یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۰

مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی:

سینماگران باید تکلیفشان را مشخص کنند که آیا سیاست‌مدار هستند یا هنرمند/دوزیست بودن توان مدیران سینمایی را در دفاع از آنها کم می‌کند

روح الله سهرابی در هشتمین روز از چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر

سینماپرس: سینمای امروز ما با برخی سوالات مواجه است؛ از میراث فیلم‌های آماده اکران دولت قبل و تجمع فیلم‌های مساله‌دار گرفته تا قانون‌شکنی برخی بازیگران، آن‌چه بی‌اعتنایی به سینمای اجتماعی نامیده می‌شود، احکام قضایی سینماگران و ... ازجمله مهم‌ترین این مسائل هستند که تصمیم گرفتیم پاسخ این مسائل را در گفت‌وگویی صریح با روح‌الله سهرابی جویا شویم.

به گزارش سینماپرس، روح‌الله سهرابی؛ مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی، مدیر نام‌آشنایی است؛ کارگردانی که عمده شهرتش بابت ساخت فیلم خاکستر و برف و سریال آرام می‌گیریم است. آن نگاه آرام و منعطف اما دغدغه‌مندی که از سهرابی در آثارش سراغ داریم، طی یک‌سال‌ونیم اخیر، در مدیریت سینمایی‌اش نیز تجلی یافته است. مدیری که تاکنون بیش از ۳۰۰ جلسه خصوصی با بازیگران، کارگردانان و دیگر هنرمندان داشته و تا جایی که توانسته، به رفع مشکل هم‌صنفانش، بدون اینکه چیزی رسانه‌ای شود، کمک کرده است. همچنین وی ازجمله مدیرانی است که طی ماه‌های اخیر، بیشترین میزان فعالیت را برای رفع مشکلات سینماگران و شکستن برخی احکامی که برای آنها صادر شده، به انجام رسانده است.

به مناسبت نزدیکی به روز ملی سینما، گفت‌وگویی با سهرابی انجام داده‌ایم که در ادامه، نظر شما را به مطالعه آن جلب می‌کنیم. گفت‌وگویی که طی آن تلاش شد تا تقریبا بسیاری از مشکلات مهم این روزهای سینمای ایران از وی پرسیده شود تا آن‌سوی به‌ظاهر تاریک ماجرا، برای دغدغه‌مندان این مسائل روشن شود.

قریب به ۱۵۰ فیلم از دولت قبل به ما رسید

اینکه گفته می‌شود ۱۷۰ فیلم از دولت قبل به ما رسیده، یک آمار تقریبی است به این دلیل که ما آمار دقیق فیلم‌های در صف اکران را نداریم. برخی، علاقه‌ای به اکران روی پرده آثارشان ندارند و بعضی‌ آثار، مستقیما برای پلتفرم ساخته شده‌اند چون نمی‌توانند پاسخگوی هزینه تبلیغات باشند و بعضی هم فیلم‌های ویدئویی تولید کرده‌اند و نگاه و توقعشان از سازمان این است که با تبدیل آن فیلم‌ها به سینمایی موافقت شود بنابراین اینکه مشخصا درباره آثار سینمایی صحبت کنیم، شاید نشود آمار دقیقی ارائه داد ولی قریب به ۱۵۰ فیلم از قبل به ما رسید که به دلیل تولید خارج از ظرفیت، هم‌زمان شدن با موضوع کرونا و دو سال عدم‌اکران فیلم‌ها، این تلنبار شدن در صف اکران باعث شد ما میراث‌دار تعداد زیادی فیلم اکران نشده باشیم و به همین دلیل مجبور شدیم در یک سال اخیر با مدیریت اقتضایی، از تعداد آثار در صف اکران کم کنیم.

در حال حاضر، از تعداد فیلم‌های آماده اکران، خیلی کم نشده است. ظرفیت اکران ما به صورتی نیست که بتوانیم خارج از قاعده، به گونه‌ای، فیلم‌ها را نمایش دهیم که از عهده ده سال کم‌کاری در عرصه اکران برآئیم. طبیعی است که ما باید مدیریت کنیم. شکل مدیریتی ما طوری است که برخی فیلم‌ها را به سمت گروه هنر و تجربه سوق می‌دهیم که خود این رخداد، یک تعداد قابل توجهی از آثار را کم می‌کند که در این مدت هم، همین کار را کردیم که سبب شد تا مجموعا، ۱۵ تا ۲۰ درصد از حجم آن فیلم‌ها کم شود. هرچند از این سو هم به طور مداوم فیلم تولید شده و به آن صف اضافه می‌شود.

