به گزارش سینماپرس، همانطور که انتظار می رفت و همانطور که کارگردان اثر را می شناسیم، با اثری ضد جنگ مواجه هستیم که این بار در گذر از دفاع مقدس به روایت شهدای تفحص شده و کمیته تفحص پرداخته است. کمیته ای که فیلم به ما نشان می دهد بسیار بی در و پیکر و کار نابلد است که در آن عمدا و سهوا شهدا جابجا می شود و اعضای کمیته هم در این امر دخیل هستند. در ادامه با گزاره های نسبیت گرا و شک بر انگیز نقش های اصلی مواجه هستیم که مخاطب را در سردرگمی گره های زده شده در فیلم رها میکند بدون آنکه پاسخ روشنی به همه آنها داده شود و روابط علت و معلولی پدیده های پیش آمده در فیلم روشن شود.
جدای از بازی ها و صحنه پردازی های بسیار ضعیف و مصنوعی، و همچنین نداشتن منطق درست روایی در فیلم شاهد شعارهای به ظاهر ناسیونالیستی هستیم که لابد ما باید از لابه لایه نمایش ادیان و آیین های مختلف در کشور با شعارهای وحدت ادیان فیلم همراه شویم و سر تکان دهیم که عجب، ایرادی ندارد که، پسر آنها به جای فرزند این ها، و برادر من به جای برادر او، برای مرده چه فرقی دارد که کجا دفن شود، حواست به زنده ها باشد، و از این دست شعار ها و گزاره هایی که نه تنها مقام شهید را خدشه دار می کند، بلکه این وهم را برای مخاطب به وجود می آورد که نکند همه این شهدای گمنام و یا شهدایی که خانواده آنها پیدا شده اشتباهی باشد. و این اتفاقی نیست که به سادگی بتوان از آن عبور کرد و اثری که در ذهن مخاطب می گذارد را نادیده گرفت.
فیلمسازی که در مورد سوژه فیلمش دید نسبیت گرایانه داشته باشد، خواه نا خواه این شک را به مخاطب منتقل میکند و البته باید برای تصویر معوجی که از دفاع مقدس و تفحص نشان می دهد و آرمان های مقدس یک کشور را بازیچه دست خود قرار می دهد پاسخگو باشد.
* کورش نجفی
ارسال نظر