به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس،محمدحسین لطیفی کارگردانی است که در شروع فیلم هایش امضای خود را پای اثرش می زند. او ابتدای سریال «دودکش» نیز پیش از تیتراژ شروع سریال، امضا می کند. حال باید دید این سریال چقدر ویژگی خاص سریال ها و فیلم های تلویزیونی لطیفی را دارد و چقدر از پس آن می توان هویت این کارگردان را تشخیص داد؟ خبرنگار ما در این رابطه در نشستی با محمد حسین لطیفی کارگردان «دودکش» در دفتر تدوین این سریال به گفتگو پرداخت.
شما به عنوان کارگردانی که پای آثارتان را امضا می کنید، سریال «دودکش» را تا چه اندازه قابل دفاع می دانید؟ و فکر می کنید امضای شما به عنوان صاحب اثر چه اندازه در آن دیده می شود؟
در تمام ساخته هایم تلاش می کنم تا نتیجه کار با همه اقشار و مخاطبان ارتباط داشته باشد. فیلم «توفیق اجباری» را اکثر جامعه دوست داشتند، مگر آن گروهی که مثل خود من می خواهند روشنفکر بازی درآورند و بگویند چنین کارهایی را دوست ندارند. هرکسی پای هرکاری که می سازد باید بایستد. من در شرایطی که روابط ایران و پاریس تیره بود «پاریس تا پاریس» را ساختم و پای آن می ایستم و معتقدم این فیلم برای یک دوره ای از زندگی من است. قصدم قیاس نیست، فقط مثال می زنم. آدمی مثل پیکاسو زمانی که به کوبیسم می رسد هنوز همان آدم است و پای آثارش می ایستد. من از «عینک دودی» گرفته تا «توفیق اجباری» سعی کردم هیچ گاه به لودگی نیفتم و به زور نخندانم. هرکدام از فیلم های من مدل خودشان را دارند و قابل دفاع هستند.
این که یک کارگردان را در یک نقطه راکد نگاه دارند کار درستی نیست. این که به من بگویند تو جنگی ساز خوبی هستی چون «روز سوم» را خوب ساخته ای درست نیست. یک کارگردان دوست دارد شیوه های مختلف فیلم سازی را تجربه کند اما همچنان قواعد خود را دارد و به در و دیوار نمی زند تا بخنداند. تلاش می کند بر اساس اصول اولیه کلاسیک پیش برود اما طعمش با بازیگر و قلم نویسنده تغییر می کند. «دودکش» سعی می کند که جور دیگری که کمتر مطرح بوده با مردم ارتباط برقرار کند.
به نظر می رسد نماهای دوربین در سریال«دودکش» صرفا در خدمت گفتن داستان باقی می مانند. محدودیت زمان چقدر باعث شد تا نتوانید تمهیدات سینمایی خود را پیاده کنید؟
رفتن سراغ جنس کاری نظیر «دودکش» کمی خطرناک است. در نمونه های سینمایی این ژانر «خانه دوست کجاست؟» را داریم که رساندن یک دفترچه نود دقیقه بیننده را نگه می دارد و به سادگی یک قصه روایت می شود. «مهمان مامان» نیز از همین نمونه است.
شکل کار در تلویزیون و سینما با هم فرق می کند، کارگردان سینما وقتی به تلویزیون می آید، گاهی موفق نیست و بالعکس کارگردان تلویزیون نیز گاهی در سینما نمی تواند موفق باشد. کارگردان باید موج خود را با آن قالب تنظیم کند، زیرا تلویزیون و سینما با یکدیگر متفاوتند. وقتی در سینما هستیم یک فضا را تجربه می کنیم و وقتی در تلویزیون می آییم فضای دیگری است. من در قسمت های از «قلب یخی» به علت آن که سریال برای پخش رسانه خانگی بود و قصه ای معمایی داشت بالغ بر هشتصد کات در چهل دقیقه داشتم، چیزی که در سینمای ما مرسوم نیست. معمولا در فیلم های اکشن هزارو دویست و در فیلم های معمولی حدود ششصد کات داریم. در «قلب یخی» به لحاظ قطع نما و ریتم کار را با قالب پخش خانگی ساختم. در پخش خانگی بیننده می تواند فیلم را نگه دارد لحظه ایی درنگ کند و بازگردد و تماشای فیلم را ادامه دهد اما در سریال تلویزیونی باید به این فکر کنیم که بیننده دائم میخکوب نیست.
همین علت باعث شد تا سطح کار در سریال «دودکش» از یک سحطی بالاتر نرفته و در حد استاندارد مشخصی باقی بماند؟
یک نکته فراموش نشود؛ اگر بخواهیم به واقع گرایی موجود در متن «دودکش» نزدیک شویم، باید جوری دکوپاژ کنیم که کارگردان دیده نشود. یک حرکت زیادی ریل یا کرین یا یک اینسرت طولانی و موکد می تواند تاثیر و لطمه آنچنانی بزند. از همین رو فیلم برداری باید به گونه ای باشد که فیلم بردار دیده نشود، تدوین نیز باید به گونه ای باشد که تدوین گر دیده نشود و همینطور نورپردازی و سایر عوامل پشت دوربین. زمان محدود و تحت فشار بودن سر جایش است، اما مهم این است که در زمان کم تلاش کردیم که از سطح استاندارد پایین تر نباشیم.
