به گزارش سینماپرس، اکران فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» همچنان در سینماها ادامه دارد و بهعنوان یکی از فیلمهای غیرکمدی در حال اکران در یکی از نامساعدترین دوران سینمای ایران میتوان گفت شاهد استقبالی قابل قبول از سوی مخاطبان است.
آنچه در ادامه میخوانید، گفتگوی مهر با عوامل «بدون قرار قبلی» است.
* اشارهای داشتید به سالهای دهه ۶۰ و در کنار هم بود سینماگران، امروز اما به نظر میرسد فضای سینما بسیار جزیرهای شده است.
شعیبی: بله. جزیرهای شدهایم. نه تنها به هم اعتماد نمیکنیم، بلکه اعتماد دیگران به یکدیگر را هم میخواهم از بین ببریم. سینما صنعت و هنر سختی است اما همه درباره آن نظر دارند. گاهی ما برای یک پلان از همین فیلم «بدون قرار قبلی»، دو روز باید انتظار میکشیدیم. پلانی بود که پگاه آهنگرانی کنار پنجره دارد به غروب خورشید نگاه میکند. روز اول رفتیم و نشد که بگیریم و کل گروه را یک روز در آن روستا نگه داشتیم تا به آن لحظه درست برسیم. فقط به این دلیل که محاسبات ما در روز اول اشتباه بود و خورشید از آن نقطهای که انتظار داشتیم پایین نرفت! سینما یعنی همین. آن بخشی که شما در فضای مجازی شاهد هستید دربارهاش صحبت میشود، سینما نیست و صرفاً برای مطرح کردن مسائل شخصی برخی افراد است. مردم باید بدانند که سینما آن چیزی نیست که در فضای مجازی دربارهاش میخوانند. اگر ما اعتراض و مشکلی نسبت به یکدیگر داریم، اگر درست است یا درست نیست، واقعاً چرا باید اعتماد مردم را نسبت به سینما خراب کنیم؟
* یعنی تعمدی پشت آن میبینید؟
شعیبی: به نظرم بله. البته شاید همه آن یکپارچه نباشد. شاید مجاری قانونی برای مطرح کردن برخی مسایل راه درست تری باشد.
* البته برخی خلاهای قانونی هم در شکلگیری برخی از این جریانات موثر است.
شعیبی: من از هر حرکتی که منجر به یک نظم و نظام شود، استقبال میکنم، اما فراموش نکنیم ما درباره چه صحبت میکنیم. چرا پرستاران در زمان اکران «شوکران» نسبت به آن معترض شدند؟ معتقد بودند فیلم نسبت به یک صنف ایجاد بدبینی میکند. درست است که ما خلأ قانونی هم داریم اما فراموش نکنیم افرادی که در سطح جامعه ادعاها و گفتگوهایشان مطرح میشود در دو طرف گفتگو دارای مقبولیت و معروفیت هستند. یادمان باشد همه افراد هم در این ماجراها گذرا هستند و آنچه از بین میرود «سینما» است. واقعاً چقدر ظرفیت و پذیرش این موارد در جامعه وجود دارد؟ چقدر از افراد این ماجراها را تحلیل کردهاند؟ خوب است که کسی تحلیلی داشته باشد و بگوید ای جوانهایی که میخواهید وارد سینما شوید، لطفاً از خودتان مراقبت کنید. این اشکالی ندارد.
شعیبی: درست است که ما خلأ قانونی هم داریم اما فراموش نکنیم افرادی که در سطح جامعه ادعاها و گفتگوهایشان مطرح میشود در دو طرف گفتگو دارای مقبولیت و معروفیت هستند. یادمان باشد همه افراد هم در این ماجراها گذرا هستند و آنچه از بین میرود «سینما» است
* اتفاقاً این همان بخش مغفول مانده در تمام این ماجراهاست. هیچ دعوتی در این زمینه صورت نمیگیرد و نمیگویند اگر اتفاقی هم افتاد باید به مراجع قانونی مراجعه کنید.
شعیبی: در عین حال معتقدم هر حرکت اجتماعی که قرار باشد به امنیت بیشتر در فضای صنفی منتهی شود، بسیار هم خوب است. ولی آنچه امروز خطرناک است، این است که سینما در ضعیفترین دوران خود هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ جایگاه اجتماعی است و در جایگاه متزلزلی قرار دارد.
