محمد محمدی فعال رسانه و کارشناس فرهنگی در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: الآن چندین آموزشگاه در حال آموزش و تولید فیلم کوتاه هستند آموزشگاه هایی که خودشان هنرجوی علاقهمند را جذب میکنند، استعدادسنجی میکنند، آموزش می دهند، از تولید فیلمش حمایت میکنند و فیلم را با روابط و رایزنی خودشان به فستیوال های خارجی و اروپایی میفرستند؛ با این تفاسیر عملاً نسل آینده سینمای ایران کاملاً محرز و مشخص است که از چه جنس و چه تفکری خواهد بود. اما در این شرایط این سؤال مطرح میشود که نقش و سهم نهادهای فرهنگی ما چیست؟
مدیر سابق روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: سینمای ایران علیرغم برخورداری از ظرفیتهای غنی و سرشاری که در حوزه آموزش و بهنوعی نسل سازی دارد آنچنان که باید به نتایج خوبی دست نیافته است. این معضل و چالش محصول سیاستهای امروز و دیروز نیست بحث چندین دهه گذشته است.
وی یادآو شد: بهعنوان مثال خاطرم هست در اواسط دهه هفتاد انجمن سینمای جوانان ایران به عنوان تنها مرکز آموزش سینما برای جوانان کشور تنها با دریافت یک مبلغ و برپایی چندین جلسه ساده گواهی فیلمسازی برای هنرجویان صادر میکرد و این افراد باتوجه به قوانین وقت مبنی بر حمایت از فارغالتحصیلان خود دست به تولید آثار میزدند و پیش از آنکه چیزی فرابگیرند با تولید فیلمهای کوتاه عنوان نویسنده و کارگردان را به خود در ابتدا و انتها فیلمهای شان اطلاق میکردند در حالی دهه های قبل در کانون پرورش فکری کلاسها و دوره های مفصل و مبسوطی برای یادگیری هنرجویان برگزار میشد که استمرار و حضور در آن دورهها کار هر کسی نبود و نتیجه و خروجی آن دورهها را همگان دیدم که چه هنرمندان عالم و آگاهی به حوزه سینما به عرصه سینمای حرفهای کشور وارد شدند.
محمدی ادامه داد: اما در سالهای بعد متأسفانه با عدم توجه به مقوله آموزش شاهد بودیم که نسل علاقهمند به سینما بدون فراگیری و تنها با کسب تجربه از ساخت فیلم پا به عرصه حرفه ای گذاشته است. خاطرم هست در یکی از ادوار جشنواره فیلم فجر همراه با تعدادی از بچههای انجمن که تازه مدرک فیلمسازی مان را دریافت کرده بودیم به یکی از کارگاه های جشنواره فیلم فجر با حضور مرحوم رسول ملاقلیپور رفتیم در آن نشست مرحوم ملاقلیپور وقتی درباره مکاتب سینمای بهخصوص مکتب سورئالیسم سخن میگفت ما هیچکدام مان معنی این کلمه و سایر لغات مشابه را نمیدانستیم در حالی که ما مثلاً فارغالتحصیل انجمن بودیم و هر کدام مان در آن برهه چند فیلم کوتاه و مستند تولید کرده بودیم و عنوان کارگردان را یدک میکشیدیم.
این کارشناس فرهنگی در همین راستا متذکر شد: این یک نمونه کوچک بود از سیستم آموزش که در مسیر اشتباهی قرار دارد. این در حوزه مراکز، در دانشگاه هم وضعیت بدتر از این بود و همچنان نیز هست، شما توجه کنید به مدل و شیوه پذیرش دانشجو در رشته هنر، عملاً داوطلبی میتواند در کنکور هنر رتبه بهتر را کسب کند که امتیاز بهتری را از دروس عمومی شامل ریاضی و عربی و ادبیات کسب کرده باشد توجه کنید دروس عمومی نه دروس تخصصی! با این شیوه داوطلبی که از رشته های نظیر ریاضی و انسانی تمایل به حضور در کنکور هنر داشته باشد قطعاً میتواند رتبه بهتری را کسب کند بهعنوان نمونه شما رتبه های تک رقمی کنکور طی دهه نود و هشتاد را ببینید اغلب آنها دیپلمه های ریاضی و انسانی هستند تا دیپلم هنر!
وی تأکید کرد: طبعاً گرایش سینما بهعنوان یکی از جذابترین و البته سختترین گرایشها در کنکور هنر بیش از آنکه پذیرای علاقهمندان این حوزه باشد میزبان داوطلبینی که در رشته اصلی خود پذیرفته نشدند خواهد بود پس بنابراین نمیتوان انتظار داشت این دانشجویان به خروجی مطلوبی برسند پیشنهاد میکنم یک بار آمار ده رتبه برتر کنکور هنر در دهه های هشتاد و نود را دربیاورید و ببینید بعد از چهارسال دوره کارشناسی چه تعدادی از آن در حوزه حرفهای در حال فعالیت هستند من خودم یک زمانی این آمار را داشتم اصلاً عدد بسیار کم بود اینها همگی از جمله سیاستهای اشتباه و غلطی هست که متأسفانه در سیستم آموزشی ما وجود دارد و با این رویه و فرایند نمیتوان انتظار داشت نسل با علم و آگاهی در حوزه سینمای پروش یابد.