اگر پیشنهاد ساخت سری دوم سریال دودکش به شما مطرح شود، آن را خواهید ساخت؟
متن «دودکش» قابلیت نود قسمتی شدن را نیز دارد. اما من بعید می دانم که بشود کل تیم را دوباره دور هم جمع کرد. ابتدا باید دید که حاضرند بروند آن قالی شویی را بخرند یا نه؟چون در حال تخریب است.
طراحی صحنه و لباس «دودکش» از نکات مثبت و باور پذیر این سریال است، لباس ها در عین حال که شیک نیستند از یک هماهنگی برخوردارند، تنها نکته قابل تامل شکل حیاط قالی شویی «دودکش» است. این حیاط شبیه به حیاط خانه های بالای شهر تهران است، آیا علتی در این انتخاب بود؟
قصه ما در یک باغ زمین پدری در دارآباد بود که فیروز چهار اتاق در آن ساخته است و دوازده سال است که در آن کار می کند. اگر محوطه این باغ تنها آجرفرش بود چیز چشم نوازی وجود نداشت. از طرفی در متنی که برزو نیک نژاد نوشته به شدت تعدد لوکیشن وجود دارد و تنوع لوکیشن موجب جذابیت بصری می شود.
هنگام انتخاب هومن برق نورد و بهنام تشکر از این ترس نداشتید که به واسطه حضور موفق این دو بازیگر در سریال «ساختمان پزشکان» به ورطه تکرار بیفتید؟
ما متنی داریم که دو کاراکتر اصلی قرار است در آن بازی کنند. قاعدتا ترسی برای کارگردانی که نزدیک به سی سال از کارش می گذرد، وجود ندارد. این که از عوامل موفق در کاری دیگر بهره ببریم فرق می کند با آنکه یک بیننده احساس کند که سریال موفقی که دیده، اکنون در یک سریال جدید تداعی می شود. به نظر شما«پایتخت» یک با دو چه تقارنی دارد؟ یا «قلب یخی» یک و دو چه ربطی به سه دارد؟
در سریال «دودکش» کاراکتر هومن برق نورد و بهنام تشکر با آن نقشی که در سریال «ساختمان پزشکان» داشتند عوض شده است. به نوعی شخصیت مثبت و منفی جا به جا شده اند. بنابراین هیچ نگرانی وجود نداشت. شاید برای یکی دو قسمت اول نگران واکنش بیننده ها بودم اما بعد وقتی که دیدند که همه چیز متفاوت است برای آنها جذاب تر نیز شد.
آیا عمدی در کار بود که تیم بازیگری را از بین بازیگران با سابقه تئاتر انتخاب کردید؟
متن «دودکش» متنی بود که نیاز به بازیگران استخوان دار داشت. وقتی قرار است که زندگی در یک متن اجرا شود و سریال بازی محور باشد، باید از افراد توانمدی که از تئاتر وارد سینما شدند استفاده می کردم. در واقع من برای ساخت سریال «دودکش» پایم را روی شانه های بازیگران استخوان دار تئاتر گذاشتم.
در رابطه با نوع همکاری تان با تهیه کننده توضیح می دهید، نحوه تعامل گروه با فردی که سابقه ای در زمینه تهیه کنندگی ندارد چگونه بود؟
من اگر کامل جواب این سوال را ندهم، ناقص جواب خواهم داد. من در سی و یکمین سال کار برنامه سازی حرفه ای و هجدهمین سال کار حرفه ایی کارگردانی ام هستم. در شرایطی که تلویزیون مشکلات مالی دارد، تهیه کننده نزدیک به نصف پول پروژه را خودشان تامین کردند. از منظر خودم و در دفاع از خودم می گویم من دوست داشتم کار خوب بسازم و با کسی که یک سوم پول کار را در ابتدا بدهد تا بعد تلویزیون بتواند پول تزریق کند همکاری خواهم کرد. تلویزیون پول کار را می دهد ولی همیشه دیر و زود می شود. وقتی تیمی کاملا حرفه ای و از استاندارد برخوردار است مشکلی پیش نخواهد آمد. من خودم هرگز تهیه کننده نمی شوم چون بقیه سود می کنند و من ضرر می کنم زیرا به عوامل پول خوب خواهم داد و چون کارگردان حساسی هستم از کیفیت کار نیز نخواهم زد. اگر پول خوب تزریق شود آدم ها و عوامل بدون مشکل می توانند کار را پیش ببرند. دستمزد عوامل دودکش دستمزد کمی نیست. در حال حاضر بچه ها یک بخشی از دستمزد خود را طلب دارند. بنابراین من همیشه مجبورم تهیه کننده ای انتخاب کنم که بودجه را تامین می کند.
----------------------------------------------
گفت و گو از: عطیه نوری
ادامه دارد......
انتهای پیام/ب/ن.ف
ارسال نظر