به گزارش سینماپرس، این وب سایت در گزارشی به قلم جاشوا کیتینگ به بررسی علل انتخاب فیلم پلنگ سیاه برای شکستن تابوی ۳۵ ساله سینماهای عربستان پرداخته و ابعاد سیاسی و پنهان این ماجرا را بررسی کرده است. گزارش مذکور با این مقدمه آغاز میشود: انتخاب این فیلم موضوعی بسیار حساس است. نه تنها به این دلیل که پلنگ سیاه محبوبترین فیلم جهان در سال جاری بوده بلکه به این دلیل که اشارات جنسی و مذهبی فراوانی را نیز شامل میشود که میتواند منجر به سانسورهای احتمالی شود. افزون بر اینها هر بینندهای در عربستان میتواند این فیلم را به شیوهای متفاوت تفسیر کند. (حتی بسیار متفاوتتر از آنچه فیلمساز در نظر داشته است) تفسیرهایی که میتوانند به خوبی با تبلیغات اخیر رژیم سعودی همسو باشند.
عربستان سعودی یک سلطنت مطلق مانند واکندا، کشور آفریقایی افسانهای فیلم است. کشوری که داستان پلنگ سیاه در آن روایت می شود. هر ۲ کشور ثروت و قدرت را از طریق یک منبع طبیعی (در فیلم ویبرانیوم جایگزین نفت است) به دست آورده اند. هر ۲ کشور تا کنون از نفوذ فرهنگی دنیای بیرون جلوگیری کرده اند و در نهایت این که محمد بن سلمان، شاهزاده عربستان سعودی و حاکم جوان واکندا از بیرون بسیار شبیه به یکدیگر به نظر میرسند.
بن سلمان اخیرا در ایالات متحده با انتشار یک مجله تجاری تلاش کرده خود را به عنوان یک اصلاح طلب جوان، پویا و طرفدار مدرنیزه نشان دهد. رهبری که قصد دارد سلطنت از مد خارج شده عربستان را وارد قرن ۲۱ کند. شاهزاده جوان علاوه بر لغو محدودیتهای مربوط به فیلمها و کنسرتهای عمومی، اصلاحات خود را در مورد قوانین جنسیتی سرکوبگر عربستان سعودی مطرح کرده است: طرحی که به زنان اجازه رانندگی و اشتغال در تعداد زیادی از مشاغل بی سابقه را میدهد. در سوی دیگر ماجرا، در واکندا (شهر خیالی فیلم)، زنان دارای مقامهای مهم و قدرت هستند، هرچند به نظر میرسد که این کشور به طور عمده توسط مردان اداره میشود. افزون بر اینها شاهزاده عربستان سرمایه گذاریهای خود را در حوزه انرژیهای جایگزین نفت و تلاش برای دستیابی به توسعه الکترونیک را ارتقا داده و برنامه ریزی برای آینده عربستان را جدیتر گرفته است. مدلهایی که بی شباهت به سرمایه گذاریهای پر زرق و برق واکندا نیستند.
کیتینگ در ادامه این مقاله مینویسد؛ بیش از هر چیز، محمد بن سلمان خود را در غرب به عنوان یک مخالف جدی تروریسم و افراط گرایی مذهبی نشان میدهد. در بخشی از فیلم پلنگ سیاه به موضوع یک قهرمان منفی به نام اریک کیلمونگر پرداخته می شود. او نوعی قهرمان جهادی است که همانند اسامه بن لادن یک بیگانه و پسر یکی از نخبگان تبعیدی کشور است و بر علیه حاکم واکاندا قیام میکند.
درست همانطور که در گذشته برخی از گروههای افراطی در عربستان سعودی، رفتارهای مشابه را مدیریت و حمایت میکردند. در فیلم عاقبت این رفتارها بی ثباتی و خشونت است. درست مثل واقعیت. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، پلنگ سیاه در ظاهر یک فیلم خوش ساخت ضد استعمارگری در مورد آفریقاست. اما پیامهای سیاسی فیلم نیز کم نیستند برای مثال پلنگ سیاه دیدگاهی بسیار خوش بینانه و شگفت انگیز نسبت به سازمان سیا را به بیننده القا میکند. این وابستگی و خوش بینی بی شباهت به وابستگی طولانی مدت حاکمان عربستان سعودی، به کمکهای امنیتی آمریکا به صورت آشکار و نهان نیست.
البته، عربستان سعودی به طور کامل شبیه به واکندا نیست و تصویر محمد بن سلمان که در تلاش است جهان را به سمت خود معطوف کند، زمانی مخدوش میشود که به یاد بیاوریم بن سلمان هیچ حرکتی برای باز شدن نظام سیاسی کشورش و یا توقف زندانی کردن منتقدان و روزنامه نگاران دولتی ترتیب نداده است. در فیلم پلنگ سیاه تصویر روشنی از وضعیت مطبوعات و زندان ها ارائه نمیشود. با وجود همه اصلاحات جنسیتی بن سلمان، اما نظام مردانه این کشور و سیستم نفوذ بر مردم همچنان مشهود است و عربستان همچنان در جنگ یمن وحشیانه به دنبال سیاستهای بی ثبات کننده علیه کشورهای لبنان و قطر میگردد. .
اما برای یک دولت که به دنبال تغییر تصویر خود است، هیچ اقدامی نمیتوانست به اندازه اکران فیلمی هالیوودی در مورد یک پادشاه خیرخواه که میخواهد کشور خود را اصلاح کند، اما سنت را نیز در نظر دارد و با کمک سیا با افراط گرایان مبارزه می کند، در زمان حاضر مثمر ثمر باشد.
مترجم: رویا پاک سرشت
ارسال نظر