سینماپرس در ادامه گفتگوهایی كه با سینماگران،كارشناسان و سینماداران درباره اكران فیلم های خارجی داشت، این بار با حسین زندباف سینماگر با سابقه سینمای ایران گفتگویی تقصیلی داشته است که از نظر خوانندگام گرامی میگذرد. وی كه دهه های مختلف سینمای كشور را شاهد بوده و تجربه اش بی شک می تواند در این مسیر كمك كننده باشد از سابقه اکران فیلم های خارجی در قبل و اوایل انقلاب و نیز تأثیر مدیریتهای گذشته بر این روند سخن گفته است.
آقای زندباف، به عنوان سوال اول از اكران فیلم های خارجی در قبل از انقلاب بفرمایید،استقبال چطور بود؟
قبل از هر صحبتی باید بگویم كه بررسی نحوه نمایش فیلم های خارجی همچنین جلوگیری از آن می تواند مورد بحث خیلی از كارشناسان قرار بگیرد و از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار بگیرد چراكه اهالی سینما از یك بعد نظر می دهند، اثرات جامعه شناسی اكران این فیلم ها را باید یك جامعه شناس مطرح كند همانطور كه اثرات روحی و روانی آن را یك روانشناس اذعان دارد.
قبل از انقلاب چرخهای وجود داشت كه تهیه كننده فیلم علی رغم اینكه صاحب سالن سینما بود وارد كننده فیلم های خارجی هم بود و لذا اگر فیلم خارجی با استقبال مواجه می شد سینمادار شش ماه هم آن را نمایش می داد.
حداكثر سقف نمایش فیلم خارجی های در سالن های سینما به چه میزان بود؟
بستگی به میزان استقبال داشت. خدا رحمت کند آقای كاوه كه فیلم «داستان وستاید» را وارد كرده بود در ابتدا سینماداران حاضر به اكران آن نبودند اما زمانی هم كه به نمایش درآمد آنها حاضر نبودند فیلم را از اكران پایین بیاورند! این فیلم به شكلی بود كه تماشاگر وقتی از سالن سینما بیرون می آمد آن را فراموش نمی كرد و یادم است خودم هم این فیلم را شش مرتبه در سالن سیتما دیدم. معمولا داستان عشقی در سینمای امپایر سابق (استقلال كنونی) به مدت حتی یك سال در اكران می ماند.
وضعیت فیلم های ایرانی به چه صورت بود؟
فیلم های ایرانی از سه گروه سینمایی تشكیل می شد كه تكلیفشان هم روشن بود. هر گروه سینمایی با یك فیلم قرارداد داشت و فیلم یك یا دو هفته اكران عمومی خود را ادامه می داد و اگر كف مجموعه فروش سالن هایش از ۴۰۰ هزار تومان بیشتر می شد به هفته دوم می رفت و اگر مجموعه فروش به ۷۰۰ هزار تومان می رسید به هفته سوم هم می رفت، ما فیلم با فروش بالای یک میلیون خیلی كم داشتیم اما تعداد تماشاگر خیلی زیاد بود، به خاطر دارم سینمای ملی كه بعد از انقلاب شد «نادر» كسی پنج ریال بلیت می خرید، بعد كه می خواست سینما را ترك كند صندلی اش را شش ریال می فروخت!
اكران فیلم های خارجی به فروش فیلم های ایرانی آسیب نمی زد؟
خیر، به هیچ وجه، بلكه فیلم خارجی باعث می شد تا فیلمسازان ایرانی خیلی از مسائل را از آنها یاد بگیرند نه اینكه اكنون فیلمسازان ما فیلم های خارجی را در منزل شخصی شان به تنهایی ببینند مثلا فیلم سینمایی «شعله» اصلا از اكران پایین نمیآمد و استقبال از آن روی فیلم های ایران تاثیر مثبت داشت. باز بیاد دارم زمانی كه گنج قارون ساخته شد گفتند این فیلم به فروش خوبی نمی رسد اما زمانی كه اكران شد دیگر نتوانستند آن را عوض كنند.
گفته میشود که اساسأ تاثیر سینمای هند باعث تولید «گنج قارون» شد.
بله، برخی از تهیه كننده های ما براساس فیلم هندی فیلمنامه هایشان را تنظیم می كردند چراكه شاهد استقبال مخاطب از فیلم های هندی بودند، البته «گنج قارون» خیلی از مسائلش ایرانی است و اكنون هم كه نگاه می كنیم متوجه می شویم كه داستان آن كهنه نشده است. مجموعه فیلم های صمد هم جزو پرفروش ترین آثار سینمای پیش از انقلاب بود اما در مقابل، پرویز صیاد علی رغم تولید مجموعه صمد با علی حاتمی هم همكاری می كرد.