محمدی در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه در کنار این سیستم غلط و اشتباه عدم توجه و اهمیت به حوزه نسل سازی و تربیت جوانان نیز در حوزه مدیریت فرهنگی کشور وضعیت را بهمراتب بدتر کرده است تصریح کرد: اجازه دهید توجه شما را به جشنواره یکی از برندها مطرح بینالمللی در اوایل دهه هشتاد جلب کنم برندی که در آن سالها با برگزاری جشنواره فیلم کوتاه و دعوت از فیلمسازان حرفهای و مطرح کشور با اهدای جوایز بسیار چشمگیر از جمله مبالغ کلان و حمایت مادی برای تولید آثار بعدی عملاً چنان فستیوالی برگزار کرد که فیلم فجر نیز نمیتوانست چه در حوزه جوایز و چه سطح داوران به گرد آن برسد؛ چرا یک برند خارجی در کشور دست به چنین اقدامی میزند؟ آیا جز شناخت و پرورش استعداد فیلمساز جوان ایرانی است؟
وی در همین راستا اظهار داشت: خیلی از برگزیدگان آن جشنواره همین الان که جزو فیلمسازان حرفهای کشور هستند و تا آن سال در خانههای کوچک و مشترک اجاره ای زندگی میکردند اکنون در آمریکا و کانادا عملاً زندگی میکنند و هرازگاهی به ایران سر می زنند و آثارشان را در فستیوال های خارجی ابتدا اکران و جوایزی دریافت میکنند و سپس در ایران اکران می شوند ما از این دست نمونه ها کم نداریم!
این فعال فرهنگی تأکید کرد: همین الآن چندین آموزشگاه در حال آموزش و تولید فیلم کوتاه هستند آموزشگاه هایی که خودشان هنرجوی علاقهمند را جذب میکنند، استعدادسنجی میکنند، آموزش می دهند، از تولید فیلمش حمایت میکنند و فیلم را با روابط و رایزنی خودشان به فستیوال های خارجی و اروپایی میفرستند؛ هنرجویانشان را از این طریق مطرح و بهنوعی چهره میکنند و سپس در ایران هم آثارشان را اکران میکنند.
وی ادامه داد: با این تفاسیر عملاً نسل آینده سینمای ایران کاملاً محرز و مشخص است که از چه جنس و چه تفکری خواهد بود. اما در این شرایط این سؤال مطرح میشود که نقش و سهم نهادهای فرهنگی ما چیست؟ اصلاً چه تعداد از دستگاههای فرهنگی ما از این آموزشگاهها اطلاع دارند چه برسد به اتخاذ سیاستها! متأسفانه عدم اشراف و رصد حداقلی که یکی از پارامترهای سیاستگذاری صحیح است امروز به نقطهضعف دستگاهها و نهادهای ما تبدیل شده و باید تأسف خورد که اگر یک اتفاقی هم رخ میدهد به اصطلاح آنقدر کور زده میشود که عملاً جز بودجه هدردادن عایدی دیگری ندارد. متأسفانه گام نخست که رصد دقیق هست اصلاً وجود خارجی در دستگاهها و نهادها ندارد چه برسد به اطلاع و آگاهی و بدتر از آن اتخاذ سیاستهای مشابه!
محمدی در پایان این گفتگو افزود: البته نمیخواهم نیمه خالی لیوان را بیان کنم درهرصورت در کنار این شرایط اقداماتی هم صورتگرفته است الحمدالله انجمن سینمای جوانان بهعنوان متولی سینمای کوتاه و جوان در کشور در دو سال اخیر انصافاً نقش و سهم ویژهای را ایفا کرده است برپایی باشکوه جشنواره فیلم کوتاه، اهتمام به سینمای کوتاه در سراسر کشور، فعال نگه داشت و مشارکت علاقهمندان در قالب پاتوقهای فیلم کوتاه، گستره تولیدات و حمایتهای رسانهای و مادی از هنرمندان مستعد در سال های اخیر وضعیت بسیارمطلوبی را ایجاد کرده است اما این را میدانیم که نقاط ضعف و قوتی دارد ولی باور کنیم که یک دستگاه بهتنهایی نمیتواند این بار مهم و حساس را به دوش بکشد و باید با مشارکت سایر نهادها و ارگانها صورت پذیرد.
ارسال نظر