به گزارش سینماپرس، اگر بخواهیم به «کامیونِ» پرتوی ستاره بدهیم، از بین ۵ ستاره، فقط ۲ ستاره نصیبش می شود؛ یکی از آن ها به خاطر بازیِ روان و باورپذیرِ سعید آقاخانی و دومین ستاره هم به خاطر سکانس های ابتدایی فیلم و اینکه کارگردانِ ۶۲ ساله ی آن، از روستاهای منطقه سیلوانا در استان آذربایجان غربی تا ارومیه و میانه و تهران را برای ساخت فیلمش، زیر پا گذاشته.
«کامیون» سرگذشت زنی به نام «اسرین» است که در حمله داعش به ایزدی ها (ایزدی نام دینی پر رمز و راز است با حدود نیم میلیون پیرو که بیشتر در حوالی کوهستان سنجار مستقر هستند. گرویدن به دین ایزدی ممکن نیست و تنها میشود ایزدی متولد شد. ایزدیها یکتاپرست هستند.) و از ترس اسارت، به توصیه پدرش (ماموستا ژیوار) با کامیونی راهیِ تهران می شود تا همسرش را پیدا کند.
در این سفر، برادر شوهرش (ژیکان) و فرزند خردسالش (شوا) به همراه چند تکه از وسائل منزلش او را همراهی می کنند اما نقش اصلی این فیلم را «بهروز کنگاوری» با بازی سعید آقاخانی برعهده دارد که هم راننده کامیون است و هم به عنوان یک مرد غیرتمند ایلامی و ساکن سومار، تمام تلاشش را می کند تا اسرین به شوهرش برسد. در این جاده گردی و تهران گردی البته اتفاقات مختلفی رخ می دهد که برخی از آن ها باورپذیر و بعضی هاشان به شدت اگزجره است.
به گفته کامبوزیا پرتوی (کارگردان) جرقه این فیلمنامه در زمان ساخت فیلم گلنار در سال ۱۳۶۷ در ذهن او زده شد. زمانی که سیدعلی سجادی حسینی که دستیار او بود، بارها لوکیشن فیلم را به مقصد شهر، ترک کرد و عاقبت معلوم شد که او وسائل زندگی اش را با کامیونی به تهران آورده اما خانه ای که اجاره کرده است، مهیا نشده.
او بعدها این جرقه را با موضوع آوارگان جنگی و با محوریت طالبان نوشت اما ۱۸ سال نتوانست آن را بسازد. در دوران تصدی جواد شمقدری بر سازمان سینمایی هم گفته شده بود که با فیلمنامه مشکلی ندارند اما اجازه کارگردانی آن را به پرتوی نمی دهند! پرتوی حتی قرار بود این فیلم را در ترکیه و با بازی بهروز وثوقی جلوی دوربین ببرد اما تنگناهای اقتصادی این فرصت را به او نداد و عاقبت، با مهیا شدن شرایط، کامیون را در جاده های سرد شمالغرب کشور به راه انداخت و داعش را جای طالبان نشاند.
اگر چه موضوع اصلی «کامیون» هیچگاه قدیمی نمی شود و جنگ و آوارگی همواره بر پیشانی ملت های ضعیف، نقش بسته است اما «کامیون»ِ پرتوی همچون نان بیاتی است که در سالهای انتهاییِ دهه ۹۰ نمی شود از دیدنش لذت برد. انگار پرتوی در به روز کردن فیلمنامه اش، جز تغییر نام طالبان به داعش و نشان دادن چندین باره ی پرچم سیاهِ این گروه و آن سکانس بسیار ضعیفِ تیرخلاص داعشی ها به ایزدی ها، اقدام دیگری نکرده است. نه گفتارها به روز شده و نه حتی ورود واقعیِ بازیگری در قد و قواره «نیکی کریمی» توانسته «کامیون» را از بُکسُوات نجات دهد.
نیکی کریمی در فیلم «کامیون» ساخته کامبوزیا پرتوی
«کامیون»ِ بهروز کنگاوری (که فامیلی اش از یک شهر در استان کرمانشاه است و اصالتی ایلامی دارد!) بی دلیل با ماشین بی ام دبلیوی نیکی کریمی تصادف می کند و در حالی که همه جماعت کوچه و خیابان با دیدن کریمی و شناختن او، اظهار تعجب و نگرانی می کنند(!) با مشخص شدن هویت ایزدیِ اسرین، نیکی کریمی هم از شکایتش منصرف می شود و خسارت قابل توجه به اتومبیلش را می بخشد!
پلان عاشقانه فیلم «کامیون» ساخته کامبوزیا پرتوی
کریمی در این سکانس کوتاه فقط قرار است ضمن فروکردن اشتهار و محبوبیتش در بین مردم و حتی مامور راهور، به چشم مخاطب؛ شدت علاقه اش را به ایزدی ها نشان دهد و احتمالا در زمان اکران هم، بیشتر حجم بیلبوردهای تبلیغاتی را برای اغوای تماشاگران، به خود اختصاص دهد!
با این همه، همگامی با «کامیونِ» پرتوی به خاطر رانندگیِ آقاخانی قابل تحمل می شود و به خاطر برخی سکانس ها، می شود برای یکبار آن را دید.
*میثم رشیدی مهرآبادی
ارسال نظر