دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۲

بررسی وجوه شرقی، عرفانی و معنوی موسیقی بازی JOURNEY

«سفر»، موسیقی، کویر

 بازی JOURNEY

سینماپرس: موسیقی قطعا در هنر سینما و صنعت بازی‌های دیجیتال نقش صددرصد موثری دارد. آیا می‌توان فیلم‌هایی مانند گلادیاتور یا جنگ ستارگان یا محمد رسول الله (ص) را بدون موسیقی تصور کرد؟ نقش حماسه سازی موسیقی‌ها در فیلم‌ها غیر قابل انکار است، اما در بازی بعلت همراه بودن گیمر اهمیت نقش موسیقی دوچندان می‌شود.

به گزارش سینماپرس، موسیقی قطعا در هنر سینما و صنعت بازی‌های دیجیتال نقش صددرصد موثری دارد. آیا می‌توان فیلم‌هایی مانند گلادیاتور یا جنگ ستارگان یا محمد رسول الله (ص) را بدون موسیقی تصور کرد؟ نقش حماسه سازی موسیقی‌ها در فیلم‌ها غیر قابل انکار است، اما در بازی بعلت همراه بودن گیمر اهمیت نقش موسیقی دوچندان می‌شود.

بازی‌هایی که تا به حال درباره آن‌ها مطالب را نوشتیم بیشتر شامل بازی‌های جنگی و اول شخص رزمی بوده‌اند اما اینبار درباره موسیقی یک بازی ویژه می‌نویسیم. بازی‌ای که هم خود خاص است و هم بالتبع موسیقی آن. بازی Journey «سفر» که ابتدا برای کنسول پلی استیشن ۳ و در سال گذشته نیز برای پلی استیشن ۴ عرضه شد. سفر نه معمایی صرف است و نه اکشن و اسطوره‌ای بلکه سبک ویژه‌ای از بازی است که کمتر تجربه شده است. بازی با تم سیر روحی یا نفسانی که در آن معنویت، آزادی و ریلکسیشن تجربه می‌شود.

قبل از اینکه به سراغ تحلیل موسیقی بازی برویم یک سوال مهم را بیایید پاسخ دهیم. چرا تم بازی‌های معناگرا یا سفرانه که در آن گیمر باید کوله خود را برای سفر باطنی ببندد زیاد شده است؟ چرا بازی‌کن باید در یک فضای آرام به حل معماهایی بپردازد که در پس آن حقیقتی یا نکته‌ای از زندگی مخفی شده باشد؟

بنظر می‌رسد در میان شلوغی‌های دنیای سیاست و ورزش هستند کسانی که درصدد یافتن راهی به سوی جهان معنا و آرمان‌ شهر باشند. کسانی که خسته از زندگی ماشینی خلسه روحی را در عالمی ورای عالم مادی می‌خواهند. اما نقب از این سر دنیا به آن سوی دنیا را از راه یوگا، ریلکسیشن و بودیسم و درگیری با تم‌های شرقی و عرفانی می‌جویند. نمی‌دانم که آنانی که این مسیر را انتخاب کرده‌اند امروز در کدام مرحله هستند، در کدام کاروان منزل گرفته‌اند و در حال رویت کدام صورت از حقیقت هستند، اما قطعا نسبت به کسانی که از زندگی و عیش مادی سرشاراند به حقیقت ماورای عالم ماده نزدیک‌تر هستند.

موسیقی بازی سفر با فضای بازی که در صحرا و کویر جریان دارد همراه است. استفاده از ابزارها و سازهای زهی و کوبه‌ای که در صحرانشینان مرسوم است حال و هوای آنجا را برای گیمر فراهم می‌کند. موسیقی شرقی چه عربی و چه هندی و ایرانی و چه ژاپنی و چینی همگی دارای زمینه‌ای مساعد برای رهایی فکر از گرفتاری روز و خستگی شب هستند. غالبا در آموزه‌های رزم جویان شرق آسیا موسیقی نقش محوری داشته است. سازندگان موسیقی‌ها با الهام از فضای غالب بر طبیعت مانند دریا، کوه، جنگل و صحرا سازها و آواها را ساخته‌اند.

لذا موسیقی شرقی دارای فضایی است که طبع و خُلق انسان که خود از طبیعت آمده است همخوانی دارد و روح او را نوازش می‌کند. این سخنی درست است پس اگر بگوییم که موسیقی بازی سفر نیز دارای تم شرقی و طبیعت‌گرا است و آرامش بخش است سخن گزاف نیست.

