به گزارش سینماپرس، الیور استون در جریان حضور در جشنواره بین المللی فیلم فجر، با نادر طالب زاده برای شبکه چهارم تلویزیون گفت و گویی زنده داشت. استون درباره اینکه چرا اینقدر دیر به ایران آمده، گفت: من همیشه به ایران علاقه داشتم و برای من در مرکز خاورمیانه قرار دارد... من همیشه مبهوت ایران بودم. میدانید که همسر اول من لبنانی بود، شش سال با هم زندگی کردیم و خیلی زمان گذاشتم و در خاورمیانه بودم. من آن زمان مرد جوان و افسارگسیخته و جسوری بودم.
این کارگردان آمریکایی با اشاره به زندانی پرفراز و نشیبش، درباره حضورش در ویتنام به عنوان سرباز در ۲۱ سالگی و ساخت یک سه گانه درباره این جنگ گفت: جوخه قصه خود من است و ۵۰ درصدش قصه زندگی خود من است. قصه دراماتیزه شده و اینکه چه حسی دارد، در یک جوخه در وسط جنگل باشید و احتمالات آنجا چطور است. قصه فیلم درباره یک گلوله است؛ قبل از جنگ، در عین جنگ و بعد از جنگ برای زندگی... این یک جنگ سرد آمریکایی بزرگ بود. خودش را زیر سوال برد، پدر و مادرش را زیرسوال برد، زندگی خودش و همه را زیر سوال برد و واقعاً فیلم خیلی خیلی سختی شد. حالا میشود فهمید چرا تام کروز این نقش را برعهده گرفت؛ فوق العاده عمل کرد، نامزد (اسکار) هم شد و به نظرم باید میبرد. من به آن فیلم افتخار میکنم و احساس غرور میکنم. موسیقی جان ویلیامز فوقالعاده بود و فکر میکنم واقعاً یک فیلم بزرگ هالیوودی بود.
ایران همیشه هدف اصلی آمریکا برای تغییر نظام بوده است
الیور استون درباره دومین فیلم از سه گانهاش گفت: بعد از آن رسیدیم به بهشت و زمین؛ این زن دهقان ویتنامی. سعی کردیم بدهیم، چون برای ویتنامیهای جنوبی کار کرد، توسط آنها شکنجه شد، با تامیلی جونز آمریکایی ازدواج کرد و به آمریکا آمد. به نظر پایان خوشی میآید ولی این طور نبود، چون آنها هزار و یک مشکل داشتند. تک تک سربازان که به ویتنام رفتند، با خودشان به کشور درد آوردند و خودشان را قربانی جنگ میدانند.
این فیلمساز خاطرنشان کرد: آمریکا امکان نداشت آن جنگ را ببرد، چون ما همیشه نیروی اشغالگر در ویتنام به شمار میرفتیم. ویتنامیها آنجا بودند و قرار نبود آنجا را ترک کنند. ما یک دولت مصنوعی داشتیم و با پول از این اتفاق حمایت میکرد و آنها خوششان میآمد اما کلی درد و نابودی را هم داشتیم. بمبهای عظیم، عامل نارنجی و ناپالمهایی که به کار برده شد. ۳.۸ میلیون ویتنامی و آسیایی در آن جنگ کشته شدند و کامبوجیها هم جزوشان بودند. یک نسل کشی کامل بود و بدترین جنگی بود که آمریکا میتوانست واردش شود.
او با اشاره به اینکه ریشه این اشتباه به نیم قرن پیش و جنگ کره بازمیگردد (جنگی که آمریکا با مداخله در کره، به درگیری شمال و جنوب کره وارد شد و سپس چین به حمایت از کره شمالی به مقابله با آمریکا پرداخت و در نهایت صحنه سیاسی کره به شکل کنونی درآمد)، تاکید کرد: من خیلی دوست دارم فیلمی درباره کره بسازم اما کسی حمایت نمیکند. مسئله این است که ما به عنوان اشغالگر باید برویم یک مرحله دیگر؛ عراق شماره ۱، عراق شماره ۲، افغانستان که هجده سال در آنجا درگیریم، لیبی، سوریه و حالا ایران. ایران هرگز از نقشه و هدفهای آمریکا کنار گذاشته نشده است.