* این موضع شما مشابه حرفهای چندی پیش آقای خزاعی در این زمینه است.
شعیبی: ولی این ما هستیم که باید دربارهاش حرف بزنیم. من بهعنوان یکی از اعضای سینما باید بگویم بعضی از ما وضعیتمان به لحاظ معیشتی خوب نیست. ما آدمهای شناختهشدهای در سینما داریم که در شب عید همین امسال، برای تأمین حداقلهای معیشت خود دچار مشکل بود! یک آدم معروف که نمیتواند کار دیگری هم انجام دهد. میدانید چند درصد از کارگردانان سینمای ایران، چند سال است که کار نکردهاند؟ حداقل جایگاه این افراد این بوده که میتوانستد برای تلویزیون سریال بسازند. کسی که کار تألیفی در زندگیاش انجام میدهد نباید مشکل معیشتی داشته باشد. کسی که دو یا سه فیلم ساخته است باید بداند که از حداقلهای زندگیاش برمیآید. برای چه کار تألیفی متفاوت از کار اجرایی است؟ یک فرد یک سختیای را به خود میدهد و اثری را تألیف میکند اما باید برای ادامه زندگیاش امنیت داشته باشد. شرایط سینمای ما اما اینگونه نیست.
اینکه میگویید دوستان سازمان سینمایی هم این حرفها را میزنند، من میگویم این دوستان باید این مسائل را حل کنند، نه اینکه خودشان هم معترض باشند. ما هر چه اعتراض میکنیم، میبینم این دوستان هم معترضند! پس ما حرفمان را به چه کسی باید بزنیم؟ مسئله اصلی من آبروی سینما و سینماگران است. من سالها تلاش کردم تا به اطرافیان بقبولانم که سینما فضایی حرفهای دارد و در این سینما من با همه اقشار هم نشستهام و صحبت کردهام. همه حرفهایی که به من زده میشود را قبول میکنم و با همه هم حرف میزنم. ما احتیاج داریم با یکدیگر گفتگو کنیم.
* اینکه با همه خوب هستید، نگران نمیشوید که متهم به «وسط بازی» شوید؟
شعیبی: وسط بازی که به نظر خوب است! این روزها به اصغر فرهادی هم میگویند وسطباز! (میخندد)
* برگردیم به فیلم؛ انتخاب پگاه آهنگرانی برای نقش اصلی فیلم به نظر انتخاب سختی برای شما بوده و گویی هزینههایی هم تا به امروز برای فیلم داشته است، مثل همان ماجرای حذف او از فهرست برگزیدگان فجر که خودتان در گفتگویی به آن اشاره کرده بودید. درباره این انتخاب کمی توضیح میدهید.
شعیبی: توجه به این حواشی برآمده از این است که ما شخصیت حقیقی آدمها را محترم نمیشماریم. همانطور که از بقیه انتظار دارم به تفکرات شخصی من کاری نداشته باشند، به این حواشی هم توجه نمیکنم. اگر ما عنصر نمایش را در کار خودمان محترم بشماریم، نه تنها این نگرانیها را نخواهیم داشت، بلکه مثل ما خداخدا میکردیم که پگاه این نقش را قبول کند و این قصه را دوست داشته باشد. مگر ما قصه بدی داشتیم؟ ما میخواستیم یک فیلم سینمایی بسازیم و تنها چیزی که برای من اهمیت داشت این بود که این قصه تصویری شود. پگاه آهنگری یکی از بهترین همکاران من در این سالها بوده است. در کنار او الهام کردا، صابر ابر و همه بازیگران فیلم بسیار باهوش و خوب بودند. همه بچههایی که با هم کار میکردیم، یک اولویت داشتیم و آن هم کیفیت کارمان بود. این حواشی که به آن اشاره میکنید، ناشی از تعاریف بیرونی از کار ماست.