آمار فیلم‌های مشکل‌دار را از ۴۰ به ۱۵ رساندیم

در اداره کل نمایش، صرفا بحث سینمایی یا آثار حرفه‌ای سینما نیست که مطرح است بلکه قبل از آن، ما شوراها و مجموعه‌ای داریم برای ارزیابی و ارزشیابی آثار ویدئویی، مستند و کوتاه که همه این آثار در اداره کل نمایش، ارزیابی و تصمیم‌گیری می‌شود. قریب به بیش از ۵۰۰ اثر ویدئویی کوتاه و مستند طی یک سال اخیر توسط شورای فیلم‌های ویدئویی اداره کل، ارزیابی و تصمیم‌گیری شده است. در بخش سینمایی هم طی یک سال اخیر، قریب به ۱۰۰ فیلم را بازبینی و تصمیم‌گیری کردیم.

اتفاق مهم‌تر آن است که ما چیزی حدود ۴۰ فیلم مساله‌دار طی سالیان اخیر داشتیم که تلنبار شده بود و دارای مشکلات مضمونی و محتوایی، اختلافات تهیه‌کننده و مالک فیلم، قانون‌شکنی عوامل مانند بازیگر و ... بود. با دستور ریاست سازمان سینمایی و تلاش همکارانمان، هم به لحاظ مضمونی، فیلم‌ها را مراقبت کردیم و اصلاحاتی دادیم و هم نشست‌هایی با برخی عوامل درگیر در پروژه‌ها داشتیم و نقش میانجی را ایفا کردیم که سبب شد تا آن ۴۰ فیلم، به حدود ۱۵ فیلم برسد و مشکلات تعداد قابل توجهی از آثار، مرتفع شود.

بیشترین حل‌وفصل مشکلات فیلم‌ها طی سال‌های اخیر، متعلق به همین دوره یک‌سال‌ونیم است

فیلم‌ها به لحاظ مضمونی، ارتباط بسیار نزدیکی با حال و احوال اجتماعی و سیاسی هر دوره‌ای دارند مثلا فیلمی که ۱۰ سال پیش امکان اکران نداشته، امروزه شاید بهتر بتوان با آن مواجه شد یا بالعکس. مدیریت این بخش‌ها، اقتضایی است و نمی‌توانیم به عنوان مدیر، تصمیم صفر و یکی بگیریم لذا ناگزیر هستیم اقتضایی عمل کنیم. آنجایی که یک مدیر می‌تواند و شرایط عمومی جامعه و نگاه حاکمیت هم‌سو است، می‌شود به سمت حل‌وفصل مشکلات رفت کما اینکه طی یک سال اخیر، آثاری که چند سال امکان اکران نداشتند و گرفتار توقیف یا ملاحظه خاصی بودند در این دوره با پیگیری و نشست‌های بسیار، مشکل‌شان را مرتفع کردیم. اغراق نیست اگر بگویم برای رفع مشکل برخی از این فیلم‌ها، بیش از ۵، ۶ جلسه با صاحبان آثار و مدیران و کارشناسان مربوطه برگزار شد. طبق آمار موجود که به‌راحتی هم قابل راستی‌آزمایی است، بیشترین حل‌وفصل مشکلات مربوط به فیلم‌ها طی تمام سال‌های اخیر، متعلق به همین دوره یک‌سال‌ونیم است.

برخی افرادی که رفته‌اند، امکان اینکه برگردند، وجود دارد مشروط بر آن‌که اعلام کنند آن مسیر طی شده، مسیر اعتقادی نبوده و در اثر قرار گرفتن در موقعیت خاصی رقم خورده استگاهی ممکن است مخاطبی که در خانه نشسته و به تنهایی دارد فیلمی را نگاه می‌کند، به این نتیجه برسد که این فیلم چه چیزی داشته که جلوی اکرانش گرفته شده است. ما در این مقوله، با چند مساله مواجه هستیم: یکی میزان تعهد و التزام آن فرد یعنی تهیه‌کننده به پروژه ای است که مجوزش را دریافت کرده است. این آدم چقدر متعهد به فیلمنامه و وفادار به مجوز بوده؟ چراکه اگر مشخص شود مغایر و متفاوت با متن مصوب کار کرده، سازمان سینمایی عملا می‌تواند آن فیلم را متوقف نگه دارد و طبیعتا چیزی متوجه سازمان نیست.

