به گزارش سینماپرس، داود یاراحمدی از معدود مدیران فرهنگی کشور است که خودش درچندین رشته هنری سالهاست استخوان خرد کرده و جوایزی متعددی و معتبری را از جشنواره های داخلی و خارجی دریافت کرده است. او که کارشناس ارشد اقتصاد هنر است، در حال حاضر ریاست حوزه هنری استان سمنان را به عهده دارد. پای صحبتهای یاراحمدی نشستیم تا از او دربارهی مقوله اقتصاد هنر بیشتر بشنویم.
داوود یاراحمدی گفت: چند سالی است که مبحث اقتصاد فرهنگ و هنر کمی جدی تر در بین مسئولان فرهنگی و هنرمندان کشور شکل گرفته است که در این میان تنها یک عظم گفتمانی در جامعه رسانه ای مسئولین کشور دست به دست می شود، اما تا به حال نه تنها خبری از عملیاتی شدن اقتصاد فرهنگ و هنر ندیده ایم بلکه تمام تاکیدات وصحبت ها فقط به صورت مکتوباتی در لابلای سطور مقالات، یاداشت ها، سمینار ها و ماحصل کتابها نمایه می کند.
او ادامه داد: در این بستر بیش از هرچیز دیگر مشکل اساسی آگاهی نداشتن به مفهوم کلی عناصر شکل گیری در اقتصاد فرهنگ و هنر است. که شاید در این میان بشود به تفاوت "محصول فرهنگی" و "کالای فرهنگی" اشاره داشت.
یاراحمدی گفت: اگر بخواهیم تعریف درستی از"کالای فرهنگی" و "محصول فرهنگی" ارائه دهیم باید ابتدا تعریف از کالا داشته باشیم و در نهایت به تعریف آن دو پرداخته تا مقایسه ای شکل بگیرد. در اقتصاد، هر تولیدی که توسط تولیدکننده به بازار عرضه شود تا یکی از نیازهای انسان را تامین و رفع کند از آن به عنوان کالا یاد می شود. که در یک دسته بندی کلی، به دو بخش مرئی(مادی) و نامرئی(خدماتی) مثل؛ آموزشی، فرهنگی، هنری، مشاوره ای و... تقسیم بندی می شود.
یارحمدی در ادامه چنین عنوان می کند: با توجه به تعریف کالا می توانیم بگوییم که یک "کالای فرهنگی" تابع شرایط تعداد و تکثیر بوده و از قابلیت دسترسی بیشتر در بستر جامعه دارا است. اما یک "محصول فرهنگی" تابعی از خود هنرمند بوده و تابع شرایط تعداد و تکثیر نیست. به عنوان مثال باید عرض کنم یک تابلوی نقاشی را هیچ گاه شما نمی توانید به عنوان یک کالای فرهنگی یاد کنید، چون این اثر طی زمان، شرایط، حس هنرمندانه نسبت به جامعه، ضرب آهنگ های مشخصی از قلموی روی سطح بوم و...خلق شده است و این هنرمند حتی اگر بخواهد این اثر را دوباره مشابه سازی وتولید کند، هیچگاه نمی تواند، مجددا خلق دوباره ای از آن اثر داشته باشد. در ادامه نیز باید بگویم که همچنین اولین خلق دست نوشته یک نویسنده، یک فیلمساز را می شود به عنوان یک "محصول فرهنگی" از آن یاد کرد ولی همین محصول در چرخه چاپ، تکثیر و توزیع که قرار می گیرد به یک "کالای فرهنگی" تبدیل می شود.
وی با اشاره به متفاوت بودن شیوه توزیع کالای فرهنگی و محصول فرهنگی بیان کرد: کالاهای فرهنگی یا هنری را گاهی می توان در یک مرکز فرهنگی و حتی بعضا در یک سوپر مارکت هم ارائه کرد و قابلیت دسترسی عموم جامعه را دارند. اما یک محصول فرهنگی یا هنری به عنوان یک کالای لوکس محسوب شده و تنها سطح مشخصی از جامعه با دهک های درآمدی بالا امکان خرید محصول فرهنگی یا هنری را دارند. ضمن اینکه برای نگه داری و ارائه یک محصول فرهنگی یا هنری شرایط خاصی و مطلوبی را طلب می کند. حال این محصول فرهنگی ممکن است دستنوشته های یک رمان یا داستان از یک نویسنده مبرز و شاخص یک جامعه باشد و یا یک هنرمند نگارگر دیگر مثل استاد محمود فرشچیان.