محمود بابایی: از همان ابتدایی که خانم آهنگرانی را برای این نقش انتخاب کردیم، بخشی از آن هزینههایی که به آن اشاره کردید، برایمان محتمل بود اما همان زمان هم میشد به این نکته فکر کرد که با کیفیت حضورش میتوان همه آن موارد را فراموش کرد
محمود بابایی: از همان ابتدایی که خانم آهنگرانی را برای این نقش انتخاب کردیم، بخشی از آن هزینههایی که به آن اشاره کردید، برایمان محتمل بود اما همان زمان هم میشد به این نکته فکر کرد که با کیفیت حضورش میتوان همه آن موارد را فراموش کرد. اگر بازیگر دیگری این نقش را ایفا میکرد شاید تأثیر امروز را نداشت.
شعیبی: به نظرم در هر کار تألیفی تجربههایی وجود دارد که تنها کسانی که درگیر آن هستند متوجهاش میشوند. هنوز بسیاری از افراد احساس میکنند یک فیلم نهایت در یک یا دو روز ساخته میشود. مایی که درگیر این فرآیند هستیم میدانیم که وقتی مشغول به کار میشویم نسبت به بسیاری از حواشی بیرونی بیتفاوت میشویم. در چنین فرآیندی وقتی میخواهیم دست به انتخاب بازیگر بزنیم، حضور یک بازیگر خوب ارجحیت دارد نسبت به اینکه ببینیم هر بازیگر چگونه زندگی و فکر میکند. به نظرم بخشی از این موارد کاملاً شخصی است. زمانی است که یک فرد مقبولیت فکری و اخلاقی ندارد که طبیعتاً به نظرم او آدم واقعی این حرفه نیست و ما هم هیچ گاه طرف او نمیرویم اما آدم واقعی این حرفه با هر تفکر و نظری، دارد در همین سرزمین کار میکند و من هم در همین فضا میتوانم با او همکاری داشته باشم.
* درباره ماجرای جشنواره فیلم فجر و ادعای حذف پگاه آهنگرانی از فهرست نامزدها که پیشتر آن را مطرح کرده بودید، مستنداتی هم در اختیار دارید یا صرفاً تحلیل شخصی شما از فرآیند برگزاری جشنواره است؟
شعیبی: به نظرم بعضی چیزها خیلی نیاز به مستندات ندارد. از اتفاقات و برخوردهایی که شاهد هستیم، متوجه میشویم. در عین حال از آنجایی که بالاخره همکاران دیگر خود ما در جشنواره کاندیدا بودند و جایزه هم گرفتند، به نظرم هر حرف بیشتری در این زمینه ممکن است احساس خوبی برای همکارانمان به همراه نداشته باشد. به همین دلیل خیلی نمیخواهم تنها خودمان را در این ماجرا ببینیم. در عین حال هم در زمان جشنواره به این موضوع اعتراض کردیم و هم بعد از آن دربارهاش صحبت کردیم. بالاخره خودم هم نسبت به بازخوردهایی که از دیگران درباره بازی یک بازیگر میگیرم، متوجه میشوم که او چه عملکردی داشته است.
* یکی از مضامین اصلی «بدون قرار قبلی» بازگشت به وطن است و حتی شاهد بغض و احساسات شما در نشست خبری جشنواره درباره این ماجرا هم بودیم. در این زمینه نسخهای برای کسانی که علاقمند به مهاجرت هستند در فیلم پیچیدهاید؟
شعیبی: آنچه مدنظر ما در فیلم است، موضوع «اقامت» نیست و در فیلم هم هیچ نسخهای نپیچیدهام. هجرت و انتخاب یک جغرافیا برای زندگی، امری کاملاً شخصی است که هیچکس حق دخالت درباره آن را ندارد. چراکه من ملاحظات شما را نمیدانم و شما هم ملاحظات شخصی من را. در عین حال نگرانی اصلی من نسل بعدی است. من خودم در خانوادهای هستم که بخشی از آنها مهاجرت کردهاند و هیچ نگاه منفیای به این مقوله ندارم اما ما داشتههایی داریم که هم میتوانیم آنها را در فرآیند هجرت حفظ کنیم و هم میتوانیم با یک سهلانگاری همه آنها را از بین ببریم. خطر اصلی همین است. اگر عضوی از خانواده هجرت میکند، او از جایی پا گرفته که جزو داراییهایش محسوب میشود، از فرهنگ و ادبیات گرفته تا زبان.