استون ادامه داد: اصلاً میدانید، یک برنامه اصیلی در زمان جورج بوش به عنوان سند هزاره آمریکا وجود داشت که میگفتند میخواهند در هفت کشور تغییر رژیم دهند؛ اولیاش عراق بود، ایران آخرین بود که هدف اصلی بود. ایران همواره بر روی این تخته سیاه آنها بوده و میدانید جان بولتونی که الان روی کار آمده است، به شدت هوادار متعصب حمله به ایران است. واقعاً در دوران سختی به سر میبریم. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ من به عنوان یک تراژدی به آن نگاه میکنم؛ آمریکایی که میخواهد همه چیز را نابود کند. آمریکا در کنار داعش و در کنار اسرائیل برای نابودی خاورمیانه به شکلی که الان ماهیتش را دارد و به یک پارکینگ بزرگ تبدیلش کنند! فکر نمیکنم به نتیجه برسد و تصور میکنم برنامه مخرب و تراژیکی است.
او درباره واکنش آمریکاییهایی که جنگ ویتنام در دورانشان رخ داده، نسبت به سه گانهاش درباره جنگ ویتنام گفت: آنها جوخه را خیلی دوست داشتند و استفاده زیادی از آن بردند. البته بسیار بحث برانگیز بود، چرا که برخی اینکه آمریکاییها، آمریکاییها را میکشند، دوست نداشتند. ما در ویتنام مشکلات زیادی داشتیم و بر اساس اسنادی که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، نشان داد که آمریکا نمیتواند در این جنگ پیروز شود. بعد از آن گفتند بیاییم صبح افتخارآمیزی کنیم و آرام آرام عقب بکشیم؛ مثل اتفاقاتی که در افغانستان و عراق افتاد. ما سعی میکنیم از ارتشهای واسطهای استفاده کنیم و نیابتی بجنگیم. کشته هم زیاد نمیدهیم، چون اگر آمریکایی کشته شود خیلی بد است اما اگر یک عراق کشته شود، اهمیتی ندارد. جنگ بسیار کثیفی است، چون ما از یک فاصله بسیار زیاد آنجا را بمباران میکنیم.
او در بخش دیگری از حرف هایس گفت: دلیل مستند ساختن من خستگی از فیلمهای دراماتیک بود. چون شما کلی تلاش میکنید و آدمها در نهایت یا شما را باور میکنند یا نمیکنند. اما در مستند همه حرفها را باور میکنند. من به مستندهایم افتخار میکنم. در مستند «تاریخ ناگفته آمریکا» نیز من میخواستم ببینم آیا جرج بوش یک استثناست یا پیرو یک الگو. فهمیدم که این یک الگوست. اوباما یک فرد دیپلماتیک بود و آنقدر خوب حرف میزد که گویی زبان مار داشت، اما نتیجه تفاوتی نداشت و نشان میدهد فرقی ندارد که چه کسی رئیس جمهور باشد.
او یادآور شد: تغییر این افراد تنها رویهی ماجراست. اختاپوس و دولت پنهان آمریکا به راه خود ادامه میدهد و انتخابات جعلی است. امکان ندارد که آمریکا مثلا از سوریه دست بکشد. چون جایزه جنگ سوریه ایران است و آنها ایران را از دست نمیدهند.
الیور استون گفت: ایران یک پل است و آمریکا از اسرائیل و ایدئولوژی سنیها در منطقه دفاع میکند. ایران کشوری ثروتمند و بسیار حیاتی است. بدون ایران نمیتوانید به خاورمیانه مسلط شوید. جان بولتون الان در کنار ترامپ است. من بسیار میترسم. همه میخواهند ایران را مهاجم و حامی تروریسم معرفی کند و این مایه تاسف است. ما اگر علیه امپراتوری آمریکا حرف منفی بزنیم، احتمالا دیگر نمیتوانیم به آنجا برگردیم. این دموکرات و جمهوریخواه ندارد. ما در سوریه یک بمباران سنگین داشتیم و همه حمایت کردند.
ارسال نظر