یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۳

نگاهی به فیلم جدید مرضیه برومند

«شهر موشها ۲»، نوستالژی بچه ‏های دهه ۶۰ با داستانی کم‌مایه

فیلم شهر موشها ۲

سینماپرس: منیژه بهارلو/ فیلم سینمایی «شهر موشها ۲» نوستالژی بچه های دهه ۶۰ است. فیلم جلوه‏‌های بصری بسیار خوبی را برای مخاطب دارد ولی داستان کم‌‏مایه‌‏ای دارد که در نهایت به ازدواج ختم می شود.

شهر موش‏ها، فیلمی فانتزی و یادآور خاطرات دوران کودکی بچه‏ های دهه ۶۰، نوستالژی ‏ای که شاید هیچ وقت بچه‏ های دهه ۶۰ آن را فراموش نکنند. بچه ‏موش‏ های دهه ۶۰ که بچه‏ موش بودند و به مدرسه موش ‏ها می ‏رفتند، حالا بعد از گذشت ۲۰ سال، بزرگ و پیر شده ‏اند و برای خود خانواده‏ای تشکیل داده‏ اند و شهری فانتزی درست کرده‏ اند. 

فیلم به صورت دراماتیک و سینمایی آغاز می ‏شود و موش‏ ها درحال زندگی در شهری هستند که خود آن را ساخته ‏اند. یک زندگی بسیار فانتزی و سینمایی در قرن حاضر و هر کدام  دارای جایگاه و پستی در شهر خود هستند. از رستوران به سبک امروزی گرفته تا خبرگزاری موشنا، ژاندارمری، بیمارستان، پارک، مدرسه و ...، همه عناصر یک زندگی امروزی را دارند. فیلم به شکل فانتزی با شروع سال تحصیلی جدید در مدرسه موش ها و با ورود معلم جوان آغاز شد و به شکلی جلو برده شد که معرفی کاراکترهای موش هایی شود که در دهه ۶۰ بچه بودند.

با داستانی سر راست و خطی، این فیلم فقط گونه ای از جریان زندگی از این موش ها را به نمایش می ‏گذارد که تکرار زندگی هر روزه است. ولی همین تکرار برای مخاطب فیلم بسیار جذاب است. شهری فانتزی با موش‏ هایی خاطره‏ انگیز که پیگیری زندگی آنان نیز برای مخاطب جذاب است و صحنه‏ هایی موزیکالی که حداقل کودکانی که به خاطر آن ها فیلم ساخته شده است، با جذابیت به تماشای آن بنشینند. چون فقط پدر و مادرهای این کودکان فیلم برایشان پرمعناست و خاطرات گذشته‏ شان را مرور می ‏کنند، ای کاش فیلم حداقل زودتر ساخته می‏شد. چرا باید بعد از ۲۰ سال دوباره چنین فیلمی ساخته شود که گذر زمان به این شدت به صورت مخاطب بزند؟

در فیلم‏ های «هری پاتر» هم که ساخته شد، کاراکتر فیلم با یک گذر زمان منطقی بزرگ می ‏شد و این قدر گل درشت در چشم نمی‏ زد و مخاطب با آن همذات‏ پنداری می‏ کرد. اما اکنون باید برای بعضی از این موش‏ ها دلش بسوزد. مخاطب به ‏یک‏باره احساس می‏ کند دوران کودکی و جوانی ‏اش گذشته است و شاید به ‏نوعی آزرده‏ خاطر و افسرده می ‏شود که به این شدت گذر زمان را حس نکرده، چون کاراکترهای شهر موش ها پیر شده‏ اند و حتما مخاطب دهه ۶۰ هم رو به میانسالی است.

فیلم داستانی قابل پیش ‏بینی دارد. کاراکتر بچه ‏گربه و کرال موش؛ کاراکترهایی هستند تاثیرگذار در داستان فیلم، ولی خیلی داستان را پیچیده نمی ‏کنند. گربه ‏ای که دشمن، موش هاست و به خاطر وحشت و ترس از آن، «اسمشو نبر» نام گرفته. ولی حالا بچه ‏اش می ‏شود دوست موش ها و موش ها می‏ خواهند به او کمک کنند. فیلم نشان می ‏دهد، حتی دشمن هم می‏ شود خوب باشد و ارتباط مسالمت‏ آمیز با او داشت و کرال موشی که همان موش کور هست و به تنهایی خارج از شهر زندگی می ‏کند به کمک این بچه گربه می ‏آید که به دست دشمن نیفتد و دیگر گربه ‏های بدجنس هم در نسل جدید به دنبال موش ها نیستند، بلکه به دنبال هم‏جنس خوب خود هستند که آن را از بین ببرند و تقابل شر و خیر را به شیوه‏ای جدید به نمایش می ‏گذارد. چون فقط گروه گربه ‏های بدجنس در فیلم به دنبال از بین بردن بچه ‏گربه بودند که به کمک بچه موش ها و کرال موش از دست گربه ‏های بدجنس نجات یافت و باز هم به جای پدر و مادرها، بچه‏ ها بودند که دست به کار خطرناک زدند و از شهر خارج شدند و از شهر خود دفاع کردند و البته بچه موش های دهه ۶۰، همچنان از گربه می ‏ترسیدند. سکانس جدال بچه موش ها با گربه ‏ها تقریبا در یک ربع پایانی فیلم است و کلاً اوج داستان و فرود فیلم در همان یک ربع پایانی فیلم شکل می‏ گیرد و نتیجه هم قابل پیش‏بینی است.

فیلم جلوه‏ های بصری بسیار خوبی را برای مخاطب دارد، به طوری که دیدن این صحنه‏ ها برای مخاطب لذت ‏بخش است. ولی داستان کم‏ مایه ‏ای دارد و در انتهای داستان هم همانند فیلم ‏های ایرانی به ازدواجی منجر می‏ شود و فیلم با ازدواج کاراکتر جدید وارد شده یعنی کرال موش و موش خدمتکار که از جوانی قصد ازدواج داشتند، به پایان می ‏رسد.

فیلم در کل فیلمی قابل توجه در دهه ۹۰ است، کارگردان جامعه ‏شناسی خوبی از محیط اجتماعی خود دارد و با دانایی کامل به سراغ فیلمی رفته است که با توجه با ساختار دراماتیک و سینمایی، فیلمی فانتزی در دهه ۹۰ ساخته است تا توجه همگان را به خود معطوف کند و البته هم بزرگترها و هم بچه‏ ها را درگیر کرده است و با کمپین تبلیغاتی وسیع که ایجاد کرده‏ اند فروش خوبی هم خواهد داشت.

برچسب‌ها

نظرات

  • سمیه ۱۳۹۳/۰۶/۱۶ - ۱۴:۱۶
    3 2
    درود بر خانم بهارلو بالاخره یه نقد منصفانه خوانیدم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.