سه‌شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۸

رهاورد یک جشنواره ملی در آستانه ۴۰ سالگی؛

با انتخاب‌های درست، جشنواره را معیار کنیم!

سیمرغ

سینماپرس: آیا جشنواره فیلم فجر بعد از ۴۰ سال به ثبات شخصیت رسیده است؟

به گزارش سینماپرس، آیا جشنواره فیلم فجر بعد از ۴۰ سال به ثبات شخصیت رسیده است؟

۱. جشنواره فیلم فجر را اگر در کالبدی انسانی تصور کنیم فردی در آستانه ۴۰ سالگی و تثبیت کامل شخصیت است. چنان نیز که مشهور است پس از ۴۰ سالگی دیگر کمتر امیدی می‌توان به تغییر ارزش، منش و بینش افراد داشت. با این اوصاف اگر بخواهیم به قیاسی پیرامون حسن و ضعف‌های این پدیده مهم سینمایی داشته باشیم شاید بتوان مهم‌ترین مسأله این جشنواره را «ابهام اعتبار» بدانیم، ابهامی که نه از جانب عنصری بیرونی که کاملاً از استاندارد رفتاری این جشنواره استنتاج می‌شود. جشنواره فجر از سویی در سایه مقطعی نبودن و برگزاری همه ساله‌اش تبدیل به مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور (در کنار نمایشگاه سالانه کتاب با عمری نسبتاً مشابه) شده است و بیشترین همراهی افکارعمومی را با خود به همراه داشته و از سوی دیگر کماکان تکلیف خویش را با سنجه اعتباری خود مشخص نکرده است.

سینما، سینمای ایران، فیلم‌های سینمایی ایران، جشنواره فیلم فجر، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر،

در این زمینه هرچند که عمده نقدها بر مسأله نحوه گزینش پر حرف و حدیث برگزیده‌های نهایی و خروجی سیمرغ‌ها بوده است اما می‌توان با یک چشمداشت دیگر «ابهام اعتبار» جشنواره فجر در نوع مواجهه آن با فیلم‌های متقاضی حضور و مکانیسم پذیرش آنها دانست. به بیانی ساده‌تر جشنواره فجر بعنوان پدیده‌ای تثبیت شده که از جنبه‌ای تشریفاتی فراتر رفته و فراتر از اهالی فرهنگ و هنر بخش کثیری از جامعه را نیز نسبت به خود واجد حساسیت ساخته است در آستانه ۴۰ سالگی خود می‌تواند مبنای اعتباری برای یک فیلم پذیرفته شده در خود باشد و برای هر فیلم پذیرفته شده این مزیت تبلیغاتی وجود داشته باشد که حضور در این فستیوال به معنای مهر تأییدی بر داشتن اعتباری درخور برای هر اثر باشد.

سینما، سینمای ایران، فیلم‌های سینمایی ایران، جشنواره فیلم فجر، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر،

مع الاسف اما آنچه از سوی جشنواره فیلم فجر در سال‌های گذشته شاهد بوده‌ایم خلاف این را اثبات می‌کند و هیچ فیلمسازی در معرفی فیلم خود به مخاطب نمی‌تواند از حضور فیلمش در جشنواره فجر بعنوان شاهد مثالی از اعتبار اثر خود باشد، به گونه‌ای که در عمده سال‌های برگزاری این جشنواره چیزی قریب به یک سوم آثار حاضر در بخش مسابقه حتی حداقلی‌ترین استانداردهای کیفی را نیز دارا نبوده است. در چنین شرایطی مخاطبان سینمای ایران که شاهد نگه داشته شدن حرمت امامزاده توسط متولی خود نیستند با این پرسش مواجه می‌شوند که چه چیز باید آنها را برای اعتماد به دیدن اثری که در این رخداد سینمایی حضور داشته مجاب کند.

۲. سخن گفتن از متر و معیار پذیرش یک فیلم در جشنواره فیلم فجر و تعیین استانداردی واحد برای اعتباربخشی به یک اثر امری چالشی با قضاوت‌های متکثر است. اعتبار بخشیدن بر مبنای میزان استقبال عمومی (آنچنان که در اکران عمومی نیز شاهدش هستیم) این احتمال را می‌دهد که جشنواره فیلم فجر تبدیل به محلی برای جولان فیلم‌های عمدتاً کمدی گیشه پسند شود و در هیاهوی چنین فیلم‌هایی با فضای تولیدی ساده که کمترین هزینه و خلاقیتی را می‌طلبد سایر ژانرها و فیلمسازان دغدغه‌مند به حاشیه روند، متقابلا معطوف کردن توجهات به نظرات منتقدان سینمایی نیز احتمالاً فضای جشنواره فیلم فجر را از بستر مردمی خود دور می‌کند و راه را برای تبدیل شدن جشن سینمای ایران به محفلی نخبگانی با فیلم‌های عمدتاً تجربی هموار می‌سازد.

