اهدای سالیانه جایزه شب بازیگر انجمن بازیگران خانه تئاتر با حواشی و اعتراضات بسیار همراه بوده است. از زمان اعلام نام نامزدهای کسب جایزه توسط بهزاد فراهانی، برخی بازیگران رویه موجود در انتخاب آثار را اشتباه و مملو از خطا دانستهاند. شیوهای که در آن تنها نزدیک به ۱۳۰ اثر ارزیابی شده است و این تعداد شاید تنها ۱۵درصد از کل آثار اجرا شده در شهر تهران باشد.
از مهمترین چهرههای معترض به شیوه اتخاذ شده در جایزه سال ۹۷، زوج هنری شهره سلطانی و بهروز پناهنده هستند که هر دو به طور مجزا در دو اثر هنری متفاوت حضور داشتهاند و با اینکه تلویحاً به آنان گفته شده است مورد داوری قرار گرفتهاند؛ اما نتیجه کار چیزی دیگری بوده است.
خانم سلطانی که در سالهای اخیر گزیدهکار بوده است و سال گذشته با نمایش «بوی خواب» سهراب سلیمی روی صحنه رفته بود، میگوید:«من برخلاف بسیاری از بازیگرانی که سالی چند کار میکنند، شاید در طول سال تنها یک کار روی صحنه برم. شاید در سالهای دور و اوایل ورود به حرفه بازیگری دو کار را با هم انجام میدادم که آن هم برای تجربه کردن بود. تئاتر نیازمند تمرکز کردن روی نقش و اجراست. »
اشاره شهره سلطانی به بازیگرانی است که در طول سال چندین نمایش روی صحنه میبرند و برخی اوقات نامشان نیز در میان نامزدهای نهایی است. سلطانی که خود چهار سال جز هیئت مدیره کانون بازیگران بوده و در سال ۹۳ نیز کارگردان جشن شب بازیگر بوده است، میگوید: «بارها سر شیوه داوری نقد داشتم. بارها جلسه آسیبشناسی پس از برگزاری جشن گذاشته میشد که نتیجهای دربرنداشت. من برخی اوقات مخالف جمع بودم. شیوه کار استفاده از یک گروه اولیه بود که در طول سال کارها را میدیدند و این گروه آثار را به داوران نهایی معرفی میکرندد. برخی از اعضای گروه اولیه نسبت به گروه داوری تجربه کمتر دارند و نسبت به داوران نهایی نیز زمان بیشتری در اختیار دارند. گروههای داوری توسط اعضای هیئت مدیره انتخاب میشود. بخشی از افراد منتخب تجربه تئاتری کمتری دارند و سواد و سابقه آنان برای داوری کافی نیست. »
خانم سلطانی تأکید میکند که باید هر اثری توسط سه یا پنج داور نهایی دیده شود؛ اما در این فرایند بر سر اینکه چه کسی چه نمایشی ببیند نزاع میشود. او میافزاید: «علت پذیرش این مسئولیت آن بود که فرصت دیدن کارهای مورد علاقه در طول سال برای فرد مهیا میشد. بیشتر توجه آنها نیز به نمایش دوستان خود بود. شاید کاری بوده باشد که با تمایل اندک به سراغش رفته باشند و اعتراضها این بار نیز ناشی از این مسئله بوده است. داوران نهایی نیز بعد از تأیید کارها آنها را تماشا میکنند. »
وی درباره آییننامه که به گفته برخی باید پس از ۱۰ سال مورد بازنگری قرار میگرفته و کماکان بدون تغییر مانده است، میگوید:«با اصرار میخواهند این آییننامه به هر دلیلی تغییر نکند و اصلاح نشود. مثل همه ایدههایی که مطرح میکردیم و رد میکردند. از ایدهها استقبال نمیکنند. »
سلطانی میگوید:«ما هر وقت منفعتی داشته باشیم احساس خطر میکنیم و سروصدای میکنیم. امروز هم حق من پایمال شده است و من از حقم حرف زدم؛ ولی من پنج سال سکوت کردم و این مسئله را بازرسان خانه و انجمن بازیگران میدانند؛ ولی همچنان همانند امسال از این مسئله میگذرند و به راحتی محافظهکارانه با رویداد پیشآمده برخورد میکنند. »
