بازار سرگرمی آمریکا و اروپا را در سیطره خود دارد. به عبارتی بزرگترین ماشین جنگ نرم جهان است. چنان قدرتمند که وقتی سال دوهزار و سیزده ناتو میخواست تنش با روسیه را افزایش دهد تهدید به راه انداختن تلویزیون بیبیسی روسی کردند. و یکی از بخشهای کم اهمیتش با سالی ۸۰ میلیارد تومن همین بیبیسی فارسی صد و پنجاه نفره است که همگی میزان عمق تخریبش در منافع ملی ایران را این سالها دیدهایم و هنوز نتوانستهایم پدافند دفاعی مناسبی مقابلش پیدا کنیم. چه کار دارد به صداوسیمایی که بازار ایرانش را هم به دشمنان واگذار کرده.
بیست و چهار ساعت اخیر نشان داد که مساله صداوسیما زیادی بودجهاش است. بینیازیش به مخاطب. نگاه متفرعنانه و مستکبرانه مدیریتی. هربار میبینم که رهبری هشتاد میلیون ایرانی شخصا آستین ها را بالا میزند و شخصا مجبور میشود مقابل «رادیو انگلیسی» بایستد و یا جزییات مقابله با جنگ نرم را بگوید مطمین میشوم صداوسیما با دهها هزار کارمند ناکارآمد است. احتمالا به همین علت رهبری بارها صراحتا گفتهاند انتقاد از صداوسیما ربطی به انتقاد از ایشان ندارد.
آنچه صداوسیما از مدیریت بحران آموخته یک کلمهاست: سر در برف کردن و انتظار کشیدن تا این بحران تمام شود. انگار نمیدانند همانطور که دورتادور این کشور را پایگاههای نظامی آمریکا محاصره کردهاند، دورتادور اذهان این مردم را هم پایگاههای رسانهای دشمن محاصره کرده و انفعال ما تنها و تنها به معنی واگذار کردن خطوط دفاعی و بیپناه گذاشتن شهر در مقابل اشغالگران فرهنگی است.
اگر به دنبال منبع شعار ارتجاعی و امپریالیستی «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» میگردید، تحقیق و تفحصی از صداوسیما به راه بیاندازید.
پ.ن: تا به حال سه بار به یمن شجاعت آتشباختیارهای جوان در صداوسیما حضور داشتهام. احتمال میدهم این متن پایان دعوت شدنم به صداوسیما باشد اما زمان گفتن این سخن در این بزنگاه بود. فردا دیر میبود و جای مصلحت اندیشی نبود.
ارسال نظر