به گزارش سینماپرس انتقاد شدید سینماگران از این رویداد در فضای مجازی بسیار زیاد بود. به عنوان مثال مهدی کرم پور کارگردان سرشناس سینمای کشور در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «روزگاری نهضت ساخت فیلم های هنری ایران می رفت که در جهان جریان ساز شود و تماشاگران باشعوری در داخل برایش تربیت شد و صف کشید و هیچ جشنواره مهم جهان بدون نمایش فیلم های ما معتبر نبود. حالا اما به هجو کشیده شدیم و تماشاگران و منتقدینش همسو با جریان رسمی که ما را بدین جا هدایت کرده، برای فیلم های پروپاگاندای دولتی و جدول فروش و رکوردهای جعلی و صفرهای حساب تهیه کننده های نوآمده کل می کشند!
قدرت حرکت اجتماعی فیلم سازانش که در عرصاتی می توانست به داد کشور برسد و می رسید، شد اظهارات جفت و طاق سلبریتی های همه چیز ندانی که موجب تفنن اند تا لیدر فکری یا الگو! ذخایر هنرش را هر جویای نامی در شبکه های مجازی یا نورس نادانی برای دیده شدن در سیمای رسمی، به تاراج بی اعتباری کشاند و برخی خودشان پوست موز زیر گیوه، بر سن ها خودزنی کردند یا با حضور و لشگرکشی در هر مراسمی بر پشیزی فروختند.
حالا دیگر برلین و کن که هیچ، دلخوش به جشنواره هایی در دهکده های کوچک جهانیم که بر موج نادانی مردمان و جعل روابط عمومی ها بر بوقش کنیم! پیش کسوتان مان دچار آنتروفی و مرگ مغزی شده اند و نوآمده هایمان از آغاز استعداشان را پیش فروش کرده اند. جشنواره جهانی مان دورهمی مضحکی ست برای بیلان های کذا و سفره هایی برای محفل و سفرهای رفقا و مهر تاییدی بر بی ثمری عیان مان... پشت این صورتک های خنده که جلوی فلاش دوربین های عکاسی با لباس های گل گلی ژست گرفته اند، نگاه های بی فروغی ست که لابد می دانند که چه بی صدا شکستیم!»
از سوی دیگر ابوالحسن داوودی، کارگردان سینما درباره دستاوردهای چند دوره اخیر جشنواره جهانی فیلم فجر که برای سینمای کشور داشته است، گفت: قبل از اینکه این جشنواره از جشنواره ملی فجر جدا شود، خود من جزو طرفداران این جدایی بودم. یعنی فکر میکردم که این دو باید در دو موقعیت جداگانه برگزار شوند که بتوانند ماهیتهای خودشان را حفظ کنند. اما اتفاقی که در طول این چند سال افتاد، به نظر نمیآید که بتواند آن ابعاد و ظرفیتی را که ما از یک جشنواره جهانی انتظار داریم، داشته باشد. به عبارت دیگر، آن تأثیرگذاری را ندارد که بتواند خارج از مرزهای ایران برای یک هویت ملی، ویترین خوبی باشد، از طرف مقابل هم بتواند فیلمها و فیلمسازانی را جذب کند که به این جشنواره علاقهمند شوند و بخواهند در آن شرکت کنند یا نمایش در این جشنواره یا جوایزی که میدهد بتوانند جوایز تعیینکننده و تأثیرگذاری باشند، حال چه در بازار داخل ایران چه در بازار خارج از ایران.
اتفاقی که در طول این سالها افتاده و شاهد آن هستیم، این است که جشنواره جهانی بیشتر یک هویتِ نزدیک به محفلی را به خود گرفته است. انگار یک گروه خاصی دائماً تکرار شدهاند. در یک زمینههایی هم یک فیلمهای خاصی در آنها تکرار شده که تأثیری هم نگذاشتهاند؛ یعنی نمایش فیلمها و برگزاری جشنواره تأثیری روی سینمای ایران نگذاشته که بتواند سطح فیلمسازی و نوع نگاه فیلمسازان را گسترش دهد. به عبارت دیگر، نتوانسته در جهت مقابل رشدی پیدا کند که بتواند بازار ایران بیشتر از گذشته یعنی بیشتر از زمانهایی که بهعنوان جشنواره بینالمللی در کنار جشنواره فجر برگزار میشد، تأثیرگذار باشد. حتی من بر اساس سابقه ذهنیام فکر میکنم که شاید در برخی از سالهای برگزاری دورههای قبل که جشنواره به شکل توأم برگزار میشد تأثیرگذاری بر بازار بینالمللی بیشتر از زمانی بود که در طول این چهار سال اتفاق افتاده است.
این انتقادات و اعتراضات دامنه دار، سردی و رخوت بی سابقه ای در حیات خلوت جشنواره به اصطلاح جهانی به وجود آورده بود که تا اختتامیه هم ادامه داشت! به نحوی که در روز اختتامیه جشنواره که در تالار وحدت برگزار شد، تعداد کثیری از صندلی های سالن همکف خالی مانده بود و در طبقات فوقانی و بالکن ها هم کمتر کسی حضور داشت. هیچ چهره برجسته ای از سینمای ایران به عنوان مهمان به این مراسم «شو» مانند نیامده بود و کسادی و بی رونقی غریبی در این مراسم ایجاد شده بود.
نکته جالب تر آنکه حتی بسیاری از افرادی که به عنوان فیلمساز جهانی! فیلم های شان برگزیده شده بود در مراسم حضور نداشتند و برای این رویداد ارزشی قائل نشده بودند که به خود زحمت بدهند و به ایران سفر کنند! همه این اتفاقات نشان از آن دارد که میرکریمی و دوستان هرچقدر هم تلاش کنند نخواهند توانست جایگاهی کوچک در سینمای جهان داشته باشند و سینماگران حتی دست چندم جهان را ترغیب به حضور در این رویداد کنند!
جالب ترین اتفاق آنکه میرکریمی در گفتگو با یکی از خبرگزاری ها گفت: «آمارها نشان می دهد امسال ما بیشترین حد استقبال را در طول عمر این جشنواره بین المللی داشتیم! اگر ازدحام جلوی سالن ها کم است به این دلیل بوده که ما از سال قبل عیب یابی کردیم و مثلاً فواصل بین سانس ها را که ۱۰ دقیقه بود به ۲۵ دقیقه رساندیم چون زمان کافی بین تخلیه سالن و ورود جدید وجود نداشت. این کار طبق بررسی کارشناسی انجام شد و نتیجه این بود که ازدحام را به ندرت می دیدم! ولی وقتی وارد سالن ها می شدیم همگی پر بودند!»
این اظهارات میرکریمی آنقدر مضحک و خنده دار است که نمی توان حدی بر آن متصور بود! چرا که اولاً اغلب بلیت فیلم ها وجود نداشت و بسیاری از اهالی رسانه و منتقدان از این وضعیت ابراز نارضایتی شدید داشتند. امکان تهیه اینترنتی بلیت فراهم نبود. اغلب سالن ها هنگام نمایش فیلم ها با کسادی مطلق مواجه و خالی بودند! در نهایت هم اینکه باید به آقای میرکریمی گفت خسته نباشید که با خرج چندین میلیارد پول از بودجه بیت المال در این شرایط بغرنج اقتصادی کشور که بسیاری از مردم به نان شب محتاج هستند و با جمع کردن سیاهی لشگرها و سینه چاکان سینما و با در اختیار گذاشتن کارت های غذا توانسته اید ۲ طبقه از پردیس چارسو را پر کنید! آیا این هنر است که به آن می بالید؟
ارسال نظر