وی در پاسخ به اینکه آیا ایدهای برای ایجاد تغییر آییننامه وجود داشته از خودش و برخی بازیگران نام میبرد که ایدههای تازهای داشته؛ اما در نهایت با مخالفت هیئت مدیره مواجه شدهاند و این ایدهها جدی گرفته نمیشد. وی به این نکته اشاره میکند که در این سالها «برخی افراد که رأی نمیآورند و مخالفت میکردند، سال بعد یا نامزد میشدند و یا جایزه میگرفت و یا حتی جز هیئت داوران اولیه قرار میگرفتند و از آن به بعد سکوت میکردند. »
سلطانی در انتقاد از شیوه برگزاری جایزه میگوید: «تا کی میخواهید برخی را برند کنید؟ این همه بازیگر زن و مرد وجود دارد؛ ولی چرا باید بازیگران تکراری جایزه بگیرند؟ قرار بود در جشن خانه تئاتر استعدادهای را معرفی کنیم؛ ولی به سمت حرفهایها رفتهاند و افراد را برند میکنند. اگر نگرش و نگاه جشن تغییر کرده است و توجه جشن به آدمهای حرفهای است، من نیز توقع دیگری از این جشن دارم. »
البته بهزاد فراهانی در نشست خبری گفته بود که داوران هر دو هئیت نامشان محفوظ بوده و کسی از حضور آنان در این هیئتها خبر نداشته است؛ اما خانم سلطانی میگوید:«در سالهای پیش که خودم داور بودم سعی میکردیم نامها را پنهان کنیم؛ ولی بالاخره لو میرفت. شاید کسی که من را حتی دوست نمیداشت با من تماس میگرفت و مرا به دیدن کارش ترغیب میکرد. »
انتقاد خانم سلطانی بدین جا ختم نمیشود. او با اشاره به حضور برخی نامها در فهرست نهایی که همواره موردتوجه داوران تکراری جشن شب بازیگر هستند، یادآوری میکند که دو سال جزء داوارن بوده است و هر دو بار نامش را از فهرست نهایی بازیگران منتخب حذف کردهاند و به باور او چنین امری منطقی بوده است؛ ولی امسال داوران در فهرست نهایی ذینفع هستند. او میگوید: «به من یک بار گفتند تو نیاز نداری و مطرح هستی. در سال ۱۳۸۸ هم به راحتی دو داور به من گفتند تو که همیشه خوب هستی، پس بگذار جایزه را به بازیگر نمایشی دیگر بدهیم تا او نیز مطرح شود. هر سال به نحوی مرا کنار گذاشتند. یک سال نمایش فرهاد را داشتم و درخواست کردم کار بازیگران نمایشم را ببینند؛ ولی در نهایت من که تنها پنج دقیقه روی صحنه بودم را نامزد کردند. من توقع داشتم برای نمایش روز ولنتاین کاندید شوم که پس از مدتی طولانی بیمار بودن و تقریباً پس از یک سال و نیم غیبت در تئاتر با انرژی مضاعف روی صحنه بازگشتم. در آن نمایش همواره از من تمجید میکردند و حتی شبی که مهمانانی چون اصغر همت و شکرخدا گودرزی حاضر بودم حالم بد شد. با وجود کاندید بودن باز هم جایزه را به شخص تکراری دادند. این قاعده وجود داشت که کسی که برنده جایزه شود، برای دو سال کاندید نشود تا دیگران هم دیده شوند. برخی از داوران به اصرار با این قاعده مخالفت ورزیدند تا نامهای تکراری وارد لیست شود. »
وی به نمایش «بوی خواب» اشاره میکند که در آن چهار نقش را ایفا میکرده و میبایست در کمتر از یک دقیقه تعویض لباس داشته باشد تا کاراکتری کاملاً متفاوت را روی صحنه ایفا کند. این نمایش توسط بیشتر داوران نهایی دیده شده است و بازی او را تأیید و تحسین کردهاند؛ اما در نهایت نام او در فهرست نامزدهای نهایی نبوده است؛ با اینکه بازی وی مورد توجه منتقدان و هنرمندان قرار گرفته بود. حال او میپرسد اگر داوران و هنرمندان او را چنین تحسین کردهاند چرا حتی نامش در فهرست نهایی نامزدها قرار نگرفته است. این رویه او را به شک انداخته است که چرا افراد همان چیزی که به نظر میرسند، نیستند. سلطانی به بندی از آییننامه اشاره میکند که در آن اعلام شده است اگر داوران نهایی کاری را تماشا کنند و داوران اولیه کار را تأیید نکرده باشند، میتوانند پای کار بایستند. حال برای خانم سلطانی این پرسش مطرح شده است که چرا با وجود تأیید داوران نهایی (کرمی، فراهانی و محرابی) نامش در فهرست نهایی نیست.