برخورد فیلمسازان ایرانی نسبت به اكران فیلم های خارجی چطور بود؟
اعتراضی در كار نبود چراكه به طور كلی سینما از اكران فیلم های خارجی متضرر نمی شد، بد نیست یادآور شوم معمولا فیلم ها سیاه و سفید بود و فیلم های بدون بازیگر حدود ۲۰۰ هزار تومان هزینه داشت و اگر از بازیگرانی مثل بهروز وثوقی و بیك ایمان وردی استفاده می شد هزینه تولید آن به ۴۰۰ هزار تومان می رسید و اگر از فردین استفاده می كردند هزینه آن به ۷۰۰ هزار تومان هم می رسید بنابراین آنقدر هزینه فیلم ها نمی شد مضاف براینكه وقتی عكس های بازیگران را در دفاتر پخش نصب می كردند باعث می شد حتی سینمادارهای شهرستانها در دفاتر مبلغی را با تهیه كننده مشارکت می کردند كه فیلم زودتر ساخته شود به نحوی كه بخش اعظمی از هزینه های تولید پیش از كلید زدن تامین می شد.
یعنی كاملا سینما در بخش اکران و فروش در اختیار بخش خصوصی بود و همه در جهت تعامل با یكدیگر به سینما و درآمدزایی آن كمك می کردند.
بله، كاملا این ارتباط وجود داشت و در سینماهای شهرهای مختلف با یكدیگر مثل زنجیره پیوند داشتتند. در دنیا هم به این شكل است همانطور كه اگر قصد اجاره یك سالن سینما را در آلمان داشته باشیم این امكان وجود ندارد چراكه سالن های سینما زیرنظر كمپانی های معتبر فعالیت می كنند مگر اینكه فیلم از طریق همان كمپانی وارد چرخه اكران شود.
همزمان با انقلاب اسلامی ایران به دلیل شرایط خاص كشور در آن زمان تولیدات داخلی به نسبت پایین بود در آن سالها یا به نوعی ابتدای دهه شصت اوضاع چطور بود؟
بعد از انقلاب ورود فیلم خارجی ممنوع شد. مثالی در این زمینه میزنم تا موضوع روشن تر شود، به عنوان نمونه بارها هشدار داده می شود كه موتور سواران از كلاه ایمنی استفاده كنند اما در سال می بینیم كه آمار درگذشتگان بر اثر سانحه تصادف باز هم غم انگیز است، در این میان شاید بهترین كار این است كه دولت عبور و مرور هرگونه موتور سیكلت را ممنوع اعلام كند اما اینكه جلوی تردد موتور گرفته شود، آیا به معایب جلوگیری از این تصمیم هم فكر شده است؟
حذف صورت مسئله آسان است اما همه میدانیم که با ایجاد امنیت می توان تاحدود زیادی از آسیب ها جلوگیری كرد نه با حذف موضوع. با جلوگیری از اكران فیلم خارجی در همان روزهای ابتدایی انقلاب، فكر كردند كه سالن های سینما را به فیلم های ایرانی اختصاص دهند تا این نوع فیلم رونق بگیرد اما این نوع سیاست گذاری شاید در مقطعی كارساز بود ولی در طولانی مدت دچار مشكل شد، به عنوان نمونه بهترین فیلم های خارجی اكنون با بهترین كیفیت به صورت قاچاق وجود دارد و اتفاق بد این نوع فیلم دیدن، این است كه كارگردان ایرانی فیلم ها را بدون حضور مخاطب می بیند و متوجه بازتاب مردمی آن نمی شود، آن زمان دیدن فیلم های خارجی به همراه مردم منجر به رشد سینماگران ایرانی می شد.
باید راه اكران فیلم های خارجی مشخص شود علی رغم اینكه سخت است چراكه تعطیلی سینماهای سراسر كشور به شدت ناراحت كننده است.
اكران فیلم های خارجی در مدیریت دهه شصت سینما فراموش شد.
در حال حاضر بسیاری از سینماگران مصاحبه می كنند كه دهه شصت بهترین دوران سینمایی كشور بود در حالیکه نمیدانند علت این موضوع به این دلیل است كه هنوز دولت بر سینما تسلطی پیدا نكرده بود كه تا این اندازه دخالت كند و اگر خاطرات خوش از آن زمان دارند بخاطر حضور پر رنگ بخش خصوصی است که البته به تدریج با ورود صریح دولت روز به روز کمرنگ تر شد. باید بدانیم ما یك تعداد افراد داریم كه دولتی هستند و لباس شخصی پوشیدند وارد سینما شدند و این داستان در طول سی و پنج سال اخیر همواره به بدنه سینمای بومی آسیب زده است. درد ما فراتر از نحوه اکران فیلم های خارجی در آن زمان یا این زمان است.
