هفت سال است که مستند “ایرانگرد” جایگاه خودش را در بین مخاطبان صدا و سیما پیدا کرده است؛ آنقدر که در سال ۹۴، به عنوان پرمخاطبترین مجموعه مستند ایران شناخته شد. حالا و بعد از این سالها و این موفقیتها، با جواد قارایی، کارگردان و روای مجموعه ایرانگرد حرف زدیم. اینطور که ما فهمیدیم قارایی روزهای زیادی را در طبیعتهای بکر و زیبا و دستنخورده ایران گذرانده است و حالا سبک زندگی خودش را به تصویر کشیده است.
رشته جهانگردی جواد قارایی و حضورش در انجمن سینماگران جوان، یک کاسه شده است و دست به دست هم داده تا ایرانگرد با کیفیتی اینچنینی تولید شود و نگاه مردم را به آن چیزهایی که کمتر دیدهایم و البته قارایی امیدوار است که بعد از تماشای ایرانگرد، بیشتر ببینیم، باز کند. حالا ایرانگرد و در زمان پخش سومین سری، آن چیزی است که او سالها از نزدیک دیده و کشف کرده است؛ به امید اینکه شاید یکنفر دیگر هم به کشف و تماشای آن ترغیب شود.
در ادامه گفتگو با جواد قارایی می خوانید:
اولین سری مجموعه ایرانگرد چطور ساخته شد؟ در واقع چه دلایلی شما را به سمت ساخت چنین مستندی ترغیب کرد؟
تولید اولین مجموعه ایرانگرد تقریبا به ده سال پیش برمیگردد. در آن دوره من تجربههایی شخصی متفاوتی داشتم و چیزهایی از ایران دیده بودم که نمیتوانستم نادیدهشان بگیرم. این برای من بسیار ناراحتکننده بود که میدیدم ایران داراییهایی دارد که دیده نمیشود و یا حتی با اینکه بسیار دیده میَشود اما تلاشی برای محافظت از آن نمیشود. همه این عوامل باعث شد که دست به کار شوم و مجموعهای تولید کنم که ایران را آنطور که باید به مردم بشناساند. در واقع ایرانگرد همان چیزی که است که سعی کردم نگاه خودم به همه داراییهای با ارزش کشورمان را در آن بگنجانم.
فکر میکنید حالا که سری سوم ایرانگرد در حال پخش است، به آن چیزی که در ساخت آن به دنبالش بودید، رسیدید؟
تقریبا بله؛ بخش بسیار زیادی از آنچه میخواستم، انجام شده است. البته که ایران آنقدر پتانسیل دارد که متناسب با شرایط و موقعیت، من حتی تا ایرانگرد هفت را هم در ذهنم چیدهام.
شما برای ساخت این مستند، الگوی مشابه داخلی و یا خارجی خاصی هم داشتهاید؟
برنامه داخلی مشابه با ایرانگرد من ندیدم اما در برنامههای خارجی، بعضا چنین مستندهایی مثلا در کمپانی بی بی سی و یا نشنال جئوگرافی ساخته شده است
در ایده گرفتن به شما کمکی هم کردند؟
طبیعتا شکی در این نیست که هرچیزی که امروز میبینید، تاثیرگرفته از گذشته است. این برنامهها با چنین موضوعی ساخته شده بودند اما ساختاری متفاوت داشتند و من شخصا سعی کردم که کاری که انجام میدهم، تلفیقی از تاریخ، فرهنگ، طبیعت، مردم و … باشد و همه ویژگیهای ایران را شامل شود.
شما خودتان ذاتا ایرانگرد هستید و یا به سبب این برنامه به گشت و گذار در ایران روی آوردید؟
بله من یک ایرانگرد حرفهای هستم. من تقریبا بیشتر از ۲۵ سال است که ایرانگردی و طبیعتگردی میکنم و به خیلی از نقاط ایران سفر کردهام. همیشه هم در این سفرها دوربین همراهم بوده و عکاسی میکردم. بعد با خودم میگفتم خدایا اینهمه زیبایی و اینهمه قاب قشنگ، حیف نیست که به تصویر کشیده نمیشود و مردم نسبت به آن معرفت و شناخت ندارند؟ در واقع اگر برنامه ایرانگرد موفق بوده است، بخش زیادی از آن به خاطر این است که من عاشق ایران و ایرانگردی هستم و آن چیزی که در برنامه میبینید، فیلم نیست، خود خود ایرانگرد است. خوبیاش این است که هیچ کپیبرداری در ایرانگرد وجود ندارد.
در طی مدت سریهای اول و دوم ایرنگرد، بازخورد خاصی هم از مردم و البته از مدیران گرفتهاید؟
بدون اغراق میتوانم بگویم که بازخوردهایی از مردم و مخاطبین ایرانگرد گرفتهام که تقریبا صد در صد آنها مثبت بوده است و اتفاقا همین هم من را به ساخت سریهای بعدی مشتاقتر میکند. واکنشهایی که از مدیران سازمان هم گرفتهام، دستکمی از مردم نداشته و همه آنها به من کمک کردهاست تا کار را به بهترین شکل ممکن ارائه کنم.
