به گزارش سینماپرس، خانه هنرمندان همواره نهاد جذابی برای چهرهها و صاحبمنصبان بوده و هست. از عنوان این مکان فرهنگی که آرزوی چند دهه هنرمندان برای تجمیع زیر یک چتر را یدک میکشد تا ساختار اداری این NGO که میتواند بدل به یک نهاد صنفی منسجم شود.
اگرچه تلاشهایی برای بسط و توسعه خانه هنرمندان و ساختارش صورت گرفته و حتی چند شهر درگیر تشکیل جایی به نام خانه هنرمندان میشود؛ اما این تلاشها رنگ بوی سیاسیکاری به خود گرفت و آنگونه که باید برای هنرمندان پناهگاه و ملجای صنفی نبود.
وضعیت سیاستزدگی خانه هنرمندان حتی در جابهجایی مدیران این خانه نیز ادامه مییابد. حتی شهردار وقت، محمدباقر قالیباف ناگهان نگاهش نسبت به خانه هنرمندان تغییر میکند. سوبسیدهای شهرداری قطع میشود و حتی شرایط برای تماشاخانه ایرانشهر سخت میشود تا جایی که کف فروش حذف شده بازمیگردد. این مسأله زمانی جذابتر میشود که با وجود حمایت تلویحی خانه هنرمندان از کاندیداتوری محمدباقر قالیباف، دست راست او در خانه به سوی حسن روحانی غش میکند.
انتشار تصاویر حسین پارسایی در برنامههای انتخاباتی روحانی و البته کارگردانی برنامه مشهد - به عنوان مهمترین میتینگ حسن روحانی - شرایط را به نوعی رقم میزند که گویی خانه هنرمندان پایگاه تبلیغاتی یک کاندیدای ریاستجمهوری شده است. وضعیت زمانی جذاب میشود که فیلمهای کوتاه تبلیغاتی با حضور بازیگران مشهور در لوکیشن تماشاخانه ایرانشهر منتشر میشود. یک عکس از رجبیمعمار با رئیس دولت اصلاحات نیز نشان میدهد خانه هنرمندان یک پایگاه سیاسی است تا یک پایگاه فرهنگی.
اما آنگونه که پیشبینی میشد، وضعیت بعد از انتخابات به نفع خانه پیش نمیرود. با وجود نقشآفرینی خانه هنرمندان در انتخابات و پیروزی جناح مورد حمایت، اما حمایتهای سابق به خانه بازنمیگردد. در کشوقوس جابهجاییها در شهرداری تهران کسی به خانه توجهی نمیکند. هیچیک از شهرداران میلی به حمایت نمیبینند و تلاش خود را به حل و فصل مشکلات سیاسی شهرداری میکنند. حتی تلاشهای رئیس وقت خانه هنرمندان برای نزدیکی به وزارت ارشاد هم افاقه نمیکند. رفتوآمدهای برخی معاونان وزیر ارشاد به خانه هنرمندان و حتی کشیده شدن پای نمایندگان مجلس - عموماً منتسب به لیست امید - نشان میدهد وضعیت در خانه هنرمندان آنگونه که تصور میشود، پیش نمیرود. مشکلات فراتر از تصور است. اختلافات در دایره شورای عالی نیز اوج میگیرد و ایرج راد به ریاست شورای عالی میرسد.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس زمزمههایی از سیاسیسازی در ارشاد شنیده میشود. طرح ادغام و حذف از سوی وزارت ارشاد مطرح میشود و از قضا رد پای همان معاونان نزدیک به خانه هنرمندان در این طرح دیده میشود. از سوی دیگر شنیده میشود بخش سیاسی اصلاحطلبان طراح این طرح جنجالی هستند؛ اما این یک وجه ماجراست. به نظر میرسد رئیس وقت این خانه در آستانه انتخابات دیگر آن مهره مطلوب نیست. گمانهها از دو نام یاد میکند. نفر نخست علی مرادخانی، معاونت هنری سابق ارشاد است که همواره یکی از گزینههای مدیرعاملی خانه هنرمندان بوده است. آقای مرادخانی این روزها در نقش مشاور در شهرداری فعالیت میکند؛ گزینه دوم شهرام گیلآبادی است. حضور ایرج راد در شورای عالی برای شهرام گیلآبادی یک فرصت به حساب میآید. رفتوآمدها گیلآبادی به خانه هنرمندان افزایش یافته است و به نظر میرسد به لطف ریاست هئیت مدیره خانه تئاتر توسط ایرج راد، شانس او را برای رسیدن به کرسی مدیرعاملی خانه افزایش میدهد.
شاید برخی ابراز تعجب کنند که چطور نیروی منسوب به محمدباقر قالبیاف و محسن رضایی باید در زمین اصلاحطلبان بازی کند. پاسخ در نفی این فرد توسط دو شخص مذکور است. پس از اجرای نمایش «عاشقانههای خیابان» و رفتارهای خلاف عرف گیلآبادی و گشوده شدن پرونده او و عملکردش در شهرداری، او قدرت سابقش را از دست داده است و با توجه به اینکه حیات او وابسته به رفتارهای سیاسی است، خانه هنرمندان و اصلاحطلبان میتواند برایش یک مفر به حساب آید.
فارغ از این مسائل یک پرسش مهم باید مطرح کرد که فرایندهای سیاستزدگی در خانه هنرمندان بر چه اساسی رخ میدهد؟ آیا در اساسنامه این نهاد فرهنگی حرفی از رفتارهای سیاسی، آن هم در بزنگاههای انتخاباتی آمده است؟ آیا شورای عالی نسبت به رفتارهای سیاسی خانه آگاه است؟
آنچه مسلم است رفتارهای سیاسی خانه هنرمندان در چهار سال گذشته جز آسیب به این مکان فرهنگی نتیجهای در بر نداشته است. تجربه نشان داده است که سیاستمداران از هنرمندان تنها به دیده ابزار مینگرند و پس از پیروزیهایشان تلاشی برای حل مشکلات صنفی آنان نمیکنند؛ کما اینکه این روزها مشکلات هنرمندان دوچندان شده است و این در حالی بوده که آنان حامی مهمی برای حاکمان امروز بر دولت بودهاند.
*تسنیم
ارسال نظر