در دهه شصت هم تولیدات سینمای ایران هم نزد افراد محدود و خاصی بود؟
در قبل از انقلاب اگر فیلمی تولید می شد و با رونق تماشاگر روبرو نمی شد فیلم بعدیاش را عوامل با دستمزد پایین كار می كردند كه تهیه كننده ورشكست نشود اما الان اصلا این نگاه وجود ندارد، به این شكل است كه بود من در نیست دیگری است كه این مسیر بد در جامعه هم وجود دارد...یك زمانی تصمیم مقطعی گرفته شد كه اگر فیلمی در ایران پروانه بگیرد این امكان وجود دارد كه یك فیلم خارجی هم وارد كند ولی اكنون فیلمها به نحوی ساخته می شود كه مردم در سینما به صحنه عجیبی بخندند مثلا فلان فیلمساز اجازه عبور از خط قرمزها را دارد پس بقیه چه كار كنند؟ ما این همه سال اندوخته داشتیم، اكنون كل سینما با مشكل مواجه شده است، دستیاران و كلیه كسانی كه با عشق وارد این حرفه شدند در طول سالهای گذشته که میراث همان دوران مدیریت به اصطلاح طلایی دهه شصت است له شده اند، این ها باید از كجا تامین شوند؟ كارگردانی مثل شاپور قریب كه پیش از انقلاب فیلم سینمایی «رقاصه» را می سازد البته عنوان این فیلم با آنچه درونش می گذشت تفاوت داشت چراكه یكی از فیلم های خوب سینمای ایران است و بعد از انقلاب فیلم هایی خوبی می سازد اما در نهایت باید كنار جوی آب بمیرد، درد سینما را خود بچه های آن می دانند.
روزی آمدند اعلام كردند كه قصد داریم با بنیاد سینمایی فارابی فیلم هایمان را حمایت و هدایت كنیم اما نمی دانستند که داستان مشكلات از همان جا آغاز شد، ممكن است كه این حرف سرآغاز اتفاق خوبی باشد اما باید به آن فكر می شد و راهکارهای اجرایی دقیق تری برایش پیش بینی می شد. سینما را باید از سینماگرانی كه بود و نبودشان را در سینما هزینه كردند پیدا كنیم نه دیگران!
با كارگردانان سینمای ایران كه درباره اكران فیلم های خارجی گفتگو می كنیم برخی از آنها مخالف و یا منتقد نمایش این نوع آثار در داخل کشور هستند.
كارگردان مالك فیلم نیست بلكه كسانی كه با اقتصاد سینما درگیر هستند باید درباره آن اظهار نظر كنند ، كارگردانهای ما در همه مسائل به نحوی سرک می کشند و خودشان را انسان های برتر می دانند در حالی كه به نظرم بسیاری از كارگردان های ما و چه بسا اغلب هنرمندان و سینماگران ذهنی هستند تا واقع بین و عینی! البته من خودم دو فیلم كارگردانی كرده ام ولی دو كارگردانی كه یك دیگر را تایید كنند در سینمای ایران پیدا نمی شود بنابراین نگاه آنها ذهنی است و ماجراهای عینی خیلی برایشان سخت می شود چون با رویاها زندگی می كنند ولی آدمهایی در سینما داریم كه در چارچوب خودشان فعالیت می كنند.