دوم آن‌که در آئین‌نامه‌ نمایش که مربوط به دهه‌های اخیر هم است، صراحتا قید شده که سازمان سینمایی می‌تواند فیلم دارای پروانه نمایش را به واسطه فضا و شرایط حساس فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متوقف کند و تا زمانی که فضای اکران فیلم مهیا نشده، از نمایش آن فیلم جلوگیری کند. نمونه عینی آن، فیلمی است که همه ملاحظات و ممیزی‌اش را انجام داده بود و تهیه‌کننده، همکاری خوبی با ما داشت ولی به دلیل شرایط خاص جامعه و قانون‌شکنی یک یا چند نفر از عوامل، فیلم امکان نمایش خود را تا مدت زیادی از دست داد. معلوم است که وقتی فیلم را در خانه ببینیم، می‌گوئیم فیلم، چیزی نداشت که جلوی اکرانش گرفته شد ولی وقتی بیائیم این طرف و آن را جامع‌تر و مسائل پیرامونش را به صورت جریان ببینیم، دیگر چنین حرفی نمی‌زنیم.

بازیگرانی که تخظی کرده‌اند، باید دستمزدشان را برگردانند

اگر ما فیلمی اکران کنیم که آن عامل قانون‌شکنش روی پرده تبلیغ شود و به‌عنوان ابزار تبلیغاتی روی پوسترها و بیلبوردها برود، حساسیت‌ها ضریب می‌گیرد لذا هر مدیری ترجیحش این است که با مراقبت و مدیریت، این کارها را پیش ببرد وگرنه به لحاظ مضمونی، هیچ فیلمی منجر به اتفاق عجیب و غریبی در جامعه نشده ولی مسائل و ملاحظات پیرامونی فیلم‌ها، یک مدیر را در موقعیتی قرار می‌دهد که نتواند به آن چیزی که علاقه قلبی‌اش است، عمل کند. مثلا به دلیل همکاری خیلی خوب یک تهیه‌کننده، علاقه قلبی من این بود که به این آدم کمک شود چون به دلیل اشتباه کسی دیگر که

نباید تهیه‌کننده تاوان بدهد ولی آیا مجموع شرایط و حساسیت‌ها و مسائل موجود، این امکان را به من مدیر می‌دهد که مطابق با میل و سلیقه‌ام عمل کنم؟ گاهی هزینه برخی تصمیمات آن‌چنان بالاست که چاره‌ای جز مدیری اقتضایی و مدیریت بحران باقی نمی‌ماند

سینما و روابط کاری آن در دنیا تعریف دارد. مراوده و تعامل میان تهیه‌کننده و کمپانی با عوامل، تعریف مشخصی دارد. حتی در صنعت موسیقی کشور ما، این ماجرا تا حدودی در حال رخ دادن است و به همین علت، تخلف عوامل موسیقی را به ندرت می‌بینیم چون متعهد به تهیه‌کننده و کمپانی هستند که ذیل آن کمپانی باید فعالیت‌هایشان را پیش ببرند. در سینما، ما در بخش تهیه‌کنندگی ضعفی داریم که تهیه‌کنندگان ما در قالب یک صنف واحد جمع نشدند و تک‌حرف نیستند. همین تعدد صنوف تهیه‌کننده خود منجر به شکافی شده که به این صنف ضربه زده. اگر بشود کمپانی‌هایی طراحی و راه‌اندازی کرد، بخش قابل توجهی از مشکلات مرتفع می شود.

به نظرم بازیگران یا عواملی که پیش از به سرانجام رسیدن یک فیلم، قانون‌شکنی کنند باید دستمزدی که از آن پروژه گرفته‌اند را برگردانند تا بخشی از خسارت تهیه‌کننده را جبران کنند. بنابراین تهیه‌کنندگان هر چقدر هم بگویند که نمی‌توانند از بازیگرشان مراقبت کنند، به شخصه معتقد هستم با اتحاد و انسجامی که بین تهیه‌کنندگان است، می‌توان سروسامان مشخصی به این صنف داد. البته یک تعداد بازیگر هم هستند که شاید به این تعهدات تن ندهند که در ادامه مسیر، مجبور می‌شوند همکاری کرده یا از عرصه خارج شوند.