پس منتظر سریهای بعدی ایرانگرد باشیم؟
راستش را بخواهید خیلی دوست دارم که در مجموعههای بعدی ایرانگرد، جامعهای بینالمللی آن را نگاه کند و تنها نگاهی که به ایران روشن میشود، مخصوص ایرانیها نباشد، بلکه بتواند نگاهی بینالمللی را درباره ایران تغییر بدهد؛ حالا اینکه چقدر بتوانم این کار را انجام بدهم به همهچیز بستگی دارد.
یعنی هنوز این ظرفیت را در ایران میبینید برای ادامه ایرانگرد؟
قطعا همینطور است و همانطور که گفتم، من تا ایرانگرد هفت را در ذهنم تصویر کردهام و میدانم که میخواهم چهکار کنم و چه چیزی اضافه کنم.
یعنی تنها جاهای جدید را اضافه میکنید و یا ممکن است کلا رویکرد را هم تغییر بدهید؟
خب تجربه به ما نشان داده است که مردم، اصول و پایه ایرانگرد را پسندیدهاند. بنابراین در سری بعدی، پایه را تغییر ندادیم اما نگاهمان را به ماجرا علمیتر کردیم و نکات فرهنگی و آموزشی بیشتری در آن گنجاندیم. از تصاویر هوایی، به جا و به موقع استفاده کردیم و خب طبیعتا با همه اینها، لوکیشنهای جدیدی هم به مجموعه اضافه میشود.
توصیهای هم برای برنامهسازها در حوزه گردشگری دارید؟
من اسمش را توصیه نمیگذارم اما به عنوان کسی که این مسیر را طی کرده است، واقعا به همه فیلمسازان و برنامهسازان پیشنهاد میکنم که اگر عاشق نیستند، این کار را شروع نکنند. من برنامههای بسیاری را دیدم که از روی ایرانگرد کپی شده بود و همین کپی بودن و از دل برنیامدن حتی باعث ایرادات و اشکالاتی فنی زیادی در مجموعه شده بود. به نظر من کسی که در این مسیر قدم میگذارد، باید بتواند ایدههایی جدید خلق کند چون اگر غیر از این باشد، واقعا دافعهای در ذهن و قلب مخاطب به وجود میآورد که باعث شکست مجموعه میشود. همین حالا من با وجود ساخت ایرانگرد، صد نوع ایده در ذهنم است که منتظر فرصت برای پیاده و اجرا کردنشان هستم. اما باید بیشتر آنها را بپرورانم تا بتواند آن حس واقعی خوب و آرامشش را به بیننده منتقل کند.
و توصیه به مردم درباره ایرانگردی؟
به نظر من آنهایی که دوست دارند دنیا را ببینید، حتما این کار را بکنند اما برای شروع تصمیمشان، از ایران شروع کنند. واقعیت این است که سفر حق هر انسانی است و همه حق انتخاب دارند اما فکر میکنم درستش این است که پیش از همهچیز، یک معرفت و شناخت خوبی نسبت به کشور خودمان، به اقوام، طبیعت، فرهنگ، اقلیم، صنایع دستی و … داشته باشیم و بعد پا در دیگر نقاط دنیا بگذاریم.
شما خودتان در ساخت مجموعه ایرانگرد، بیشتر به شناسایی ایران به خود ایرانیها فکر کرده بودید و یا بخش بزرگی از هدفتان را تغییر نگاه مردم دنیا قرار داده بودید؟
خب هدف مجموعه ایرانگرد تنها یکی دو مورد نیست و چندین هدف را در خود جای داده است. البته که یکی از مهمترین آنها این است که خودمان آن را بشناسیم تا بتوانیم بیشتر از همیشه از آن مراقبت کنیم و قدرش را بدانیم. موضوعی که در این سالها بیشترین تاثیر را روی خود من داشته است. بعد از آن هم امیدوارم این برنامه بتواند باعث شود که مسئولان بیشتر از همیشه در صدد حفاظت از آن باشند. آموزش به گردشگران، موضوع چطور سفر کردن، جذب گردشگران خارجی و … هم از مسائلی بودند که در ایرانگرد گنجانده شده است.
و سخن آخر؟
بینصافی است اگر از هموطنان عزیز کشورمان که در جای جای این مسیر و برای ساخت این برنامه، من و عوامل برنامه را حمایت کردند تشکر نکنم. ضمن اینکه قدردان زحمات عوامل تولید و خانوادهام که سختیها و البته دوریهای من را تحمل کردند هستم و خدا را شکر میکنم که مدیران سازمان به من فرصت دادند تا آن چیزی که در قلب و ذهنم بود را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشم.
*هفت راه
ارسال نظر