این منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: پیمان معادی بازیگر و کارگردانی با استعداد است. حضور او در برخی آثار متفاوت و گاه متمایز و جایزه آور سینمایی او را جزو سینماگران قابل اعتنای کشور قرار داده است. او در عرصه بازیگری، غیرکلیشه ای ظاهر شده و متفاوت بودن فیلم هایی که در آن ها ایفای نقش کرده به شهرتش افزوده است.
وی ادامه داد: پیمان معادی پس ازکارگردانی نخستین فیلم سینمایی قابل تامل خود «برف روی کاج ها» در فیلم تازه و دومش از طریق سینما نقبی به گذشته زده، به خاطره بازی پرداخته و نوستالژی خود از دوران دفاع مقدس و شرایط اجتماعی و جامعه آماج موشک ها و هواپیماهای بعثی آن روزگار را به تصویر سینما کشیده است. سال ۶۶ و جنگ، در فیلم معادی بستر و بهانه ای است تا او راوی یک ماجرای عاشقانه نارس و ناکامل باشد؛ ماجرای عشق به سردی گراییده یک زوج جوان به دلیل یک سوءتفاهم!
آذین سپس با بیان اینکه با آنکه کارگردان «بمب؛ یک عاشقانه» تمام بضاعت و تلاش خود را برای بازآفرینی شرایط اجتماعی دهه ۶۰ با صحنه سازی های شبیه آن دوران به کار برده است، اما مصنوع بودن فضاسازی های خانه و خیابان، از سر و روی فیلم می بارد اظهار داشت: همین تصنعی بودن صحنه آرایی ها به باور فیلم و آدم ها خدشه وارد کرده است. بزرگترین مشکل فیلم پیمان معادی، نداشتن داستان است و چون فیلم او فاقد قصه است، فیلمساز کوشیده با ۳ روایت کمتر متصل به یکدیگر روایت عشق یخ زده میترا و ایرج، روایت عاشقانه آن دختر و پسر نوجوان در پناهگاه و روایت مدرسه، فیلمش را جمع وجور کند ولی روایت های پا در هوای فیلم، نتوانسته اند به مقبولیت، جذابیت و باورپذیری ذوب شدن یخ های قهر وآشتی ایرج ومیترا بینجامند.
این مدرس سینما خاطرنشان کرد: از همین رو فیلم، به جز قهر وآشتی این زوج، آن هم بدون هیچ گونه توضیح داستانی وتصویری، چیزی برای گفتن ندارد. بدون داستان بودن این فیلم باعث شده است تا فیلمنامه این اثر دارای ساختار منسجم و محکم دراماتیک نباشد، پردازش شخصیت ها ناقص رها شود و فیلم از جذابیت لازم برخوردار نباشد.
وی تأکید کرد: فیلم دوم معادی، گرچه فیلم بدی نیست لیکن در میان فیلم های قصه گو جای چندانی ندارد وصرفاً تجربه ای برای فیلمساز در ساخت آثار بدون قصه و متکی به روایت است، اما چون از بازی ها و کارگردانی قوی برخوردار نیست و در پرداخت کامل وتاثیر گذار و جذاب روایت ها هم به توفیق نرسیده است، جایگاهی شاخص در کنار فیلم های مهم و ماندگار ایرانی ندارد.
این منتقد سینما سپس به نقد فیلم «میلیونر میامی» پرداخت و اظهار داشت: فروش میلیاردی برخی فیلم ها و فیلمک های طنز و شبه کمدی در بازارمکاره مافیا زده اکران سینمای بدون صاحب کشور، سبب گسترش تب کمدی سازی و دامن زدن به توهم میلیاردر شدن سینماگران با سابقه و بدون سابقه سینمایی وکمدی سازی شده است بدون آنکه هیچ گونه کوششی از سوی این نوع فیلمسازان برای رهایی از نازل سازی و ساختن آثار استاندارد و قوی و جذاب کمدی به چشم بخورد.
وی افزود: مصطفی احمدی هم از جمله سینماگرانی است که در دام کمدی سازی گیشه ای افتاده است. او که پیشتر فیلم «نزدیک تر» را ساخته است، فیلم دوم خود را در ژانر کمدی کارگردانی کرده است. «میلیونر میام»، نام فیلم جدید روی پرده او است. فیلمی که به تأسی از تب تند بازار کمدی فروشی و تقلید از کمدی سازان گیشه ای ساخته شده است.
آذین متذکر شد: «میلیونر میامی» با بازی متوسط چهره های شناخته شده بازیگری کشور از جمله: حمید فرخ نژاد، طنازطباطبایی، صابر ابر و آتیلا پسیانی، بدون هیچ نوع نوآوری و قدرت بازیگری در نقش های پرداخت نشده و داستانی کم مایه تولید شده است. این فیلمک هم پر از دم دست ترین شکل ها و شیوه ها، موقعیت ها، حوادث سطحی و رخدادهای قلقلکی به اصطلاح خنده داراست و سعی شده با ادا و اطوار و شکلک و حرف ها و شوخی های کلیشه ای، تماشاگرسرگرم و شاید جیب او خالی شود.
وی در پایان گفت: «میلیونر میامی» یک فیلمک شبه کمدی حادثه ای زیر متوسط گیشه ای است و ویژگی و امتیازقابل بحثی ندارد. احمدی و «میلیونر میامی» اش، قربانی نامدیریتی و بی سر وسامانی سینما و تسخیر بازار اکران توسط فیلمک های بازاری بدون هنر و محتوا و نازل شبه کمدی شده است. این فیلمساز هم بدون حساب و کتاب، درون استخر خالی از آب کمدی سازی شیرجه زده است!
ارسال نظر