آیا در سفر به دنبال نور حقیقت می‌گردیم؟

آیا در سفر به دنبال نور حقیقت می‌گردیم؟

حس آزادی بازی -که غالب تحلیل‌های بازی بدان اشاره می‌کردند- بعلت خصوصیات فوق و البته تنها بودن کاراکتر بازی بنظر منتقدان آمده است ولی با آنچه که معنای واقعی آزادی به معنای رهایی از قیود و بندهای نفس انسان است فاصله دارد. عموما مفهوم آزادی بیشتر با فردگرایی خلط می‌شود و مخاطبین گمان می‌برند آنجا که فردیت حاکم است آزادی حضور دارد. درحالی که می‌شود ضمن آنکه در جلوت و در میان مردم بود در اوج آزادی بود. چنانکه پیامبران بوده‌اند، در جلوت هستند اما در خلوت خویش بسر می‌برند. حیات دنیا و تعامل با عوام الناس سرشان را شلوغ کرده است و با همه‌اند اما در عین حال بی‌همه‌اند و رنگ تعلق نگرفته‌اند.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هرچه رنگ تعلق نگیرد آزاد است (حافظ)

اما با تمام این اوصاف فردیت و تنهایی در بازی حس آزاد بودن و نه آزادی مطلق را به گیمر می‌بخشد. شاید اصلا این حس با موسیقی و آوای قرآنی و ندایی که ما را به سمت نقطه رهایی مطلق، یعنی خلوت عارفانه و مناجات با شخص پروردگار که رها از هرگونه قید –حتی رها از همین نکته است- است فقط ممکن باشد.

بنابراین این نکته که حس معنوی در بازی به انسان منتقل می‌شود هم قابل بحث است. کلمه معنوی یا Spiritual  بیشتر به همان جنبه روحی اشاره دارد. زمانی که در فرنگ می‌گوییم چیزی معنوی است بیشتر ناظر بر سفری درونی و باطنی است که در ادبیات دینی ما از آن به سیر در انفس یاد شده است. نام بازی که سفر است نیز این تم را بیشتر به ما القا می‌کند. شاید همان خلطی که در نکته قبل درباره آزادی و فردیت اشاره شد در اینجا پیرامون واژه معنوی از یک سو و روحی و آرامش و ریلکسیشن و یوگا ایجاد شده است.

بازی سفر همراه با موسیقی‌ حرفه‌ای سازنده آن یعنی Austin Wintory که برنده جایزه بفتای بریتانیا و نامزد جایزه گرمی سال در کنار آهنگسازان بزرگی چون هانس زیمر و جان ویلیامز شده بود بسیار با فضای بودیسم، یوگا و ریلکسیشن و عرفان‌های نوظهور ارتباط دارد اما با تمام این اوصاف الزاما معنوی نیست. موسیقی معنوی مانند یک مرغ است. یک مرغی که پرواز می‌کند اما نه در سطح بلکه اوج می‌گیرد. شاید بهترین نمونه غربی این سبک موسیقی، ترک سکانس وحی بر پیامبر اسلام در فیلم The Message باشد. «موریس ژار» که بدون شک با کمک و الهامات روحانی و مقدس، نت‌های عجیب و شگفت فیلم پیغام را ساخته بود در این ترک در سطح پرواز نمی‌کند. بلکه ما را با هزاران سال فاصله از پیامبر به قلب و اوج آسمان پر می‌دهد. مراد از موسیقی معنوی حقیقی این است.

چیزی که نزدیک به ۲۰-۳۰ سال است تحت عنوان موسیقی عصر معنویت یا عصر جدید نام گرفته است و موزیسین‌هایی چون یانی، اِنیا، کیتارو و یا گروه اِرا و البته خیلی قوی‌تر از آنان یعنی ونجلیس در این سبک آهنگ می‌سازند، در حقیقت در سبک عرفانی و طبیعت‌گرا قرار می‌گیرند. سبکی که تلاش می‌کند تا با ایجاد آرامش و خلسه روحی از دنیای ماشینی در مدت زمانی که شما به موسیقی گوش می‌دهید بیرون بروید. اما واقعیت این است به محض اتمام مدت زمان موسیقی همه چیز به حالت اول برمی‌گردد؛ شما در همان جهنم ماشینیزم دنیای معاصر هستید.

اما اگر بار موسیقی معنوی قوی باشد این حال به راحتی از بین نمی‌رود و آوای ملکوتی آن همواره در گوش جان شما صدا می‌کند. چنانکه آوای قرآن و مناجات‌ها و غزل‌ها شعرای باطن بین پارسی زبانان مانند حافظ و سعدی و مولانا در سحرگاهان ماه رمضان قلب و روح انسان را دگرگون می‌کند. البته موانع دنیوی و پلیدی‌ها و نیروهای اهرمینی همواره بر سر راه سالک قرار دارند و نباید انتظار داشت که به صرف گوش سپردن به نواهای معنوی ره صد ساله یک شبه طی شود.


در نهایت موسیقی بازی سفر یک موسیقی نزدیک به فضای باطنی-عرفانی و دارای تم شرقی و طبیعت‌گرایانه است که با حال و هوای یک سفر در کویر و صحرا در شب و روز به خوبی همراه است. اما حس فردیت individualism و تنهایی که بیشتر یادآور تنهایی روح غمگین بشر که در جست وجوی یافتن خویشتن و معنا و حقیقت – چیزی که کاراکتر بازی دقیقا در جستجوی آن است و نوری که از آسمان به قله کوه تابیده است و در صحنه‌های بازی همواره در افق دیده می‌شود همان نور حقیقت است- در کوچه‌ها و خیابان‌های شهرهای مدرن است، که شاید خود به نوعی دچار خلا روحی شود نیز وجود دارد. البته این‌ها همه انعکاس ذهن بیداری است که فهمیده است در همان صحرا و برهوت گم شده است…

*رسانه انقلاب

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.