مهمترین نکته درباره فیلم «سیزده» این است که سیدی به شدت سعی کرده در دومین اثر سینمایی اش دست به خلق یک جغرافیای جدید بزند که در این کار به شدت ناکام مانده است. شخصیت های فیلم جدید سیدی همگی از دم مجنون و دیوانه اند و فیلم تنها به روابط میان تعدادی ولگرد معلوم الحال می پردازد که دلیل آن تا انتهای داستان برای مخاطب روشن نمی شود. از همین رو شخصیت های این فیلم نمی توانند کاریزمای لازم را برای توجه مخاطب ایجاد کرده و به همین دلیل بیننده نمی تواند درک درستی از رفتار، عادات و زندگی هرز آن ها داشته باشد.
سیدی در فیلم جدیدش همچنان با آدم هایی درگیر است که مخاطب هیچگونه شناختی از آن ها ندارد و در کوچه و خیابان های شهر اثری از آن ها نمی یابد اما فیلمساز به اصرار می خواهد اکثریت قریب به اتفاق جامعه شهری را اینچنین زشت و زننده به تصویر بکشد. گویا ناهنجاری و بزهکاری برای فیلمساز یک افتخار محسوب می شود که همواره می خواهد آن را به زور به خورد مخاطبان بخت برگشته ای بدهد که به تماشای فیلم او نشسته اند. الگو برداری نعل به نعل سیدی از فیلم های بیش از ۴ دهه قبل سینمای آمریکا و اروپا که علاقه وافری به نشان دادن جوانان لات و لاابالی حاشیه نشین شهری داشتند برای جوانان امروز جامعه ایران که در یک کشور اسلامی زیست کرده اند به شدت باور ناپذیر و غیر قابل بخشش است!
شخصیت های فیلم سیدی در جامعه ایرانی اسلامی ما هیچگونه معادلی ندارند و حتی در پایین ترین و حاشیه ای ترین قشر فرهنگی، اقتصادی و رفاهی جامعه نیز ما شاهد حضور چنین افرادی که در جغرافیای خودساخته و ذهنی فیلمساز رشد و نمو کرده اند نبوده ایم!
از سوی دیگر «سیزده» فیلمی به شدت خشن است و سیدی به زعم خود برای فضاسازی مناسب فیلمش دست به خلق تصاویری مشمئز کننده است که در نهایت اغراق به تصویر کشیده شده اند. معلوم نیست فیلمساز هنگام ساخت این فیلم چه تصوری از مردم جامعه خود داشته که اینچنین وحشی در مورد همه آن ها نظر داده است. در این فیلم همه سادیسم دارند و از بیماری های روحی گوناگون و خطرناکی رنج می برند. آدم های «سیزده» همگی از خشونت لذت می برند و شهوت نیز درون آن ها به شدت موج می زند. تلفیق خشونت و شهوت در جدیدترین اثر سیدی مادامی به اوج خود می رسد که به فجیع ترین شکل ممکن در فیلم قتلی صورت می گیرد و گویی فیلمساز با نشان دادن این صحنه های ضد انسانی خود را از لحاظ خشونت به شدت ارضا می کند.
جالب آنکه فیلمساز در پایان روی تمامی گناه های گناهکاران در فیلمش چشم پوشی می کند و در میان بهت و حیرت همگانی خانواده بمانی (شخصیت اصلی فیلم) را مقصر اصلی تمامی ماجراها قلمداد می نماید و به زعم خود می خواهد مثلاْ معضل طلاق میان والدین را به یکی از مباحث اصلی فیلمش مطرح نماید، غافل از آنکه فیلم وی آنچنان در ترویج بزهکاری خبره عمل کرده و افراد معلوم الحال را در حد یک قدیس بالا برده است که مخاطب دیگر توجهی به بحث مشکلات جامعه شناختی و روانشناختی نمی تواند داشته باشد.
کارگردانی سیدی نیز به شدت تاثیر گرفته از سینمای اکسپرسیونیستی است و تصاویر فیلم به هیچ عنوان ایرانیزه نشده و از انسجام مستحکمی برخوردار نیستند. یکایک پلان های فیلم جدید سیدی گویی فقط برای این خلق شده اند که برای مخاطب خود دست به جلوه گری بزنند غافل از آنکه این تصاویر زیرکانه و زیبا نمی توانند برای مخاطب ایرانی جذاب و قابل قبول باشند و هیچگونه کمکی در راستای انتقال حس و همذات پنداری با مخاطب ندارند.
فرم فیلم سیدی به شدت از ادا و اطوارهای سینمای غربی بهره جسته است، استاندارهای لازم برای یک فیلم سینمایی خوب ایرانی در کارگردانی این فیلم لحاظ نشده است. از جمله آنکه نشان دادن تصاویر به صورت اسلوموشن، گرفتن نماهای سربالا از زیر پای یک شخص،حاشیه های صوتی فراوان در فیلم و بسیاری دیگر از موارد، تنها برخی از ادا و اصول ها و تقلیدهای این فیلمساز از سینمای غرب است.
نظرات