فیلم سینمایی «به وقت شام» به لحاظ تولید و فنی جزء آثار سخت در سینمای ایران به شمار می آید. این فیلم لحظههای نفسگیری برای مخاطب فراهم میکند که مهارت و جسارت کارگردان و عوامل سازنده اثر را به رخ میکشد. مهدی جعفری از جمله فیلمبرداران سینمای ایران است که علاوه بر فیلمبرداری در حوزه کارگردانی هم وارد شد و سال گذشته با ساخت «ایستگاه اتمسفر» در کسوت کارگردان در جشنواره فیلم فجر حاضر شد. او امسال در مقام مدیر فیلمبرداری فیلم سینمایی «به وقت شام» در کنار ابراهیم حاتمیکیا قرار گرفت. درباره چالشهای فیلمنامه و اجرا در فیلم «به وقت شام» با او به گفت و گو نشستیم که از نظرتان می گذرد:
بلندپروازیهای حاتمیکیا در ایده و اجرا
ازویژگیهای فیلم «به وقت شام» برای این که آن را برای فیلمبرداری انتخاب کنید چه بود؟
یکی از ویژگیهای «به وقت شام» این بود که فرصت چالش وتجربه ایجاد می کرد. بلند پروازیهایی که در ایده و اجرای آقای حاتمی کیا وجود داشت، برایم بسیار جالب و قابل احترام بود.
برخورد حاتمیکیا با فیلمسازی ساده و دم دستی نیست
یکی از ویژگیهای آقای حاتمیکیا جسور و بلند پرواز بودن ایشان است. او از جمله کارگردانهاییست است که همیشه ایده های سخت و اجراهای سختتر در آثارش به چشم می خورد. برخورد او با سینما و فیلمسازی هیچوقت ساده و دم دستی نبوده است.
ایده «به وقت شام» به جرأت می توانم بگویم یکی از چالش برانگیز ترین ایده های سینمایی بود که تا آن لحظه با آن مواجه شده بودم. در تمام بخش های فنی امکان کسب تجربه های جدیدی برای همه دست اندرکاران فراهم می شد. به گمانم در حوزه بازیگری هم امکان تجربه های جدیدی وجود داشت. هیچیک از بازیگران جهان این نوع فیلم را تجربه نکرده بودند و همه به نوعی کنجکاو بودیم که بدانیم هنگام ساخت چه اتفاقی رخ میدهد.
از چالشهای فیلمنامه صحبت کردید ممکن است بیشتر درباره آن بگویید.
چالش ما در ابتدا این بود که با یک قصه مواجه هستیم که حدود ۷۰ درصد آن قرار است در کابین خلبان و بخش پشتی هواپیما بگذرد. در بخش پشتی هواپیما یا همان کارگو، گاهی تعداد افراد بین ۸۰ تا ۱۰۰ نفر جلوی دوربین قرار می گرفتند و در کابین هواپیما همواره با دویا سه نفر مواجه بودیم. به لحاظ دکوپاژ، میزانسن و کارگردانی و نیز از نظر بصری باید کار به گونه ای پیش می رفت که مخاطب از این فضا خسته نشود.
۲ ماه فیلمبرداری در ایلوشین/ مهمترین مشکل، محدویت فضا
حدود دو ماه فیلمبرداری در یک هواپیمای ایلوشین در حد کلام هم چالش برانگیز است، مهمترین مشکل ما محدودیت فضا بود. در بخش عقبی هواپیما که باید بصورت پرده سبز کار میکردیم، دوستان ویژوال وتولید استودیو بزرگی را تدارک دیدند که ما بتوانیم پرده سبز را در اطراف استودیو به گونه ای تعبیه کنیم که دور تا دور هواپیما قرار گیرد.
بخش عمده نورپردازی در هواپیما با نورهای کم حجم
برای نورپردازی در هواپیما که قدرت مانور بسیار کمی داشتید چه کردید؟
یکی از چالش های دیگر گروه فیلمبرداری در بخش نورپردازی بود. در نورپردازی دست ما خیلی باز نبود. ما با هواپیمایی روبرو بودیم که در بخش عقبی سقف کوتاهی داشت و نمیتوانستیم منابع نوری را در سقف تعبیه کنیم از اینرو مجبور شدیم بخشی از نور هواپیما را از منابع نوری موجود درهواپیما و بخش دیگری را به عنوان نورهای محیطی در هواپیما تعریف کنیم. بخش عمدهای از نورپردازی را با نورهای کم حجم انجام دادیم. تجربه استفاده از نورهای سبک مثل ال ای دیها تجربه خوبی بود و به نظرم راهی جز این هم نداشتیم.