وی با بیان اینکه در خلق آثار هنری یک سمت قضیه هنرمند و سمت دیگر آن مخاطب است اظهار داشت: مشکلی که در جامعه هنری امروز ما وجود دارد از دو منظر قابل بررسی است. یکی اینکه برخی از هنرمندان ما در خلق آثار خود توجه کمتری به خواستگاه مخاطب داشته و آثار خود را تنها در فضایی کاملا آرتیستیک خلق می کنند. که این آثار تنها در بستر چند حراجی و گالری دار و دلالهای هنری دسته به دست می شود، و عموما هم خلق آثار با توجه به خط فکری این حراجی ها شکل می گیرد و دربخش خاصی از جامعه که بسیار اندک هم هستند، آثار دست به دست می شود. با توجه به این اتفاق، بخش عمده ای از مخاطبان محصول یا کالای فرهنگی هنری ریزش پیدا خواهد کرد. چرا که عموم مخاطب به دنبال آثاری هستند که بتواند علاوه بر نمایه زیباشناسانه ارتباط حسی و درونی با اثر برقرار کند و در نهایت اینکه به عنوان یک سرمایه در راستای اهداف مالی خود به آن بپردازد.
یاراحمدی در ادامه گفتگو در راستا نقش حمایتی مسئولین استانی خاطر نشان کرد: مدیران استانی به تنهایی و بدون کمک نویسندگان، هنرمندان و فرهنگیان نخواهند توانست نقش اثرگذاری را در شکل گیری اهداف دستگاه مربوطه در سطح جامعه به شکل موفق داشته باشند. حال این دستگاه ممکن است؛ شرکت کلان زیر ساختی استانی باشد یا یک دستگاه فرهنگی؛ خواه ناخواه یک سمت قضیه ارتباطی با دستگاه های استانی- مردم- هستند. پس برای ارتباط و اثرگذاری هرچه بهتر با مردم می بایست به شیواترین و زیباترین کلام ممکن این ارتباط را برقرار کرد.
این هنرمند گرافیست و کارتونیست در ادامه اضافه کرد: این امکان محقق نخواهد نشد مگر اهداف مورد نظر در قالب هنر در زمینه های مختلف؛ فیلم، نمایش، عکس، پوستر، نقاشی، کاریکاتور و...تبدیل و ارایه شود. اگر این اتفاق در استان شکل بگیرید بخش عمده ای از اقتصاد فرهنگی هنر در قالب آثار تولید رونق خواهد گرفت. از سوی دیگر اثر پذیری مردم نیز بیشتر خواهد بود.
وی با تاکید بر اینکه در سال های گذشته مصوب شد که یک دهم درصد مبلغ بودجه سالانه هر اداره به خرید آثار هنری اختصاص یابد گفت: بحث اختصاص الزام آور یک دهم درصد از بودجه عمرانی دستگاه های دولتی برای خرید آثار هنری اولین بار در سال ۱۳۸۱ در مجلس ارائه شد. با تغییر وضعیت از یک دهم درصد به نیم درصد و "مجاز" بودن به جای "الزام" آور بودن به این نتیجه رسید که همه دستگاههای اجرایی و مجریان طرحهای تملک داراییهای سرمایهای "مجازند" در چارچوب آییننامهای که از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با هماهنگی سازمان مدیریت و برنامهریزی تهیه و به تصویب هیات وزیران میرسد، «حداکثر تا نیم درصد» از اعتبارات هر یک از طرحها و بناهایی که میتواند معرف هویت اسلامی و ملی باشد، برای هزینه در همان طرح، متناسب با فرهنگ دینی و ملی خود اختصاص دهند. این موضوع در سال های بعد بارها مطرح شد و سرانجام در سال ۸۵ به کلی حذف شد. در سال ۸۸ بار دیگر این موضوع مطرح شد و به همان شکل قبلی خود بازگشت که دستگاه های دولتی "مجازند" تا نیم درصد از بودجه عمرانی خود را به خرید آثار هنری اختصاص دهند که در عمل هیچ اتفاق خاصی نیفتاد و واژه "مجاز" بودن باعث شده بود که دستگاه های دولتی زیر بار عملی کردن این قانون نروند.