حدود ۵۵ درصد پروانه‌های صادره‌مان، اجتماعی است و حدود ۱۶ درصد هم کمدی

این آماری که در رسانه‌ها درباره کم‌کاری در حوزه سینمای اجتماعی وجود دارد، اشتباه است. ما حدود ۵۵ درصد پروانه‌های صادره‌مان، اجتماعی است. کمتر از ۲۰ درصد پروانه‌ها نیز به کمدی اختصاص دارد؛ دقیقش می‌شود چیزی حدود ۱۵ تا ۱۶ درصد. سال گذشته در همین روزها، در جلسات خصوصی می‌گفتند که در خردادماه، سینماها تعطیل می‌شود. خردادماه آمد و فروش سینمای ایران شد بیش از دو برابر مدت مشابه سال گذشته.

ظرفیت اکران ما به صورتی نیست که بتوانیم خارج از قاعده، به گونه‌ای، فیلم‌ها را نمایش دهیم که از عهده ده سال کم‌کاری در عرصه اکران برآئیمالبته ناگفته نماند همواره و در ادوار مختلف، بار اصلی اکران روی یک فیلم بوده و فیلم‌های دیگر، بازوهای کمک‌رسان بوده‌اند. رکوردشکنی فیلم کمدی امسال سبب شد تا بحث‌ها در برخی محافل برود به سمتی که بگویند سازمان سینمایی بیشتر طرفدار فیلم‌های کمدی است. درحالی که همین الان، سینماگرانی با نگاه‌ها و سلایق مختلف، مجوز ساخت آثار اجتماعی گرفته‌اند ولی در این بین یکی دو اسم شاخص نتوانستند مجوز بگیرند که آن هم دارای راه‌حل بود اما مورد قبول متقاضی واقع نشد. چنان‌که به تهیه‌کننده اثر گفته شد تعهدنامه‌ای بدهد تا اگر چیزی مغایر با آنچه مصوب شده را ساخت، دیگر توقعی برای مجوز نمایش نداشته باشد اما حاضر به ارائه همین تعهدنامه دوخطی نشدند. وقتی تهیه‌کننده و کارگردان، هیچ اطمینان و تضمینی نسبت به مراقبت از اثر خودش نمی‌دهد، چطور می‌توان انتظار داشت فردا این فیلم هم به فیلم‌های توقیف‌شده سال‌های دور و نزدیک اضافه شود.

اتفاقا برعکس چیزی که گاها در رسانه‌ها گفته می‌شود، فیلم‌های اجتماعی خیلی خوبی پروانه ساخت گرفته‌اند. با یک جستجوی ساده، اسامی مجوزگرفته‌ها طی چند ماه اخیر قابل ملاحظه است. ما به ژانر اجتماعی اعتقاد زیادی داریم. اما به این مساله هم باور داریم که ژانر کمدی هم ژانر بسیار مهم سینمایی در تمام دنیا است. فیلمی آمده که رکورد میزان مخاطب و فروش را شکسته است. بعد از ۴، ۵ سال، بدهی سینمادارها با همین یک فیلم پرداخت شده است. یعنی سینمادارهایی که سال گذشته دنبال وام بودند تا مشکل‌شان رفع شود، بدون اینکه وامی بگیرند، مسائل‌شان مرتفع شده و بدهی‌شان را پرداخت کردند.