کارکردن با کارگردانی که تصویر را میشناسد بسیار سخت است
آقای حاتمی کیا از آن دست فیلمسازانیست که خود با فیلمبرداری آشنایی دارد، شما هم از آن دست فیلمبردارانی هستید که در کارنامه کاری خود تجربه کارگردانی دارید، این همکاری با توجه به تواناییهای حاتمی کیا در زمینه تصویر و توانایی شما در حوزه کارگردانی چطور بود؟
بله آقای حاتمی کیا خودش شناخت خوبی از حوزه تصویر دارد وبا بسیاری ازمسائل و مشکلات فیلمبرداری آشناست وضمناً خیلی خوب می داند چه چیزی از تصویر میخواهد. کارکردن با کارگردانی که خود به خوبی تصویر را میشناسد بسیار سخت است زیرا باید در کسوت یک مدیر فیلمبرداری، پیشنهادها و راهکارهای شما به گونه ای باشد که حرف تازهای برای گفتن داشته باشید یا به گونه ای عمل کنید که چیزی به فیلم اضافه کنید ، باید روشی پیش گرفت که به ایده ای که از ذهن یک کارگردان - فیلمبردار نشأت می گیرد غنا ببخشد. اما از سوی دیگر کار با چنین کارگردانی آسان هم هست چرا که تصویر را می شناسد و شما برای به دست آوردن یک زبان مشترک با او مشکلات کمتری دارید.
یکی از نکات مثبت کار با حاتمی کیا این است که ایشان از تمرین نمیگذرد و برای میزانسن، بازیگری، جایگاه دوربین و... تمرین داریم. به همین دلیل به لحاظ تصویری همه می دانند که چه اتفاقی به هنگام شوتینگ خواهد افتاد.
حاتمیکیا خود را تکرار نمیکند
درباره استفاده از لوکیشن هواپیما و ایده اولیه این کار، پیش از این، درفیلم «ارتفاع پست» این ایده را آقای حاتمی کیا تجربه کرده بود.
شاید به دلیل ساخت «ارتفاع پست»، این ایده که بخش اعظم فیلم در هواپیما بگذرد برای ایشان برجسته شده باشد، اما هیچ نسبتی بین فیلم «ارتفاع پست» و «به وقت شام» وجود ندارد. اساساً کارگردانی مانند حاتمی کیا خودش را در فرم و ساختار چندان تکرار نمیکند.
شاید تعلق خاطری به «ارتفاع پست» باعث شده تا بخش اعظم فیلم در هواپیما بگذرد، اما اگر نگاهی به کارنامه کاری ایشان بیندازیم خواهیم دید به لحاظ لحن روایت یا قصه پردازی و نوع قهرمانها ممکن است به یک موتیفهایی در فیلمهای ایشان برسید ولی در زمینه ساختار سینمایی حاتمی کیا هم مثل بسیاری از فیلمسازان موفق همواره مایل به تجربه ابعاد و عرصههای جدید سینمایی است.
نورپردازی دربرخی از صحنه ها به نظر می رسد بسیار سخت بوده باشد، بخصوص در بخش فرودگاه شهر تدمردر شب.
دقیقا به نکته ای اشاره کردید که یکی دیگر از چالش های فیلمنامه ما بود. آقای حاتمی کیا تاکید داشت که فرودگاه تدمر برقش قطع شده ویا اصلا برق شهر قطع شده است. ایشان تاکید داشت هیچ نورافکنی نباید داشته باشیم و ما در داخل آشیانه و خارج از آن نباید هیچ منبع نوری داشته باشیم.
حاتمیکیا ریسک پذیر است
برای حل این معضل به نظرم رسید که از تکنیک روز برای شب می توان کمک گرفت. به جز چند تجربه کوچک و دور، به شخصه از این تکنیک فراری بودم و مانند بسیاری از فیلمبرداران نسل جدید کمی هم میترسیدم اما ظاهرا راه دیگری هم نداشتیم. صحبت درباره روشهای اجرایی این تکنیک ساده است اما اگر در نهایت اجرای درستی نداشته باشد، کار آسیب می بیند. باید به گونه ای عمل می کردیم که باورپذیری زیر سوال نرود. به کمک دوست عزیزم کامران سحرخیز، کالریست فیلم و با مطالعاتی که انجام دادیم به یک تکینک نسبتا جدید رسیدیم وپس از انجام تستهای گوناگون به یک روش مناسب و امروزی . روشی ترکیبی که از مرحله اکسپوز تا پست پرداکشن باید کنترل می شد. شاید ما هم برای استفاده از تکنیک روز برای شب و تستهای انجام شده این جسارت را از روحیه خود آقای حاتمی کیا الهام گرفتیم، من پیشنهاد دادم و حاتمی کیا به عنوان کارگردان این ریسک را پذیرفت که حداقل ده دقیقه از فیلمش با این تکنیک فیلمبرداری شود.
این تکنیک در برخی از آثار گذشته وحال سینمای ایران هم استفاده شده است اما به طور کلی باید گفت تکنیک روز برای شب در سینمای ایران کمتر استفاده می شود شاید از آن رو که استایل تصویری ما در سینمای ایران به ذائقه اروپایی شبیه تر است تا آمریکایی.
اما از آنجا که حال وهوای کلی ساختار تکنیکی سینمای آقای حاتمیکیا به سینمای آمریکا شبیهتر است، ما هم در مورد استفاده از روش روز به جای شب و برخی روشهای دیگر باجسارت بیشتری عمل کردیم.