در یك مقطعی اعلام كردند كه ما مدت زمان و تاریخ اكران را براساس درجه بندی آثار انتخاب می كنیم با این تصمیم به واقع صاحب سینما را در نظر نمی گرفتند و فیلم هایی لیست شد كه درنهایت اكثر سینمادارن این شغل را رها كردند! شورای صنفی نمایش كه بنده هم از بنیان گذاران آن بودم در حال حاضر دانسته یا نادانسته بلای سینمای ایران شده است، شورای صنفی در پایان هرسال به دفاتر پخش یك آیین نامه ای می دهد اما این شورا با تشكیل جلسه در هر هفته می تواند مصوبات خودش را وتو كند به چه دلیل هر هفته این شورا جلسه برگزار می كند؟ آیا این جلسات به جز دخالت در امور اكران است؟
تنها یك كمیته ای باید وجود داشته باشد تا قوانین شورا اجرا شود، دخل و تصرف باید به شكلی باشد كه گفته شود در سال آینده این مصوبه اجرا شود. وظیفه سنگین دولت تامین امنیت و نظارت است.ما در چارچوب سینمایمان راهی نداریم جز اینكه باید اصولی را برای آن در نظر بگیریم، این اصول با مسئولین نباید تغییر پذیر باشد و باید این اصول در شورای فرهنگ عمومی یا مجلس ثیت شود همانطور كه در اكران فیلم های خارجی شاهد سلیقه های بسیاری هستیم. بالاخره باید مشخص شود مسئول کاهش یا افزایش آمار تعداد تماشاگران در سینما كیست یا کدام نهاد است؟
یك بحثی كه در بین موافقان و مخالفان طرح اکران خارجی وجو دارد تفاوت لذت فیلم دیدن در سینما و تلویزیون خانگی است، نظر شما چیست؟
اخیرا روی مقوله صدا در سالنهای سینما خیلی كار كردند شما تفاوت فیلم دیدن را می توانید هنگام تماشای یك فیلم كمدی در خانه و سالن سینما در نظر بگیرید كه تفاوت بسیاری دارد. شرایط باید به نحوی باشد كه مخاطب به همراه خانواده در سینما احساس امنیت كند چراكه امینت با خودش شرایط خاصی میآورد برای نمونه فیلم «آدم برفی» پیش از اكران عمومی نسخه قاچاق آن بیرون آمد اما توانست در اكران عمومی هم به فروش بالایی دست پیدا كند. اصلا فرهنگ فیلم دیدن با مردم لذتی دیگر دارد، سالن سینما مانع افسردگی می شود. فیلم سینمایی را نباید در اندازه كوچك قضاوت كرد. باید توجه داشت كه نمایش خانگی مانع شدیدی برای سینما است.
البته پخش رسمی نمایش خانگی ما در حوزه توزیع فیلم های خارجی ضعیف شده است.
چون در این مورد هم ما برنامه ریزی نداریم ، هر مدیری در مقطعی خوب عمل می كند اما بعد رها می شود.
با توجه به تعداد سالن های فعلی به نظر شما ظرفیت اكران فیلم های خارجی وجود دارد؟
اگر با برنامه ریزی كارها را پیش ببریم برای همه فعالیت ها می توانیم ظرفیت را فراهم كنیم، اكنون باید تحركی به سینماها بدهیم همانطور كه مگر ما نمی توانیم در خانه به تماشای فونبال بنشینیم پس چرا طی سالهای گذشته پخش فوتبال توانست به سینماداران كمك كند اما امسال این طرح اجرا نشد و می توانیم موانع را برطرف كنیم.
در سالهای گذشته فیلمهایی روشنفکرانه برای اكران محدود خارجی انتخاب می شد، نوع انتخاب فیلم ها هم خیلی تاثیر گذار است.
در زمانی كه در شورای صنفی نمایش بودم به وزارت ارشاد نامه ای دادیم مبنی بر اینكه فیلم هایی كه شما تایید می كنید ما نظام اكرانشان را انجام دهیم، ما احتیاج به پاتوق فرهنگی داریم كه چهار نفر از سینماگران برجسته حضور پیدا كند چراكه اثر روحی و روانی بسیاری را در پی خواهد داشت علاوه بر انتخاب نوع فیلم ها باید جغرافیای سالنهای سینما را برای نمایش فیلم های خارجی در نظر بگیریم و انتخاب فیلم ها هم باید براساس نظر سینمادار باشد و باید شكل بگیرد و از سینماگران كاربلد برای انتخاب این فیلم ها استفاده شود.البته به اندازه یك فیلم فاخر باید برای كارشناسی شدن این طرح هزینه كرد و بعد از جمع بندی باید به مرحله اجرا برسد چراكه تصمیم شتاب زده به اجرای این طرح آسیب خواهد زد.
آقای زندباف آیا خودتان برای فیلم های خارجی موافق دوبله هستید یا زیرنویس ؟
در این زمینه نمی تواند تنها یك مورد از آن را انتخاب كرد چون معانی متفاوتی را دارد در دوبله امكان مانور بیشتری برای ممیزی وجود دارد كه در زیرنویس به این شكل نیست برای نمونه فیلم سینمایی «هملت« دوبله شده بود كه از دیدن آن لذت می بردیم اما نسخه زیرنویس آن مانع انتقال حس اصلی می شد. دبلور های ما قدرتمند كار می كردند، من سالهای بسیار با آنها كار كردم البته برخی از فیلم ها نیازی به دوبله ندارد به عادت مخاطب ارتباط دارد اما با عادتی كه ما به دوبله داریم این هنر تاثیرگذارتر خواهد بود.
ارسال نظر