به گزارش سینماپرس؛ نیما قربانزاده هم اکنون در حال تمرین نمایش «هجوم» است. در بخشی از یادداشت قربان زاده آمده است: فکر میکنم بین هنرِ تجاری و تجارت هنری تفاوت زیادی است. گیشهزدگی به دلیل تجارت در هنر است. تئاتری که برای بدست آوردن پول آن قدر حقیر میشود که جامهٔ هنر را از تن درآورده و فقط و فقط به فکر درآمدزایی با رنگ و لعاب دادن و استفاده از افراد و ابزاری است که سودآور هستند.
کپیکاریهایی که اسمشان هنر خلاق شده جای خلاقیت نمایشی را گرفته و از آنجا که سرمایهدار همیشه قدرتمندتر است ایستادن در برابرش یعنی از دست دادنِ تمامی آنچه که دارید. یعنی هنر فدای پول! پس بازیگران سینما به کارها تزریق میشوند تا هم هنر فدای پول و هم هنرمندِ اصیل تئاتر بیکار بشود.
همانطور که گفتم گیشهزدگی پیامدی بجز مرگ زودرس هنرمند ندارد، وقتی کسی جایگاهتان را میگیرد و قدرت پس گرفتن آن را ندارید هزار بار قبل از مرگ میمیرید. ما نسل جوان تئاتر خیلی وقت است که مردهایم، من روزی هزار بار میمیرم وقتی که میبینم فرصت دیده شدن به من داده نمیشود آن هم فقط بخاطر اینکه مخاطبم از فلان بازیگر کمتر است. بله، مخاطب ما کمتر است، ولی چرا؟! امکانات داریم؟! خیر. حمایت میشویم؟! خیر. تاجران هنری اجازه میدهند که دیده بشویم؟! خیر. توانایی و تجربه و خلاقیت نداریم؟! داریم، خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را میکنند. چشمان کارگردانها و تهیهکنندگان بزرگ ما را نمیبیند چون از نظرشان کوچکیم!
این همه منفعت طلبی و غرور و بیاخلاقی تهیه کنندگان تئاتر برای چیست؟! فقط پول! بسیاری از جوانان ما از بازیگران چهره قویتر و خلاقتر هستند ولی فرصتی برای پیشرفت ندارند تا فقط این عزیزان بتوانند کار کنند. تئاتر ایران به صورت انحصاری دست عده خاصی افتاده است.
درآمد تئاتری برای از ما بهتران است. تاجران هنری روش خوبی برای حذف ما از عالم تئاتر در پیش گرفتهاند. فرصتها را از ما گرفتند، راهمان عوض میشود، از عشق و هنرمان فاصله میگیریم، به دنبال شغل و منبع درآمد دیگری میرویم و کمکم از جامعه هنری فاصله میگیریم. بیمار شدهایم و درمان نداریم.
اگر امکانات بصورت مشترک در اختیارمان قرار میگرفت و مانند کشورهایی که هنر تجاری دارند عمل میشد حضور این عزیزان هیچ ایرادی نداشت. مگر ما چند سالن خوب و استاندارد داریم؟ چرا همه این سالنها در اختیار کسانی قرار میگیرد که بازیگر چهره دارند؟ درنتیجه حضور بازیگران سینما به هنر تئاتر کمکی نمیکند، بلکه جیب بعضی از تاجران هنری را پر میکنند.
همانطور که گفتم جوانان عرصه تئاتر در حال حذف شدن هستند. من بیمارم، میترسم که برای سادهترین چیزها مثل بیمه هنرمندان اقدام کنم. شرایط سختی است برای منِ جوان که راه درآمدم از تئاتر به لطف تاجران هنر بسته شده است. چطور میتوانم بدون درآمد زندگی کنم؟
هزینههای زیاد برای تولید و اجرای یک اثر نمایشی بزرگترین سد بر سر راه ما است. سالنها و امکانات دولتی که به راحتی در اختیار ما قرار نمیگیرد و سالنهای خصوصی هم به منبع درآمد کلان سالنداران تبدیل شده است. بعضی وقتها هزینه کرایه سالنهای خصوصی برای اجرا چند برابر هزینه تولید نمایش میشود.
سینمای ایران چه از لحاظ متن و کارگردانی و کیفیت ساخت و چه از لحاظ بازیگری خیلی ضعیف است. اثر شگفتانگیز هنری نداریم. لابیبازیها یکی از دلایل اصلیِ افت کیفیت آثار است. مخصوصاً زمانی که فرد بی استعداد و بیلیاقتی فقط به خاطر پرداخت پول یا داشتن پارتی وارد سینما میشود و جالبتر اینجاست که به هر زور و قیمتی که شده ماندگار میشود. من بارها تست دادهام، بارها آن کارگردان یا دستیار کارگردان یا مسئول انتخاب بازیگر ابراز شگفتی کرده است و امیدهای واهی به من دادهاند اما بعد از ماه ها انتظار خبری از آنها نمیشود.
ارسال نظر