یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵

به یاد «فخری خوروش» در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ هجری‌شمسی؛

بازیگر خاص سینما و تلویزیون ایران

فخری خوروش

سینماپرس: نوروز ۱۴۰۳ در حالی از راه می رسد که جای خالی هنرمندان بسیاری پای سفره های هفت سین به چشم می خورد؛ زنده یاد فخری خوروش یکی از همان هنرمندان است که سال های سال با عشق برای اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم تلاش کرده بود اما دست اجل مهلت بیشتری به وی نداد و او در خرداد ماه سال ۱۴۰۲ به علت کهولت سن به دیار باقی شتافت. در آستانه فرارسیدن سال نو چند تن از چهره های شناخته شده سینمای کشور آقایان: سیداحمد حسنی مقدم و مازیار لرستانی که سابقه همکاری با این هنرمند را داشتند از او برایمان گفتند.

به گزارش سینماپرس زنده یاد فخری خوروش بازیگر پیشکسوت و ارزنده سینما، تلویزیون و تئاتر کشور نخستین تجربه بازیگری خود را در سینما سال ۱۳۳۴ و با بازی در فیلم «برای تو» به کارگردانی صادق بهرامی کسب کرد و پس از آن در آثار متعدد سینمایی و صحنه‌ ای حضور پیدا کرد. تثبیت جایگاه سینمایی خوروش با بازی در فیلم «آقای هالو» به کارگردانی زنده یاد داریوش مهرجویی رقم خورد؛ نقشی که خوروش با وجود پیشنهادهای مشابه آن نقش، پاسخ منفی داد. زنده‌یاد خوروش در شماری از فیلم‌های مهم سینما حضوری هنرمندانه داشت؛ «نفرین» ناصر تقوایی، «جنوب شهر» ابراهیم گلستان، «شازده احتجاب» بهمن فرمان‌آرا، «شطرنج باد» محمد اصلانی، «سوته‌دلان» علی حاتمی و… از جمله این آثار درخشان و ماندگار هستند.

فخری خوروش در چندین مجموعه تلویزیونی مختلف از جمله، در سریال«امیرکبیر» و در نقش مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه، بازی کرد که این نقش به عنوان یکی از برجسته‌ترین نقش‌آفرینی‌های وی به یاد مانده است. او همچنین در سریال‌های «امام علی (ع)» و «پهلوانان نمی‌میرند» نیز حضور داشت. در آخرین فیلم سینمایی خود، «یک بوس کوچولو» به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا، در صحنهٔ پایانی، حضوری بسیار مؤثر داشت.

فخری خوروش که طی سال ها، برای دیدار فرزندانش مرتب به آمریکا سفر میکرد بالاخره تصمیم گرفت در سال ۱۳۸۴ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کند چراکه این رفت و آمدها او را خسته کرده بود. او پس از مدتی زندگی در آمریکا، در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ و در سن ۹۴ سالگی در یک بیمارستان در لس آنجلس درگذشت.

دو تن از اهالی هنر سینمای ایران آقایان: سیداحمد حسنی مقدم و مازیار لرستانی در آستانه نوروز ۱۴۰۳ در فراق این هنرمند پیشکسوت سینمای کشور با سینماپرس گفتگو کردند و از او برایمان گفتند.

سیداحمد حسنی مقدم کارگردان سینما گفت: من افتخار این را داشتم که در یکی از ساخته های سینمایی ام با نام «محبوبه» با زنده یاد فخری خوروش همکاری کنم؛ به زعم من زنده یاد خوروش در این فیلم درخشید. ایشان در «محبوبه» نقش زنی به اسم عزیز را بازی می کردند که منگل و عقب افتاده بود و با هنرمندی بالایی که در وجودشان موج می زد این نقش را به درخشان ترین شکل ممکن به تصویر کشیدند. خانم خوروش هنرمندی بسیار مسلط و کار درست و انسانی به شدت اصیل، مهربان و بی ریا بودند. بی شک تمامی نقش هایی که از ایشان در سینما و تلویزیون به یادگار مانده تا ابد جزو درخشان ترین آثار در فرهنگ و هنر این کشور خواهد بود. ایشان هنرمندی به شدت خاص بودند و من بسیار متأثرم از اینکه این هنرمند و امثال ایشان را که قطعاً دیگر هرگز هیچ جایگزینی نخواهند داشت را از دست می دهیم. ای کاش تا وقتی سایه این هنرمندان بالای سر فرهنگ و هنر کشورمان است قدردان زحمات و تلاش های بی شائبه آن ها باشیم و ایشان را ارج بنهیم.

مازیار لرستانی نیز که سابقه همکاری با زنده یاد خوروش را دارد به سینماپرس گفت: حقیقتاً بنده با هیچ رسانه ای گفتگو نمی کنم؛ اما می توانم این را بگویم که جایگاه بانو خوروش برای همه ما بسیار بالا است. من زمان درگذشت ایشان پستی را در صفحه اینستاگرامم منتشر کردم که همه حرف هایم در مورد این هنرمند فقید در این یادداشت آورده شده و شما اگر دوست داشته باشید می توانید با ذکر منبع این یادداشت را از قول من در رسانه تان به یاد بانو فخری خوروش منتشر کنید. در این یادداشت آمده است: «بنا داشتم دیگر از رفتن ها پست نگذارم؛ وقتی یکی از نزدیکان آدم می میرد، دیگر مرگ ها بیرنگ می شوند و سوز و گداز آنچنانی نخواهند داشت... اما باز هم فقدان هایی از راه می رسند که عمیقاً جان آدمی را خراش می دهند. با بانو فخری خوروش عزیز و دردانه از سریال «امام علی (ع)» دوست شدم و هم اتاق بودیم. او معلم سال های دور و بازیگری پر توان و خاص بود. وقتی از فیلمبرداری به محل هتل مان برمی گشتیم با اشتیاق پای صحبت ها و خاطراتش می نشستم و به شنیدن حرف هایی که تاریخ سینما و تئاتر ایران بود گوش می دادم. او زبانی گرم داشت. برای من نوپای آن سال ها پر از شگفتی بود. همیشه می خندید از شعف من برای دانستن! می گفت اینقدر که تو اشتیاق به دانستن داری ذوق حرف زدنم را بیداری کردی! گاه شب ها تا سپیده صبح می گفت؛ خاطراتی یگانه و منحصر بفرد که با تجسمش تئاتر و سینمای ایران و بزرگانش را مرور می کردم. روزی که قرار برای برای همیشه از ایران برود وداعی تلخ داشتیم؛ خبر تلخ سفر ابدی اسطوره تکرار نشدنی عرصه بازیگری ایرانی دستم را از نوشتن باز می داشت. نمی خواستم باور کنم. بعضی ها نباید زمین را ترک کنند حتی اگر پیر و ناتوان و فراموش شده باشند... پر از دردم! این فقدان معمولی نیست. با رفتن او بخش مهمی از تاریخ نمایش ایران به خاک سپرده خواهد شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.