در مورد تمام احکام سینماگران حتی در مورد حکم اخیر، پیگیری‌هایی کرده‌ایم

آقای خزاعی اعلام کردند که توقع و انتظار ما این است که در صدور احکام برای سینماگران، با ملاحظه و مراقبت بیشتری رفتار شود. ما طی یک سال اخیر که برخی از سینماگران، درگیر بودند، مرتب پیگیر مسائل قضایی این افراد بودیم. خیلی از جلسات را در سازمان سینمایی، با نمایندگان تام‌الاختیار دادستانی کل کشور برگزار کردیم. بعضی از جلسات هم در قوه قضاییه یا دادستانی بود. طی این جلسات درباره تک‌تک پرونده‌ها و افراد، صحبت شد و نامه‌های مختلفی در جهت حل‌وفصل مسائل و رفع سوتفاهمات یا مشکلات به قوه قضاییه، مراجع ذیصلاح و مراجع امنیتی ارسال کردیم. به شما اطمینان می‌دهم سازمان سینمایی از تمام ظرفیت‌های خود برای کمک به سینماگران استفاده کرد. در بسیاری از موارد موفق بود اما در برخی موارد هم متاسفانه جرم ارتکابی آن‌قدر محرز و عمیق بود که حل‌وفصل آن از عهده سازمان خارج بود.

در مورد تک‌تک این احکام هم بعد از صدور، پیگیری کردیم. حتی در مورد حکم اخیر هم پیگیری‌هایی کردیم تا بلکه تغییراتی در حکم بدهند ولی مساله، یک مرحله عقب‌تر از این موضوع است. من همشه در جلسات، به دوستان سینمایی می‌گویم سینماگران اگر چه قشری شریف، احساساتی و دلسوز هستند اما باید تکلیفشان را مشخص کنند که آیا سیاست‌مدار و استراتژیست سیاسی هستند یا هنرمند؟ این دوزیست بودن بسیار آسیب‌زننده است و توان مدیران سینمایی را در دفاع از آنها کم می‌کند. به‌دلیل اینکه وقتی پیگیر پرونده برخی از این عزیران هستیم مراجع ذیربط علاقه‌ای به گفت‌وگو با ما نشان نمی‌دهند چراکه معتقد هستند ما باید از یک سینماگر دفاع کنیم نه افرادی که سیاسی هستند. بنابرین طبیعی است وقتی رویکرد و رفتار سینماگران سیاسی باشد، مدیر تخصصی تضعیف می‌شود و دستش خالی می‌ماند. به‌نظرم همین مسائل سبب شده شکاف بین حاکمیت و خانه سنیما بیشتر شود و این از نظر ما به نفع سینما و جامعه سینمایی نیست.

می‌توان با تدبیر، برخی از بازیگران خارج‌نشین را برگرداند

به نظر من حتی الان هم برخی افرادی که رفته‌اند، امکان اینکه با تدبیری مراقبت شوند و برگردند، وجود دارد مشروط بر آن‌که اعلام کنند آن مسیری که طی شده، مسیر اعتقادی و قلبی نبوده و در اثر قرار گرفتن در موقعیت و جو خاصی رقم خورده است. بنده معتقد هستم درباره برخی از این افراد هنوز می‌شود رایزنی و پیگیری کرد. برخی از این افراد مسائل فرامتنی دارند که ما از آن بی‌خبر هستیم. به‌عنوان مثال یکی از همین بازیگران خارج‌نشین، پیش از ناآرامی‌های سال گذشته گفتند ضربه اصلی را از یکی از هم‌صنفانش خورده که وی را ترغیب به رفتار مجرمانه کرد. می‌بینید که سیستم و نظام، به این شکل مظلوم واقع می‌شود که بازیگری، ضربه اصلی را از هم‌صنف و همکار خود می‌خورد، اما بعدها و در کلان ماجرا، این مسائل فراموش شده و در افکار عمومی تبدیل به سخت‌گیری و تعصب سیستم و نظام می‌شود. برخی از این افراد چون سرمایه‌های اجتماعی و هنری کشور هستند، می‌توان با رایزنی‌هایی، ترتیبی اتخاذ کرد تا زمینه بازگشت و فعالیت آنها فراهم شود. نباید فراموش کرد که همه چیز دست ما و سیستم نیست؛ بخش قابل‌توجهی از این مسائل به خود افراد برمی‌گردد و به نظر می‌رسد برخی از افرادی که آن طرف هستند، چنانچه ابراز ندامت و پشیمانی کنند و از فعالیت‌های قبلی دست بکشند و در جهت جبران رفتارهای خود تلاش کنند هنوز هم امکان پیگیری و رایزنی با مراجع تصمیم‌گیر فراهم است تا در صورت موافقت، به عرصه حرفه‌ای ورود کرده و فعالیت‌شان را از سر بگیرند هر چند این مسیر یک مسیر سخت و پرپیچ‌وخم است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.