به گزارش سینماپرس، «بهروز شعیبی» و «سید محمود رضوی» که پنج سال است با یکدیگر کار می کنند و در اولین فیلم مشترکشان دهلیز در ۱۱ بخش جشنواره سی و یکم کاندید شدند با نادیده گرفته شدن دومین پروژه مشترکشان سیانور در جشنواره سی و چهارم، این بار با فیلم دارکوب دوباره با سوژه ای اجتماعی به جشنواره فیلم فجر آمده اند. اما دارکوب مانند سایر فیلم های اشتباها اجتماعی نامگذاری شده، نه تنها بدنبال راه حل مسئله ای اجتماعی نیست، حتی اصلا آن را طرح نمی کند و تنها یک ماجرا تعریف می کند. شعیبی اما توانسته با کاراکتر مهسا یک بازی به یادماندنی خلق کند و در طراحی فضا و لحن متناسب با درام نیز موفق عمل کرده است.
فیلمساز که سعی می کند پایان بندی متفاوتی نسبت به آنچه در سینمای ایران بعنوان سینمای اجتماعی تعریف شده داشته باشد اما در فرایند متن نیز همان روند مرسوم را طی می کند تا ذائقه شکل داده شده سینما دوستان آن را پس نزند. سینمای ایران سالهاست با مدیریت جریانی، تبدیل به سینمایی ابزورد، سیاه و تلخ شده و با گداگرافی و فلاکت نمایی روان مخاطب خود را آزار می دهد، تا جایی که کمدی های سخیف موجود تنها پناه و ملجا مردم شده است. اما طی سالهای اخیر معدود سینماگران هوشمندی نیز بوده اند که بر خلاف جریان حرکت کرده اند و در ژانرهای دیگری فیلم ساخته اند و با استقبال مردم نیز مواجه شده اند. «بهروز شعیبی» با فیلم سیانور در این دسته محسوب می شد اما توسط همان جریان غالب که جشنواره را مدیریت می کنند، عمدا نادیده گرفته شد تا او را مجبور به ساخت فیلم در ژانر مورد پسندشان کنند. دارکوب که حتی ویژگی و نگاه دهلیز را ندارد برای شعیبی و رضوی یک عقبگرد محسوب می شود و امیدواریم که آنها نیز دورانی که سینما در آن قرار گرفته را درک کرده و ژانر و مسئله فیلم های خود را متناسب با نیازهای جامعه تعریف کنند.
*محمدرضا حسینی
ارسال نظر