* مهاجرت غالباً فراتر از این موارد و با انگیزه مسائل اقتصادی هم صورت میگیرد.
شعیبی: این همین بخش شخصیای است که من هیچ حرفی درباره آن ندارم. برای همین مادر قصه ما در «بدون قرار قبلی» یک شخصیت منفی نیست. خود شخصیت یاسمین هم منفی نیست. ما در هیچ جای قصه او را متهم نکردهایم. ما جایی با او وارد صحبت میشویم که از او میپرسیم تو پدرت و سرزمین پدریات را میشناسی؟ همین. اینجاست که ما با او وارد گفتگو میشویم و به این بهانه چیزهایی از کشورمان را نشان میدهیم که دوست دارم بگویم اینها را باید یادمان بماند. ما باید ابعاد مختلف آنچه داریم را مدنظر قرار دهیم اما اینکه میخواهیم چه تصمیم بگیریم و به جای دیگری برویم، هیچ ایرادی ندارد و اساساً جای بحث هم ندارد. همه ما دوست داریم در جایی زندگی کنیم که از آن لذت ببریم و این جزو توصیههای دینی و ملی و مذهبیمان هم هست.
* «بدون قرار قبلی» در یک فرآیند تبلیغاتی بهعنوان پاسخی به فیلم «عنکبوت مقدس» معرفی شد؛ این مسئله برای خود شما بهعنوان صاحب اثر خوشایند بود؟ بهویژه که به نظر میرسد بهواسطه حواشی بهوجود آمده پیرامون «عنکبوت مقدس» فیلم شما ارج و قرب بیشتری هم در داخل پیدا کرد.
شعیبی: زمانی که ما فیلم خودمان را میساختیم، اساساً نمیدانستیم فیلمی به نام «عنکبوت مقدس» وجود دارد. برای من هر دو فیلم در طول زمان جذاب خواهد بود نه در مقطعی که بهصورت همزمان رونمایی شدهاند. نکتهای که برای من مهم است این است که ببینیم این دو فیلم اساساً چقدر کیفیت دارند و این یک اولویت برای ماست. به لحاظ مضمونی اگر «بدون قرار قبلی» را سال آینده میساختم، شاید میتوانستید بگویید بهروز شعیبی در واکنش به «عنکبوت مقدس» آن را ساخته است. فیلم ما در جشنواره فجر رونمایی شد و «عنکبوت مقدس» سه ماه بعد در جشنواره کن. این جریان بیشتر از طرف افرادی به راه افتاد که نکاتی را درباره «عنکبوت مقدس» شنیده بودند و احتمالاً در دلشان میگفتند ای کاش ما هم کاری کرده بودیم و در این فضا «بدون قرار قبلی» برایشان اهمیت پیدا کرد اما اینکه ما خودمان انگیزهای در این زمینه داشته باشیم، طبیعتاً اینگونه نبوده است. من هنوز «عنکبوت مقدس» را ندیدهام و تا زمانی هم که آن را نبینم قضاوتی درباره آن نخواهم داشت.
شعیبی: زمانی که ما میخواهیم یک فیلم بسازیم، همه با نگاه منفی نگران ما میشوند و میخواهند مراقبت کنند، اما وقتی فیلم آماده میشود، میخواهند از آن حمایت کنند! ای کاش این فرهنگ شکل بگیرد که ما در همان زمان تولید بتوانیم این بازخوردهای حمایتی را بگیریم
به عنوان درددل عرض میکنم زمانی که ما میخواهیم یک فیلم بسازیم، همه با نگاه منفی نگران ما میشوند و میخواهند مراقبت کنند، اما وقتی فیلم آماده میشود، میخواهند از آن حمایت کنند! ای کاش این فرهنگ شکل بگیرد که ما در همان زمان تولید بتوانیم این بازخوردهای حمایتی را بگیریم. وقتی میخواهیم قصهای را تعریف کنیم، اینقدر با نگرانی به کار ما نگاه نکنند! کاش شرایط بهگونهای میشد که در زمان تولید بتوانیم با خیال راحت کار کنیم، نه فقط من، همه فیلمسازان باید این شرایط را داشته باشند.
