به گزارش سینماپرس، «محمد تقی فهیم» با انتشار یادداشتی با عنوان «افق سواری بر اسب زین شده اما لنگان فارابی!؟» در روزنامه جام جم نوشت:
مرسوم است که مدیران بازنشسته یا باز خریدی بخشهای دولتی و عمومی فرصت را غنیمت میشمارند و همه تجارب و روابط و امکانات و آموزههای خود را در بخش خصوصی به کار میگیرند تا دم و دستگاه موفق شخصی راه اندازی کنند. یعنی هزینه سنگین تجربه اندوزی و خسارت زدن به بیتالمال در راستای آموختن را حالا برای منافع فردی خود بهکار میگیرند. ولی کمتر موردی پیش آمده که فردی موفق در بخش خصوصی، وارد بدنه مدیریت دولتی بشود. اما دراین میان، انتساب یک مدیر دهه شصتی موفق در بخش خصوصی، صاحب صلاحیت در تخصص ذیربط، مسولیت پذیر، معتقد به قانون و حاکمیت، بر کلیدیترین مجموعه سینمایی کشور را باید به فال نیک گرفت البته مشروط به اینکه همه چیز برهمین تغییر موردی از بالا خلاصه نشود.
واقعیت این است که بنیاد سینمایی فارابی در جایگاه جهت دهنده سینمای ایران، به شدت فرسوده، خسته و فشل است. «حامد جعفری» مدیر عامل جدید با اختلافی دو ساله، همزاد فارابی است، اما یکی در اوج برنایی و خلاقیت و دیگری فرتوت و از رده خارج است! لذا احتیاج مبرم به بازسازی و نوگرایی دارد. بافت بنیاد، بوروکراتیک منفعل است. چارت آن دمده و اهل مراودات غیر متعارف است. اجزا و رویکردهای غالبش غیر کارآمد و سرمایه بر باد بوده است.
نگاهی به پشتسر، نشان میدهد (به جز جرقههایی) برآیند خروجی فارابی چیزی جز شکست نبوده است. بی تعارف باید اذعان کرد که از تشکیلات کنونی چیزی در کاسه تماشاگر سینمای ایران نخواهد نشست، برای همین است که حامد جعفری کار سخت و فرسایندهای پیش رو دارد که در صورت محافظهکاری و رودربایستی، در مناسبات موجود مستحیل و همانا راه غلط پیشینیان را طی خواهد کرد. یعنی بستر هضم و جذب جعفری به امور روتین و جاری نهادینه شده پهن است.
فضای حاکم، مدیر جدید را در موقعیت و جایگاه ماشین امضای تصمیمات افراد، مدیران میانی و شوراهای متنوع و کمیتههای مختلف و ... میخواهند (میپذیرند).
از همینرو است که هرکسی آمده، همان تکراریهای همهکاره و تصمیمگیرندههای محروم از خلاقیت و فاقد تسلط به سینمای مفید و ارزنده، برجای خود باقی ماندهاند. (و احتمالا میمانند).
تجربه برخی مدیران نوگرای انقلابی و دارای ایدههای روزامد و کاربردی در برخی دورهها، پیش چشممان است که چیزی از انتسابشان نگذشته بود که همهی شعارهای دهان پرکنشان به پستو خزیدند و جایشان را سکون و رخوت گرفت.
مدیر عامل جدید فارابی، بی تردید میداند که حالا با یک دفتر و استودیو و معدودی همکار طرف نیست بلکه حالا میبایستی برای سینمای ایران کاری کند کارستان و این اتفاق با آدمهای نفسبریده و موجودیتی عادت کرده بهسبک و سیاق کارمندی سازگار نیست، خصوصا که ریلگذاری در فارابی تنها به رعایت عدالت (چیزی که همیشه چالش جدی مدیران بوده است) و تقسیم بودجهها خلاصه نمیشود، حتی فقط رتق و فتق امور جشنوارهها و برپایی چادرهای فستیوالی نیست که باید هدفمند و در راستای دیپلماسی کلان کشور ساماندهی شود، بلکه مهمترین تغییرات لازمه در کیفیت اثار است که برای رسیدن به این منظور و مقصود، تخصص، سواد، تجربه و شناخت مرتبط را میطلبد. بنابراین آدمهای میخکوب شده در میز و صندلیهای نوستالژیک، آنهم در مناصب کلیدی و شوراهای با شکل و شمایل و فضایل باقی مانده در قالبی سنتی و ماقبل سینمای پویا، چطور ممکن است منتهی به خروجی اثار ارزشمند، جریان ساز و قابل دفاع بشود.
خلاصه اینکه با توجه به وضعیت فعلی فارابی از نظر نیروی انسانی مستخدم شده از طرف مدیران وقت، شخم زدن آن از سوی مدیر جدید، رویایی (آرمانی) بیش نیست، اما این توقع هم که ایشان به اسب زین شده اما لنگان دیگران قانع نباشد، خیالی نیست و قابل تحقق است.
ارسال نظر