با این حال او میگوید با وجود تمام این ناداوریها و بیعدالتیها بیحس شده است و از این همه اجحاف آگاه است و از خود میگذرد.
خانم سلطانی به همسر خود نیز اشاره میکند که نمایش «آنام» را در تالار مولوی روی صحنه برده بود. او فارغ از اینکه همسر آقای پناهنده است، در مقام یک همکار و همراه در نمایش آنام، معتقد است که به راحتی در یک پروسه یک هنرمند را کنار گذاشته و نادیده گرفتهاند، هنرمندی که پانزده سال فعال است و در این مدت نادیده گرفته میشود. قابل توجه است که بهروز پناهنده در یک سال گذشته چهار نمایش روی صحنه داشته است که به زعم خانم سلطانی کاملاً متفاوت بودهاند و هر نمایش کاراکتر متفاوتی بوده است. نمایشها در سنگلج، تئاتر شهر و باران در کنار هنرمندان حرفهای اجرا شده است؛ اما هیچکدام مورد بازدید داوران اولیه قرار نگرفتهاند و بازی بازیگران هر سه نمایش از نگاه آنان مغفول مانده است.
وی درباره نمایش آنام که چهل شب در مولوی روی صحنه میرود، یادآوری میکند بارها به خاطر ایفای نقش متفاوت بهروز پناهنده در نمایش آنام خانه تئاتر تماس گرفته است تا به تماشای اثر بنشینند. وی و پناهنده با سروش طاهری، مسئول هیئت داوران تماس گرفته و طاهری گفته است که کار آنام توسط داروان اولیه دیده شده است و پس از تأیید کار آن را با داوران نهایی معرفی کرده است. به نظر میرسد کار آنام به مذاق داوران اولیه خوش آمده بود؛ با این وجود از میان پنج داور نهایی نیز تنها فریدون محرابی به تماشای کار نشسته است. به گفته داوران آن وقت برای تماشای نمایش آنام پیدا نکرده بودند.