من تا نیمه فیلم «بدون قرار قبلی» مدام احساس میکردم این فیلم تمام نمیشود و در میانه راه میخوابد! حتی فکر میکردم نمیتوانم سکانسهای مربوط به حرم را ضبط کنم! تنها شانسی که آوردیم این بود که آقای مروی در آستان قدس، نگاه خوب و درستی نسبت به مقوله فرهنگ و سینما داشتند. تیم فرهنگی ایشان از ما قصه خواستند و وقتی قصه را گفتیم، گفتند خوب است و بیایید کار کنید. همین بخش هم کار ما را نجات داد. به همین دلایل تا نیمه فیلمبرداری احساسم این بود که فیلم تمام نمیشود! فشار بسیار زیادی هم روی ما بود آن هم برای فیلمی که امروز همه داریم نتیجهاش را میبینیم. من از روز اول همین فیلم را میخواستم بسازم اما به جای آنکه با امکانات و حال خوب آن را بسازم، هر روزش را با نگرانی طی کردم. امروز هم متهم میشوم که فیلم سفارشی و دولتی ساختهای! یعنی از همه طرف مورد سوالایم! به قول شاعر «چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون، دلم را دوزخی سازد، دو چشمم را کند جیحون»
ما فکر میکردیم سینما یک هنر است که اگر ابزارش را یاد بگیری میتوانی با حال خوب فیلمت را بسازی، اتفاقی که در خیلی از کشورهای دنیا رخ میدهد، اما نمیدانم امروز در سینما اگر با کسی سلام و علیکی داشته باشم، چه قضاوتی دربارهام میشود و نمیدانم برای فیلمم چه بازیگری بیاورم که دیگران نظری دربارهاش نداشته باشند! تنها ترفندم این است که با احترام تمام به قضاوتهای همه، به قضاوتهای هیچکس گوش ندهم. چه زمانی که «روز بلوا» و «دهلیز» میسازم، چه زمانی که «سیانور» میسازم، من کار خودم را در فیلمسازی دنبال میکنم و یک بار هم بیشتر برای تجربه فیلمسازی در زندگیام فرصت ندارم. شرایط هم تحت کنترل و اختیار خودمان نیست. روزهای سختی را به لحاظ وضعیت اجتماعی میگذرانیم و در این شرایط بهجای آنکه به کارمان فکر کنیم، بیشتر متوجه قضاوتها هستیم. این شرایط هم قابل پیشبینی بود. خیلی از کارگردانان خوب ما شرایط مناسبی ندارند. من نمیگویم اینها همیشه باید فیلم بسازند، چراکه فیلمسازی کار سختی است و سن مناسب خود را دارد، اما همه این فیلمسازان باید تحت حمایت باشند. ما چند فیلمساز داریم که به لحاظ اجتماعی بتوانند کار دیگری غیر از فیلمسازی انجام دهند؟ شما میتوانید تصور کنید فلان هنرمندی که ما زمانی مخاطب فیلمهایش بودیم، امروز سراغ شغل دیگری رفته است؟ این هنرمند باید از حداقل معیشت و امکانات برخوردار باشد.
بابایی: برخلاف این نگاه بیرونی که وجود دارد و فکر میکنند ساختن این جنس فیلمها خیلی راحتتر است و شرایط خیلی برای آن فراهم است، واقعیت این است که اصلاً اینگونه نیست. در ابتدا نهادهای دیگری غیر از بنیاد فارابی هم مدنظر ما بود که میخواستیم در این کار با ما مشارکت کنند اما همه آنها بلااستثنا کار را رد کردند. ساختن این جنس فیلمها واقعاً به مراتب سختتر است. ما دو سال و نیز برای ساخت این فیلم وقت گذاشتیم و هیچ کار دیگری هم نداشتیم. از هر لحاظ که ببینید متوجه میشوید چقدر ساختن این جنس فیلمها بهرغم تمام تصورات درباره حمایتها، سختتر است. آستان قدس در این فیلم واقعاً به ما اعتماد کرد و حتی یک واو هم در فیلمنامه جابهجا نکرد، فکر میکنم امروز همه شاهد جواب این اعتماد هستیم. همه حمایتهای آستان قدس هم از جنس حمایتهای معنوی بود.
ارسال نظر