به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس، برزو نیکنژاد پیش از این به عنوان دستیار کارگردان شناخته شده بود و در کارنامه فیلم نامه نویسی خود دو فیلم «پیتزا مخلوط» و «کلبه» را دارد. او به عنوان اولین تجربه طنز نویسی اش، سراغ «دودکش» رفت و خبرنگار ما در نشست سریال دودکش درباره این تجربه با او به گفتگو پرداخت.
در نگارش متن دودکش چقدر به طنز موقعیت نظر داشتید و چقدر طنز کلامی مد نظرتان بود؟
من فکر می کنم؛ دودکش یک طنز ایرانی است. من از زمان کریم شیره ای طنز ایرانی را می شناسم و سعی کردم از تمام وجوه طنز استفاده کنم. چیزی نزدیک به کمدی دلارته. در طنز ایرانی با کلام و با موقعیت به همه چیز می پردازیم. به نظرم در سال های اخیر شرایط کار در تلویزیون مرتفع شده. ایرانی ها ذاتا بسیار طنازند و طنزشان در موقعیت جواب می دهد. در تئاتر سنتی وقتی دلقک با شاه و وزیر اعظم می تواند آن رابطه را برقرار کند در واقع روی لبه تیغ راه می رود.
من سعی کردم از هر نوع طنزی که بلدم تا حدودی استفاده کنم (طنز موقعیت، روایت ، کلام). به ضرس قاطع می گویم بعد از نگارش هر سکانس یک بار نیز آن را از این منظر نگاه کردیم که چطور می تواند بانمک ترش کرد و بعد از آن نیز آقای لطیفی هنگام ساخت باز این بانمک تر شدن را مد نظر قرار دادند. به همین دلیل فکر می کنم مردم با کلیت «دودکش» ارتباط برقرار کردند.
با توجه به این که «دودکش» تجربه اول شما در طنز نویسی است، آیا بازهم در این عرصه دست به قلم خواهید شد؟
من همیشه دغدغه نوشتن داشتم و دارم. اولین اتفاق این بود که تلاش کردم ببینم می توانم کار طنز بنویسم یا نه. اگر جواب نگیرم دیگر طنز نمی نویسم و اگر بگیرم ادامه خواهم داد. این مساله در پایان پخش سریال «دودکش» و با نظر مردم مشخص می شود. من در شخصیت پردازی «دودکش» آدم ها را به نوعی خلق کردم که هیچ دروغی نمی گویند که به کسی بربخورد. دروغ ها آمپاسی است.
چگونه به واژه آمپاس رسیدید؟
تمام شخصیت های من ما به ازای بیرونی دارند. به این دلیل است که برای مردم قابل باورند. چون آدم ها واقعی اند. شاید نمونه بیرونی فیروز، یک بار در ماه بگوید آمپاس یا قُمپُز ولی ما بدون آنکه از رئالیسم اثر خارج شویم سعی کردیم کمی با تاکیدمان آن را برجسته کنیم. این تکه کلام ها از بین مردم و زبان محاوره آنها انتخاب شده است.
علت اینکه تمام کاراکترهای اصلی این سریال از قشر پایین انتخاب شدند چیست؟
نمی شود کسی در خانه اش بنشیند و همینطور که نسکافه می خورد با اتکا به تخیل خود از مسائل مردم بنویسد. من از دل مردم نوشتم. آنقدر آدم تکنیکالی نیستم که در خانه بنشینم و ذهنم را رها کنم و با تخیل فیلم نامه بنویسم. فکر می کنم خیلی از سریال های تلویزیونی تنها دغدغه سه چهار درصد از آدم ها را نشان می دهد. رسالت تلویزیون متفاوت است، شبکه یک به عنوان شبکه ملی و سراسری است و هر ایرانی می تواند با تماشای «دودکش» با آن ارتباط برقرار کند. تلویزیون مال مردم است. من به جرئت می گویم که چه چیز قرار است از سریال های ماهواره ای یاد بگیریم. در سریال «دودکش» شدیدا به بنیان خانواده، بودن کنار همدیگر و مهربانی پرداخته ایم.
علت انتخاب عنوان «دودکش» برای این سریال چه بود؟
در خانه آدم های این سریال «دودکش» وجود دارد نه چیلر و رادیاتور، باید بخاری بگذارند تا شب را راحت به صبح برسانند و خوشبختانه در خانه آدم های «دودکش» بخاری وجود دارد. ولی اگر دودکش نباشد همین بخاری که وسیله ای است که موجب آرامش می شود تبدیل به عامل نابودی خواهد شد. آدم ها برای دور ریختن کینه ها و کدورت ها باید دودکش داشته باشند، دودکشی که بتواند مشکلات را از خانه بیرون ببرد . در انتهای سریال «دودکش» به این نکته خواهید رسید که ناگفته هایی در وجود آدم هست که باید خارج شود.
در سریال دودکش لزوم وجود کاراکتر فرعی باعث حضور کودکان در سریال شده است، «دودکش» جزو سریال هایی است که کودکان در آن حضوری فعال دارند و فراتر از آکسسوار صحنه هستند، در این رابطه توضیح می دهید؟
دودکش دوتا بچه دارد که پا به پای بزرگتر ها بازی کردند. من در کانون پرورش فکری یاد گرفتم تمام بچه ها توانایی بازی کردن دارند، بستگی دارد که چطور از آنها بازی بگیرید. البته اگر تمام استعدادهای این کودکان را به «دودکش» نسبت دهیم در حق این کودکان کم لطفی کرده ایم. من چگونه می توانم در کار کمدی از نمک زندگی پرهیز کنم. در حد بضاعت خودم کاری کردم که شور یا کم نمک نشود. همه آدم های «دودکش» در درون خود یک کودکی و ساده دلی دارند، که با ساده لوحی فرق دارد و بچه ها سمبل این ساده دلی هستند.
گفتگو از: عطیه نوری
انتهای پیام/ ع. ت ـ ب.ب
ارسال نظر