وی ادامه میدهد: «بهروز فیلم کار را به انجمن تحویل داده است و آنان نیز قول دادهاند که فیلم را میبییند و این مسئله در آییننامه هم هست؛ اما آنان فیلم را ندیدهاند و به بهروز هم گفتهاند وقت نکردهاند تا فیلم را ببینند. در طی تماسی با آقای فراهانی، او توجیه کرده است به داوران پول نمیدهیم و از همین رو نمیتوانیم مجبورشان کنیم کارها را ببینند. این در صورتی است که من در زمان داوری چون مسئولیتی را پذیرفته بودم از فاصله دوری به مرکز شهر میآمدم. خود را موظف به دیدن آثار میدانستم؛ در حالی که میدانستم حق الزحمه در میان نیست. همواره در ابتدای پروسه داوری به آنان گفته میشود این همکاری عواید مالی نخواهد داشت و آنان به علم به همین مسئله مسئولیت را میپذیرند. در یک سالکه من هم عضو هیئت مدیره انجمن بازیگران بودم و هم داور، باید برای تماشای کارها به مرکز شهر میآمدم و بیش از دو میلیون تومان پول خلافی ورود به طرح ترافیک دادم. در حالی که همان سال به برخی از اعضای انجمن طرح ترافیک اهدا شده بود و این شامل من نشده بود. با این حال طرح ترافیک برای بار چندم به یک عضو هیئت مدیره ساکن محله تئاتر شهر اهدا شد و این در حالی است که این منطقه خود در طرح ترافیک قرار دارد. »
شهره سلطانی که به زعم خود سالها نسبت به کاستیها و اتفاقات ناگوار خانه تئاتر سکوت کرده است و در این سالها به احترام بزرگان خانه و پیشکسوتان تئاتر از بسیاری مسائل حرف نزده است؛ اما معتقد است او را به جایی رساندهاند که سکوتش را شکسته است. با این حال هنوز برای افراد احترام قائل است؛ اما اکنون خواهان حق بهروز پناهنده است.
وی بر این باور است در خانه تئاتر روابط به جای ضوابط عمل میکند؛ چنانچه کار کسانی دیده میشود که داوران دوست دارند و میافزاید « اما کار بهروز و هنرمندانی همچون بهروز دیده نمیشود و کنار گذاشته میشود و بعد از پیگیریها و شنیده برخی حرفها بیش از همه چیز ناراحت و عصبانی میشوم. حال خانهای که شعار گرفتن حقوق صنفی هنرمندان تئاتر را میدهد، حقوق اولیه ما را به راحتی زیر پا میگذارد. وقتی حق ما را پایمال میکند، ما باید به چه کسی پناه ببریم و گلایه کنیم. این رویه دیگر مسئله سهوی نیست و ندیدن فیلم و نادیده گرفتنش امری عمدی بوده است. کاش به ما دروغ میگفتند که کار را دیدهاند و نپسندیدهاند. ن»
بازیگر سینما و تئاتر معتقد است مشکلات به وجود آمده با از دست دادن اصالت تئاتر در ارتباط است. او میگوید در گذشته اهالی تئاتر اصالتی داشتند و به واسطه در اقلیت بودن پشت یکدیگر میایستادند؛ اما در سالهای اخیر با گروهبندی شدن افراد و ورود غریبهها به این عرصه که امروز جز مدعیان هستند و روزمهای طویل برای خود آفریدهاند، تئاتریها دیگر کنار هم نیستند و روبهروی هم میایستند. او معتقد است در فضای کنونی یک بازیگر با دو کار و چند مصاحبه بزرگ میشود. او به خاطراتش رجوع میکند که زمانی به واسطه حضورش در سینما و تلویزیون در مظان اتهام بوده است. در صورتی که در همان سالها از تئاتر فاصله نگرفته بود و همواره در سالنهای تئاتر با کارگردانان شاخص کار میکردم. او خاطرنشان میکند: «زمانی که در سال ۷۵ و ۷۶ جایزه فجر گرفتم به من گفتند چون بازیگر سینما و تلویزیون هستم، جایزه گرفتهام. لازم به ذکر است از آن به بعد دیگر در هیچ جشنواره فجری شرکت نکردم و چشم امید و تکیهگاهم به خانه تئاتری بود که امروز حق مرا زیر پا گذاشته است. »