این هنرمند فیلمساز در ادامه افزود: البته در صورت عملی شدن این موضوع حتما باید برای خرید آثار مورد نظر هم چارچوب و سازکاری کارشناسی در نظر گرفت که آثار هنری خریداری شده تابع ضوابط و شرایط خاصی باشند و کارشناس زبده آنها را کارشناسی نمایند تا ضمن جلوگیری ازهرز سرمایه بیت المال مانع تصمیم غیر کارشناسانه و سلیقه ای برخی از مسئولین مربوطه شود.
وی در خصوص اعتبارات تخصیص داده شده به بخش فرهنگی و هنری عنوان کرد: بودجه فرهنگی بسیار کم و در حدی است که حتی نمی توان با آن آثاری فاخر را خلق کرد. حال اینکه چگونه بشود زیر ساخت فرهنگی بنا کرد!، که بشود در مقابل این همه هجمه های ناتوی فرهنگی غرب که از سوی دشمنان قسم خورد نظام بر علیه این مملکت توطئه می شود دفاع کرد؛ خود داستانی ۷۰ "من" خواهد بود.
وقتی بودجه فرهنگ و هنر یک دستگاه متولی فرهنگ و هنر استان در سال به اندازه ساخت یک فیلم سینمایی هم نیست چطور می شود انتظار داشت که هنرمندان استان زیر یک سقف جمع کرد و از آنها خواست که اثر فرهنگی هنری تولید کنند و بنشیند و طرح و ایده بدهند که چگونه می شود مانع شد، استانی مثل سمنان با این همه پیشینه تاریخی و فرهنگی محل گذر نشود و سرو کله توریست در استان پیدا شود.
این کارشناس اقتصاد فرهنگ و هنر باتاکید بر شاخص بود و بکر بودن جغرافیای استان سمنان از ابعاد مختلف افزود: این استان تقریبا تنها مکانی است در کشور که همزمان چهار اقلیم آب و هوای متفاوت را در وسط تابستان در آن می بینیم همچنین به لحاظ جغرافیای زبانی جزیره لهجه هاست، انواع بقاء متبرکه، کاروانسراها، حیات وحش بکر، صنایع شاخص سفال و سرامیک در کشور و...را دراین استان داریم.
در بودجه فرهنگی استان در بخش تبلیغات و اطلاع رسانی (مکتوب و دیجیتال) چقدر سرمایه گذاری شده که بتواند هنرمندان را به عرصه همکاری کشاند تا تمامی توانمندی ها و جذابیت استان سمنان را به گردشگران داخلی و خارجی مطرح کنند و استان محل گذر نشود، و صنعت توریست که بخش مهمی از اقتصاد فرهنگ و هنر است نفس بکشد. هرچند مدیر توانا هم باشد با نبود بودجه که نمی شود حرکتی کرد.
اگر چه مباحثی مثل آب، راه، جاده و...اولویت و دغدغه های اولیه مسئولین استان هست. که بجا و باید باشد. اما این نکته را فراموش کرده ایم که"اسب تروا " ناتوی فرهنگی غرب دیگر پشت دیوار و دروازه های شهر منتظر نمی ماند تا جذابیت و هیبت نادیده ی مهمانی شبانه را برگذار نماید. بلکه بر موج و رسانه سوار و خانه های تک تک مارا در می نوردد.
رییس حوزه هنری استان سمنان با ابرازبه اینکه حال فرهنگ ما اصلا خوش نیست گفت:در هر جای دنیا وقتی به هنرمند توجه نشود وهنرمندان به بازی اقتصادی کشیده نشوند قطعا فرهنگ دستخوش چالش خواهد شد.
*تسنیم
ارسال نظر