بر این مبنا شاید بتوان با ادغام سه گزاره استقبال مردمی، کیفیت هنری و تنوع ژانری به مدلی با مطلوبیت و مقبولیت بالا برای پذیرش آثار سینمایی در جشنواره فیلم فجر رسید که احتمال دچار شدن به هرکدام از نقص‌های مورد بحث را کاهش دهد. از آنجا که جشنواره فیلم فجر فراتر از بستری برای نمایش فیلم‌های تولیدی باید به مجرایی برای هدایت سینمای ایران به الگویی متعالی نیز گردد پذیرش تنوع ژانری و حمایت از فیلمسازانی که چه در سطح تکنیکی چه در سطح محتوایی به سراغ سوژه های ریسک پذیر می‌روند می‌تواند عاملی مهم در ارتقا آثار تولیدی جدید و مبتلا نشدن به یک ژانر رایج آنچنان که سینمای آپارتمانی طبقه متوسطی در دهه نود نشان داده شود.

۳. تجربه جشنواره های فیلم فجر در دهه نود گویا نقصی بزرگ بوده است که برخی رفتارها ضربات انکارناپذیری به اعتبار ذاتی این رخداد وارد کرد. رودربایستی هیئت انتخاب آثار در مواردی همچون سابقه کارگردان یا تهیه کننده، در پیش گرفتن الگوی سهمیه‌ای برای جریانات سینمایی و مصلحت سنجی‌های مصداقی باعث شده است تا تعداد قابل توجهی از آثاری که هر سال در جشنواره فیلم فجر به نمایش می‌آیند بدون داشتن حداقل‌های ممکن و بدون هیچ مانعی به بخش مسابقه راه یابند و حتی در مرحله بعدی جوایزی نیز دریافت کنند.

سینما، سینمای ایران، فیلم‌های سینمایی ایران، جشنواره فیلم فجر، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر،

نگاهی به ۸ جشنواره فیلم فجر از سالهای ۹۰ تا ۹۷ گویای این امر می‌باشد که عمده آثار برجسته این سال‌ها که چه در ساخت و چه در ژانر گامی رو به جلو محسوب می‌شدند محصول سینماگران جوانی بوده است که نخستین آثار خود را روانه جشنواره می‌کردند و بعضاً برای راهیابی به بخش مسابقه نیز با مشکلاتی روبرو می‌شدند اما آنچه که به موازات آن صورت می‌گرفت این بود که آثار نسل قدیمی سینما که عمدتاً سال به سال با افت کیفیت و حتی تبدیل شدن به «اتفاق بد» هرسال جشنواره روبرو بودند به راحتی توسط هیأت انتخاب پذیرفته می‌شدند تا کارگردان‌هایی که آخرین اثر موفقشان به دهه ۷۰ و ۸۰ برمی‌گشت به علت ابهام اعتباری جشنواره وارد فضای رقابتی می‌شدند و بیش از خود و سایر آثار به اعتبار ذاتی جشنواره ضربات جبران ناپذیری می‌زدند.

۴. این روزها و در آستانه سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر تعداد بالا و تنوع ساختی آثار گویای آن است که سینمای ایران برای سال آتی خود دست پری دارد اما آنچه که نگرانی‌ها را افزایش می‌دهد آن است که در سایه ابهام اعتباری جشنواره فیلم فجر و نبود استانداردی قابل قبول بخشی از آثار خوب به حاشیه رفته و سنت محافظه کاری انتخاب‌کنندگان باعث راهیابی آثاری تکراری و فاقد مزیت سینمایی شود که تنها عامل برتری آنها را باید فراتر از پرده سینما و در پشت پرده روابط سینمایی یافت. یقیناً پذیرش سه گزاره استقبال مردمی، کیفیت هنری و تنوع ژانری بعنوان ملاک انتخاب آثار تولید شده می‌تواند جشنواره سی‌وهشتم را تبدیل به تجربه‌ای موفق و زبانزد برای جشنواره فیلم فجر کند.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.