وی ادامه میدهد: «هر چه میخوریم از خودمان است. دیگر پشت هم نیستیم. سعی میکنیم در گروههای تئاتری انشقاق ایجاد کنیم و روبهروی هم قرار بگیریم. وقتی بزرگانی که باید بایستند و حق اهالی تئاتر را بگیرند، چنین نمیکنند، چه توقعی از کوچکترها داریم. من از این همه بیمهری دلگیرم. خیلیها با همین داوری خانه تئاتر بزرگ شدند. »
شهره سلطانی به سال ۹۳ و مدیریت خودش بر هیئت داوران جشن کانون بازیگران اشارهای میکند و میگوید:«من برای خانه بیمار و پیر شدم. سال ۹۳ من به عنوان مسئول هیئت داوران جایزه را چند بخش کردم. برای استعدادهای جوان بخش جداگانهای در نظر گرفتم و بازیگران نمایشهای سنتی را از بدنه اصلی جدا کردم. یک بخش هم برای تجلیل از پیشکسوتان در نظر گرفتم. من بیمار شدم و از آقای تجویدی خواستم مسئولیت کار را به عهده بگیرند. در همان زمانی که در بستر بیماری و در بیمارستان زیر سرم بودم، زنگ میزدند که چرا من سلب مسئولیت کردم. اصلاً کسی به فکر حال من نبود. من از عضویت و حضورم در خانه تئاتر امتیازی نگرفتم. با اینکه بسیاری در خانه صاحب زمین و خانه شدند. من برای بهترشدن جشن شب بازیگر از جیب خودم نیز خرج کردم. من هیچگاه چشمداشتی به این امتیازات نداشتم؛ اما توقع دیدن شدن کار خودم و همسرم را همانند کار دیگران داشتم و انتظار این نادیده گرفتن را نداشتم. اکنون حس میکنم نه تنها حقمان را پایمال کردهاند، حتی به حضور سی سال فعالیتم در تئاتر بیاحترامی شده است. من بازیگر دیروز و امروز تئاتر نیستم. من بازیگر برآمده از سالهای طلایی تئاتر هستم. من این همه سال سکوت کردم و راضی به وضعیت کنونی نیستم؛ ولی چرا باید کار بدین جا برسد. »
شاید دردناکترین بخش گفتههای خانم سلطانی زمانی باشد که او شیوه کار در خانه تئاتر را با کشتن یک هنرمند تشبیه میکند. او میگوید «با این کار یک هنرمند را کشتند. بهروز نادیده گرفته میشود و با چنین رویهای دیگر انگیزهای برای کار کردن پیدا نمیکند. این به نوعی جنایت است. مرا هم سالهاست مضروب میکنند و من خراشیده و زخمی شدهام؛ اما من قوی هستم و کماکان روی پای خود میایستم. شاید به این دلیل که من جوایز خود را از دست بزرگانی چون علی نصیریان، عزت الله انتظامی، پرویز پورحسینی، ایرج راد و ... گرفتهام و میتوانم خودم را آرام کنم؛ اما برای بهروزی که در تلاش برای دیده شدن است چه میتوانم تصور کنم. »
خانه تئاتر و کانون بازیگران هنوز به اتفاقات اخیر واکنش نشان ندادهاند. در روزهای اخیر با توجه به نزدیک شدن انتخابات و تشکیل مجمع عمومی بخش مهمی از هنرمندان تئاتری به رویه خانه اعتراض دارند. آنان جشنهای خانه تئاتر را محلی برای تبلیغات هیئت مدیره کنونی میدانند و البته حضور مهدی قلعه، بازرس خانه تئاتر در جایگاه مدیر اجرایی این جشنها را نیز یک تخلف آشکار برشمردهاند. این در حالی است که بازرس کانون بازیگران نیز با سکوت خود کمکی به وضعیت پیش آمده نکرده است.
خانم سلطانی تاکید میکند مسئولیت این تخطیها به عهده مسعود رحیمپور، بازرس انجمن و مهدی قلعه، بازرس خانه تئاتر است. به گفته او رحیمپور خود را معاف از این ماجرا دانسته و این مسئولیت را بر دوش سروش طاهری میاندازد. مهدی قلعه نیز گفته است در حال بررسی ماجراست؛ در صورتی که امشب برندگان نهایی جشن شب بازیگر معرفی میشوند.
خانم سلطانی معتقد است در حالی که همه قصور را گردن دیگری میاندازند، خانم سلطانی از مدیرعامل تا بازرس خانه را مقصر برمیشمرد و میافزاید: «همه در این جنایت گناهکار و شریک جرم هستند. »
ارسال نظر