به گزارش سینماپرس، فیلم اسلوونیایی «معدنچی» به کارگردانی هانا اسلاک امسال در بخش بین الملل (سینمای سعادت) جشنواره فجر حضور داشت و برنده جایزه دیپلم افتخار بهترین فیلم از نگاه منتقدین شد.
داستان فیلم درباره آلیا یک معدنچی بوسنیایی است که به اسلوونی مهاجرت کرده است. او در یک معدن متروک، بقایای قربانیان کشتار انتقامجویانه بعد از جنگ جهانی دوم را پیدا میکند. او تصمیم میگیرد اعدامیها را به طور شایسته دفن کند، اما با مخالفت رؤسای خود روبهرو میشود و شغلش را از دست میدهد.
هانا اسلاک (متولد ۱۹۷۵) در کنار فیلمهای داستانی، به ساختن مستندها و فیلمهای کوتاه تجربی هم علاقه دارد و شاعر و نمایشنامه نویس هم هست. با آثارش تا امروز به جشنوارههای مهمی مانند کن، برلین، روتردام، لوکارنو و… رفته است. «معدنچی» سال گذشته به نمایندگی از اسلوونی به رقابت اسکار معرفی شد.
به عنوان یکی از فیلمسازان زن موفق اسلوونی، از موقعیت فیلمسازان زن در کشور خود بگویید.
در اسلونی شما به عنوان یک فیلمساز زن احساس نمیکنید که شرایط متفاوت یا سختتری نسبت به همکاران مرد خود دارید، اما حقیقت چیز دیگری است، چون وقتی به ارقام نگاه میکنیم تفاوت را میبینیم. سال گذشته برای اولین بار تحقیقی در مورد کمیت جنسیتی در صنعت سینما انجام دادیم و متوجه شدیم که در ۲۵ سال گذشته تنها ۹ درصد فیلمهای بلند توسط فیلمسازان زن ساخته شدهاند. نه تنها در اسلونی بلکه در کل اروپا زنان بیشتر به بودجههای پایین، فیلمهای کوتاه و مستند دسترسی دارند، اما زمانی که نوبت به پروژههای بزرگتر و فیلم بلند میرسد همچنان زنان در اقلیت قرار میگیرند. درحال حاضر موسسههای اروپایی زیادی مثل «یور ایمیج» (Your Image) سعی میکنند راه را برای فیلمسازان زن هموارتر کنند. در کل فکر میکنم زنان نه فقط در ایران یا کشور من بلکه در تمامی کشورها کار زیادی برای انجام دادن دارند. کار ما تمام نشده است. باید برای رسیدن به موضع برابر تلاش کنیم.
شما فرمهای مختلف هنری را تجربه کردهاید، از لحاظ بیان شخصی کدامیک شما را بیشتر از بقیه اقناع میکند؟
بستگی به پروژه دارد. در واقع بیشتر دوست دارم کارهای کوچک انجام بدهم. شعر مینویسم. فیلم تجربی میسازم. اخیراً اولین فیلم شعرم را ساختم که در آن دوتا از علاقهمندیهایم، شعر و فیلم تجربی را به هم پیوند زدم. این کارها بیشتر حالت تغزلی و صمیمی دارند، اما من خودم را یک داستان سرای حماسی هم می دانم که خودش نوعی دیگر از بیان است. به هر حال به هر دوی اینها احتیاج دارم، هم صمیمیت شعر و فیلمهای تجربی و تغزلی را نیاز دارم و هم قدرت اجتماعی داستان گویی حماسی. هر دو را باید داشته باشم.
سومین فیلم بلند شما «معدنچی» نماینده کشور اسلونی در اسکار سال ۲۰۱۸ بود.
تجربه بسیار جالبی برای من بود چون یک اتفاق واقعاً بزرگ بود. سفر به لس آنجلس و معرفی فیلمم به اعضای آکادمی که درک بالایی از زبان فیلم دارند تجربه بی نظیری بود. از اینکه با فیلمسازان بزرگی که فهم بالای هنری دارند در مورد فیلمم صحبت میکردم احساس خوشحالی و افتخار میکردم. فیلم من برای مخاطب غیرحرفهای ساده به نظر میرسد، اما فیلمسازها میدانند که هرچه یک فیلم درظاهر سادهتر باشد درواقع ساختنش سختتر است. خلق سادگی ساده نیست و من از دیدن درک بالای هالیوود نسبت به این نوع از هنر شگفت زده شدم و بیشتر از آن، از اینکه مهارت و هنر موجود در فیلمم دیده شد احساس افتخار کردم. از طرف دیگر میدانستم که از کشور خیلی کوچکی میآیم که ارتباطات خوب و پول زیاد برای تبلیغ فیلم من ندارد. میدانستم شانس کمی داریم، اما این رقابت هم مثل مسابقات ورزشی است باید جلو بروی و تمام تلاشت را بکنی. فکر میکنم هر بار که یک فیلم از کشور کوچک من اسلوونی بتواند دیالوگ خوبی برقرار کند، راه را برای فیلمهای بعدی هموارتر میکند. ایران کشور بزرگی است و صنعت فیلمسازی قوی دارد. صنعت فیلمسازی شما تحت حمایت دولت است. در اسلونی شرایط فرق میکند. دولت ما اهمیت چندانی برای سینما قائل نیست و آن را برای کشور حائز اهمیت نمیداند. در این شرایط فیلمسازان به حال خود رها شدهاند تا خودشان راهشان را در دنیا پیدا کنند. اما ما شجاع و کنجکاو هستیم و برای این کار برنامه ریزی کردیم.
به عنوان یک فیلمساز با تجربه، چه حرفی با فیلمسازان جوان دارید؟
به دانشجویانم می گویم همیشه این دو کار را انجام بدهید: اول تصویربرداری کنید، بعد فکر کنید. اول فکر کنید، بعد تصویربرداری کنید. هر دو کار را انجام دهید. هم بداهه کار کنید هم بصورت پیش بینی شده و فکرشده. هر جفتشان را بگیرید. بعد یاد خواهید گرفت این دو را با هم ترکیب کنید. بنظرم لازم است که به هردو شکل کار کنید.
نظرتان درمورد جشنواره جهانی فجر چیست؟
خیلی مفتخرم که به عنوان مهمان به جشنواره جهانی فجر دعوت شدم. در ایران فهم بالای سینمایی وجود دارد که باعث حمایت از فیلمسازان میشود. تبادل نظر با فیلمسازان ایرانی برایم لذت بخش بود. فکر میکنم همه ما با چالشهای مشابه روبرو هستیم، مثل صحبت کردن در مورد چیزهایی که قرار نیست در موردشان صحبت کنیم. انواع متفاوتی از چالش هستند اما مثل هم هستند.
ارسال نظر