بخشهایی از فیلم در سوریه فیلمبرداری شد این بخشها توسط شما انجام شد؟
خیر من متاسفانه نتوانستم در سوریه حضور داشته باشم و درگیر فیلمبرداری فیلم دیگری بودم. بخشهایی را برای بکراند و صحنههای بینابینی لازم داشتیم که دوستان به سوریه رفتند و آن بخش ها توسط آقای علی نیکبخت به صورت تصویربرداری هوایی انجام شد. اجرای مجموعه بخشهای هوایی را در فیلم آقای نیکبخت به عهده داشتند که همین جا ازایشان تشکر میکنم.
باران به پردههای کروماکی خسارت زد
با بخش کروماکی و استودیویی هم مشکلاتی داشتید؟
استودیویی که به دور ایلوشین احداث شده بود سازه بزرگی بود که با داربست ساخته شده بود. سازههای بزرگ داربستی معمولاً وقتی در معرض باد و باران قرار می گیرند آسیب پذیرند. با اینکه ما در تابستان کار می کردیم و دوستان تولید هم سازه محکمی ساخته بودند، اما یک شب بارش باران باعث شد تا پردهها خیس شود که تعدادی از آنها را خشک کردیم یا وصله دوزی کردیم.
ظرف ۴ ساعت تمام پلانهای پروازی را ضبط کردیم
مهمترین چالش ما در فیلم به لحاظ تولیدی پیدا کردن هواپیما بود. هم هواپیمای ثابت که باید چندین ماه در یک جا مستقر می شد و هم هواپیمای پرنده که باید برای مدت کمی در اختیار ما قرار می گرفت. شخصیت اصلی فیلم ما در واقع یک هواپیمای ایلوشین است. از کجا باید تهیه می شد؟ جای آن دارد که بگویم این فیلم بدون همکاری مشترک ارتش و سپاه ساخته نمیشد. سپاه هواپیمای از کار افتاده ای را موقتا در اختیار ما قرار داد و ارتش هواپیمای پروازی را. با توجه به اینکه هواپیماهای پروازی نمی توانستند به صورت تمام وقت و آزاد در اختیار ما قرار گیرند ما ظرف دو روز و هر روز فقط دو ساعت باید تمام پلانهای پروازی را با هواپیما ضبط می کردیم زیرا در حال کار بودند ومورد استفاده.
روزی ۱۲ ساعت کار کردیم
زمان فیلمبرداری طولانیتر از حدل معمول آثار سینمای ایران است.
شاید وقتی از دور نگاه کنید احساس کنید زمان فیلمبرداری طولانی است وفیلم فیلم هزینه بری بوده است اما این نکته را باید یادآور شوم دوستان نگران ریخت و پاش اقتصادی در فیلم به وقت شام نباشند. شخص آقای حاتمی کیا درباره این نوع مسایل همواره بسیار حساستر از دیگران هستند. هیچ روزی را به یاد ندارم که زیر ۱۲ ساعت در روز کار کرده باشیم. به شدت برنامه کاری پری داشتیم زیرا مدل کاری آقای حاتمی کیا این گونه است. ضمنا این پروژه با ابعادی که داشت و با توجه به کاراکتر هواپیمای غول پیکر ایلوشین و جابجاییهای سخت آن و صحنه های شلوغ و... طبیعیست که زمان بربوده باشد. محض اطلاع، ما حدودا ده روز زودتر از زمان برنامه ریزی شده فیلمبرداری را تمام کردیم. یعنی چیزی حدود سه ماه و بیست روز کاری فیلمبرداری طول کشید.
دانش و تجربهام در «به وقت شام» اضافه شد
جدای از اینکه، مخاطب چه ارزشگذاری نسبت به فیلم خواهد داشت، خوشحالم در پروژه ای بودم که به تجربیات من افزود، به شخصه به دنبال پروژه هایی هستم که دانش و تجربه مرا به چالش بکشد و بر آن بیفزاید. با توجه به ایده ای که حاتمی کیا در میان گذاشته بود ما در بخشهای تخصصی مجبوربه پیمودن راههای نرفته ای بودیم. من وبسیاری ازهمکاران تا همین چند شب پیش درگیر آماده سازی فیلم بودیم همه گروه دلبستگی خاصی به این کار داشتند و به نوعی غیرتی عمل کردند. ساختن فیلمی در این حیطه کار سخت و حساسی بود برای آقای حاتمی کیا و برای همه گروه. باید هر چه در توان داشتیم می گذاشتیم که کار آبرومندی از آب دربیاید. شاید الان در خروجی کار به لحاظ فنی اشکالاتی دیده شود، اما مهم این بود که بتوانیم فیلم را به جشنواره امسال برسانیم. امیدوارم تماشاگران کمبودها و نقصهای فنی را با دیده اغماض بنگرند و فیلم بتواند با مخاطبان گسترده ای ارتباط برقرار کند.
نظرات